رسته‌ها
حاجی فیروز
امتیاز دهید
5 / 4.2
با 10 رای
امتیاز دهید
5 / 4.2
با 10 رای
نزدیکی های عید نوروز بود. مردم شهر خودشان را برای شرکت در جشن و سروری که به زودی برپا میشد، آماده می کردند. خیابانها شلوغ شده بود. بازارها از انبوه مردم موج میزد. همه برای خرید عیدی هجوم آورده بودند. عید نزدیک بود و در هر صورت می باید در فکرش میشد. اما این عید برای عده به خصوصی سبب خوشحالی بود؛ چون این عده پولدار بودند و به خاطر پولی که داشتند، شاد بودند...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
32
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
Mahsaa
Mahsaa
1401/01/09

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی حاجی فیروز

تعداد دیدگاه‌ها:
2
داستان مسخره ای بود. کاملا ایدیولوژیک! نویسنده از فقر مردم آن زمان، برای تظاهر به دردمندی و همدردی با فقرا سو استفاده کرده بود. مثل فیلمهای روشنفکری امروز که با فروش درد مردم به دنبال جوایز جشنواره‌های ونیز و کن هستند.
نسب شناسی حاجی فیروز، اکبر معارفی
13 مارس، 2018
شاید نتوان به جرات در مورد منشاء پیدایش حاجی فیروز ادعایی مطرح کرد که مورد توافق همه پژوهشگران قرار بگیرد. ولی با توجه به اطلاعات موجود می‌توان چند گامی به شناخت ریشه و اصل این شخصیت دوست داشتنی که فرا رسیدن نوروز را وعده می‌دهد نزدیک تر شد. شاید برخی شواهد نسب نامه حاجی فیروز را بتوانیم در خارج از ایران جستجو کنیم.
می‌دانیم دین میترایسم برای چند قرن گسترده ترین دین در قلمرو دولت روم بود. یکی از عوامل اصلی اشاعه آن، جذب اقوام ایرانی سرمتی و آلان در ارتش روم بود که دین و آیین‌شان را در قرارگاه‌های ارتش روم از شرقی ترین نقاط اروپا تا جزیره انگلیس و شمال آفریقا گسترش داده بودند. برای چند قرن آیین میترایسم دین برتر اروپا بود. با گرویدن کنستانتین اول به مسیحیت در ۳۱۳ میلادی و اعلام آن به عنوان دین رسمی، هنوز بسیاری از مردم روز تولد میترا را جشن می‌گرفتند و کلیسا بعد از سه قرن برای مسیحی کردن این جشن، ۲۵ دسامبر را روز تولد عیسی مسیح اعلام کرد. بنابر این طبیعی است که برخی عناصر دین میترایسم و یا مراسم مربوط به آن وارد جش و آداب کریسمس شده باشد. برخی از این عناصر شناخته شده‌اند و برخی دیگر در غبار تاریخ فراموش شده‌اند. یکی از این عناصر احتمالا پیتر سیاه است که شباهت‌های زیادی با حاجی فیروز دارد.
ریشه باستانی حاجی فیروز را در کجا می‌توان یافت؟ دکتر شروین وکیلی در "تبارشناسی حاجی فیروز" می‌نویسد:
"پدیدار شدن حاجی فیروز در کوچه‌های شهر همزمان است با پنج روز آخر سال و این همان است که در ایران پیش از اسلام هَمّسْپَهدیم نامیده میشده و نوعی جشن بزرگداشت مقام درگذشتگان بوده است. همسپهدیم در لغت به معنای به حرکت در آمدنِ همه‌ی سپاهیان است و فرض بر آن بوده که روان مردگان نیکوکاری که طی سال درگذشته‌اند، در این پنج روز پایانی سال از بند گیتی رهایی مییابند و به مینو حرکت میکنند تا همچون جنگاورانی در سپاه اهورامزدا با اهریمن بجنگند. از این رو ظهور حاجی فیروز را میتوان با آیین‌های مربوط به مردگان مربوط دانست و شکل ظاهری وی و رخسار سیاه و جامه‌ی سرخش را هم به همین ترتیب تفسیر کرد. " [۲]
بنابر نظر دکتر وکیلی، شاید حاجی فیروز رابط روان درگذشتگان در پنج روز آخر سال با عزیزان بازمانده باشد. در راستای چنین نظری، متنی از ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه می¬بینیم: "... علمای ایران می‌گویند که در این روز [نوروز] ساعتی است که فیروز فرشته ارواح را برای انشاء خلق می‌راند... " [۳]
اگرچه گزارش بیرونی از فرشته‌ای به نام فیروز تا آنجا که می‌دانیم ریشه‌ای در سنت زرتشتی ندارد ولی گزارش او تایید کننده ارتباط حاجی فیروز با جهان مردگان است که شروین وکیلی مطرح می‌کند.
در فروردین یشت آمده است: "فروشی‌های نیک توانای پاک اَشوَنان [راست کرداران] را می‌ستایم که هنگام هَمَسَپتَمدم [پنج روز آخر سال] از آرامگاه‌های خویش به بیرون شتابند و ده شب پیاپی آگاهی یافتن را در این جا به سر برند: کدامین کس ما را بستاید؟ کدامین کس سرود نیایش ما را بخواند و ما را خشنود کند". [۴]
بر اساس فروردین یشت، فروشی راست کرداران در پنجمین روز آخر سال به امید آنکه عزیزانشان یادی از آن‌ها بکنند از آرامگاه‌های خود بیرون می‌آیند. بر اساس گزارش بیرونی در سفر فروشی راست کرداران، فرشته‌ای به نام فیروز راهنمای آنها است. چه رابطه‌ای بین فرشته‌ای که راهنمای ارواح مردگان برای دیدار عزیزانشان است و حاجی فیروز وجود دارد؟ البته این احتمال هم وجود دارد که شخصیتی که امروز با نام حاجی فیروز میشناسیم ترکیبی از سنت‌های مختلف ایرانی در درازای زمان باشد. بیرونی در باره جشنی که در اولین روز آذرماه در شیراز برگزار می‌شد گزارش می‌کند:
در این گزارش هم شخصیتی را می‌بینیم که چون حاجی فیروز بدون ریش است و با پوشیدن لباسی غیر عادی و حرکاتی خنده دار کارش شاد کردن مردم است. شخصیتی که به قول بیرونی ریشه‌اش در جشن آبسالان بهاری است که به فرا رسیدن نوروز مربوط می‌شد.
ولی اگر حاجی فیروز ریشه در باورهای باستانی ایرانی دارد چرا با پیشوند حاجی شناخته می‌شود؟ کلید این معما را هم دکتر وکیلی به دست می‌دهد هرچند خود محتمل بودن آن را نفی می‌کند.
در زبان رومی "هاگیوس" به معنی مقدس است. حتی امروز پیشوند "هاگا" به معنی مقدس در نام "هاگا صوفیا" یا "آیاصوفیا" باقی مانده. شاید این پیشوند از آناتولی به نام فرشته پیروز (اگر گزارش بیرونی از این فرشته را درست فرض بگیریم) افزوده شده باشد که به مرور زمان "هاگا" به "حاجی" تبدیل شد.
دکتر شروین وکیلی ریشه تاریخی پیدایش حاجی فیروز را بیش از هر زمان دیگری به پس از اسلام محتمل تر می‌داند در حالیکه ما باستانی بودن شخصیت حاجی فیروز را محتمل تر می‌دانیم؛ ریشه‌ای که به دوران‌های پیش از اسلام و مسیحیت باز می‌گردد. ولی همانطور که گفتیم تغییر و تحول این شخصیت دوست داشتنی در طول تاریخ پس از اسلام نه تنها محتمل بلکه قطعی است. سئوالی که پیش می‌آید گستره و عمق این تغییر و تحول است. شاید نشانه هایی از این تغییر و تحول را بتوان در فرضیه دکتر وکیلی پیدا کرد. او می‌نویسد:
با مرور داستان پیروز پارسی روشن میشود که او سرمشق خوبی برای داستان حاجی فیروز است. او تنها شخصیت مهمی است که فیروز نام داشته و به مکه و مدینه رفته است. بعد از مرگ عمر که به شادمانی فراوان ایرانیان منتهی شد، تا قرنها ایرانیان داستانِ دلاوری و انتقامجوی‌اش را باز می‌خواندند و او را در مراسم جشن عمرکشان به صورت قدیسی تصویر میکردند. چه بسا که روان او را یکی از نیروهای مقدسی قلمداد کرده باشند که همراه با سایر فروهرهایی که در روزهای سال نو از خانه‌های مردم دیدار میکنند، از جهان مردگان بازگشته و پیام آورِ شکست خوردن دیو سرما گشته باشد. باید به این نکته توجه کرد که خاستگاه این شخصیت تهران و ری بوده است و این منطقه تا قم و کاشان از نخستین مراکز شیعه گری افراطی بوده و احتمالا آیین عمرکشان نیز در همین منطقه شکل گرفته باشد. باز توجه به این نکته ضرورت دارد که در مراسم عمرکشان پیروز را با لباسی سرخ نشان میدهند، چنان که در مورد حاجی فیروز هم میبینیم. در ضمن میدانیم که پیروز بور و سپید پوست بوده و به همین دلیل هم اربابش او را ابولؤلؤ می‌نامیده است. به این ترتیب سیاه شدن چهره‌ی حاجی فیروز شاید نوعی واژگونگی باشد که به پیوند وی با جهان مردگان و برعکس شدنِ وضعیتِ زنده‌اش دلالت داشته باشد. شباهت‌های دیگر هم کم نیستند. حاجی فیروز میزند و میخواند و از کودکان سکه دریافت میکند، و این به فروهر دلاور پیروز انتقامجو میماند که در آستانه‌ی سال نو به جهان زندگان بازگشته تا پاداش خویش را از کودکان دریافت کند. چرا که انگیزه‌ی اصلی کشتن عمر، به بردگی کشیده شدن کودکان ایرانی بوده است. در نتیجه حدس من آن است که بخشی از ویژگیهای ریختی و رفتاری حاجی فیروز بازماندهای دگردیسی یافته و خاطرهای فراموش شده از آیینِ بزرگداشت پیروز پارسی بوده باشد. رسمی که برای دیرزمانی در قالبی دینی و ضدتازی در مراسم عمرکشان حضور داشت، تا این که در دوران قاجار به صورت شخصیتی عوامانه و وابسته به نوروز درآمد، و چه بسا که بعدتر در قالب غلام سیاه به نمایشهای عامیانه راه یافته و قهرمان داستانهای سیاه بازی شده باشد. از یاد نبریم که در اینجا هم با شخصیتی برده، ظلم ستیز و زیرک روبرو هستیم که در زبانش گره‌ای هست و لباسی سرخ بر تن دارد و معمولا در برابر اربابی ستمکار و چیره گر ظاهر میشود و نقش ایفا میکند. [۷]
نتیجه گیری: (۱) از شباهت‌های زیاد حاجی فیروز و پیتر سیاه، ریشه مشترک و باستانی آن‌ها بیشتر محتمل جلوه می‌کند. (۲) بر اساس فروردین یشت و گزارش بیرونی، ایرانیان باستان باور داشتند که ارواح عزیزانشان در روزهای آخر سال برای دیدار آن‌ها می‌آیند. در این بازگشت فرشته‌ای راهنمای آن‌ها است. (۳) پس از اسلام این فرشته احتمالاً نام پیروز یا فیروز را پذیرفت. پس از اسلام و کشتار ایرانیان توسط اعراب، پیروز پارسی به سبب قتل عمر به مقامی مقدس نزد ایرانیان رسید. او به فرشته‌ای تبدیل شد که راهنمای ارواح برای دیدار عزیزان بود. در شب بازگشت ارواح ایرانیان بر بام‌ها آتش می‌افروختند و آن را جشن می‌گرفتند. امروز این مراسم در شکل و شمایل چهارشنبه سوری برای ما باقی مانده است. بنابر این مراسم بازگشت ارواح و دیدار عزیزان ذاتاً مراسم شادی بود. (۴) حرکات، لباس، قیافه و بسیاری از مشخصاتی که امروز در حاجی فیروز می‌بینیم در شخصیت هایی که در جشن‌های مختلف حاضر می‌شدند وجود داشت. احتمالاً در درازای زمان این مشخصات ظاهری در فرشته پیروز که راهنمای ارواح است ادغام شدند. (۵) حاجی فیروز امروز تکامل باور به شخصیتی باستانی است که در درازای زمان متحول شد.
[۱] https://blackpetehistory.weebly.com
[۲] تبارشناسی حاجی فیروز - شروین وکیلی - ص ۲۲
[۳] آثارالباقیه - ابوریحان بیرونی - ترجمه اکبر دانا سرشت - چاپ پنجم ص ۳۲۶
[۴] اوستا - جلیل دوستخواه - چاپ یازدهم - فروردین یشت کرده سیزدهم ۴۹ - ۵۰
[۵] آثارالباقیه - ص ۳۴۲
[۶] https://blackpetehistory.weebly.com
[۷] تبارشناسی حاجی فیروز - شروین وکیلی - ص ۲۶
PDF
2 مگابایت
حاجی فیروز
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک