رسته‌ها
ماهی سیاه کوچولو
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 1218 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 1218 رای
داستان کودکان

خانه ماهی کوچولو و مادرش پشت سنگ سیاهی بود زیر سقفی از خزه! شب ها دوتایی زیر خزه ها می خوابیدند. ماهی کوچولو حسرت به دلش مانده بود که یک دفعه هم که شده . مهتاب را توی خانه شان ببیند...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
11
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
Reza
Reza
1386/06/02

کتاب‌های مرتبط

ذرت های خاکستری
ذرت های خاکستری
5 امتیاز
از 1 رای
بهترین باغ وحش دنیا
بهترین باغ وحش دنیا
4.1 امتیاز
از 23 رای
The Patchwork Girl of Oz
The Patchwork Girl of Oz
5 امتیاز
از 1 رای
راه خانه خورشید
راه خانه خورشید
4 امتیاز
از 7 رای
داستان شیر و موش
داستان شیر و موش
4.6 امتیاز
از 7 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی ماهی سیاه کوچولو

تعداد دیدگاه‌ها:
112
ماهی سیاه کوچولو به خودش گفت:
\"مرگ خیلی آسان می تواند الان به سراغ من بیاید،اما من تا می توانم زندگی کنم نباید به پیشواز مرگ بروم.البته اگر یک وقتی ناچار با مرگ روبرو شدم-که می شوم-مهم نیست، مهم این است که زندگی یا مرگ من چه اثری در زندگی دیگران داشته باشد.\"
بسیاردوست داشتنی...محبوبترین بعدازشازده کوجولو................8-)
ترس بزرگترین زنجیر بر آزادی و بزرگ شدن است.بزرگ شدن با سن و کمیت زندگی بستگی ندارد بلکه گستره تجربیات بهترین معیار آن است.
خیلی خوب بود منو یاد شازده کوچولو انداخت.
ای کاش می تونستیم مثل ماهی سیاه کوچولو زندگی کنیم.
8-)تنها کتاب صمد که بارها خوندم،بارها،برای پسرم نیز،باز خواهم خواند برایش،تو هم بخوان برای پسر یا دخترت،تا نشود مرغ سقا ی ریا کار زاهد نما،تا نشود غوک بی اندیشه وپست،(!)(!)(!)(!)(!)(!)(!)(!)(!)(!)(!)(!)
من عادت کتاب خوندنو با این کتاب شروع کردم...............وقتی فقط7سالم بود و دنبال کتابای فانتزی بودم
اما خاله ام برام این کتابو خرید
کتابی که تا الان که 20سالم شده 3بار خوندمش
جالبه که با هر بار خوندنش تو سنین مختلف ، معنای جدیدی رو از آزادی درک میکنی
بیاین همه با هم ، هر سال روز تولدمون این کتابو بخونیم
بعد احساسمونو توی اون لحظه بنویسیم
سال دیگه با نوشته ی قبلی مقایسه اش کنیم
اون وقته که می فهمیم عقایدمون چقدر تغییر کرده و چقدر بزرگ شدیم
این کتاب،اسمش کتاب کودکه ولی وقتی معنای واقعیشو میفهمی که فکرت بزرگ باشه
به امید بزرگ شدن همه ی افکار...........
کتاب موفق کتابی است که بتواند هدف و منظور نویسنده را به درستی به خواننده انتقال دهد ولو از نظر ادبی و فنی و نوشتاری دچار اشکالات اساسی باشد/
کتاب ناموفق کتابی است که نتواند با مخاطب رابطه برقرار کند ولو در حد یک شاهکار از لحاظ نویسندگی باشد
ماهی سیاه کوچولو را بارها خوانده ام. این کتاب از لحاظ فنی اشکالات بیشماری دارد، جیب داشتن ماهی که بشود خنجر در آن گذاشت، عاقیبت داستان و سر نوشت ماهی و مرغ ماهیخوار ، پاره کردن کیسه پلیکان، ... خلاصه اینکه این ماهی سیاه بهرنگی اصلا خصوصیات ماهی را ندارد و اگر صمد بهرنگی می خواسته از جوجه اردک زشت تقلید کند بهتر بود مثال دیگری می یافت، سیاه بودن رنگ ماهی که حتی در عنوان داستان هم آمده حشو و زاید است و نقشی در قصه ندارد. حال اگر مثلا اسم داستان ماهی سرخ کوچولو بود شاید معنای مهمی داشت!
اما با همه این ضعف ها، کتا ماهی سیاه کوچولو خواندنی است و اثر خود را برجا گذاشت و با نسل جوان ارتباط برقرار کرد. تلاش برای شکستن حصار ترس ها و محدودیتهای واقعی و کاذب، مهمترین پیام داستان بود لذا صمد بهرنگی نویسنده ای موفق است. مشابه همین توفیق برای بهرنگی در مورد کچل کفترباز و الدوز و کلاغها حاصل شد گر چه این آثار شهرت ماهی سیاه کوچولو را نیافتند.
خیلی قشنگ و ساده نگارش شده تازه وقتی خوندن کتاب تمام میشه دریچه ی ذهن آدمی باز میشه و میتونی خودت رو ماهی کوچولو فرض کنی بری دنبال زندگی . این داستان رو امروز برای دختر 3 سالم تعریف کردم وجالب اینکه دخترم خیلی خوب ماهی کوچولو رو درک کرد و فهمید.
میترسم مرغ سقا بشوم
یا ک شیخ سبز تن
غوک بی اندیشه و پست
ازشان بدمان می آید
ماهی ریز سیه را همگی دوست داریم
ولی افسوس ک باز میترسم
ماهی سیاه بودن سخت است
همقدم بودنش بس تلخ است
کتاب واقعا جالبیه واقعا واقعا واقعا کلید رهایی تمام ملل در بند همین داستان میتونه باشه
درد من حصار برکه نیست درد من کسانی هستند که حتی فکر دریا به ذهنشان خطور نکرده است
ماهی سیاه کوچولو
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک