ماهی سیاه کوچولو
نویسنده:
صمد بهرنگی
امتیاز دهید
داستان کودکان
خانه ماهی کوچولو و مادرش پشت سنگ سیاهی بود زیر سقفی از خزه! شب ها دوتایی زیر خزه ها می خوابیدند. ماهی کوچولو حسرت به دلش مانده بود که یک دفعه هم که شده . مهتاب را توی خانه شان ببیند...
بیشتر
خانه ماهی کوچولو و مادرش پشت سنگ سیاهی بود زیر سقفی از خزه! شب ها دوتایی زیر خزه ها می خوابیدند. ماهی کوچولو حسرت به دلش مانده بود که یک دفعه هم که شده . مهتاب را توی خانه شان ببیند...
آپلود شده توسط:
Reza
1386/06/02
دیدگاههای کتاب الکترونیکی ماهی سیاه کوچولو
\"مرگ خیلی آسان می تواند الان به سراغ من بیاید،اما من تا می توانم زندگی کنم نباید به پیشواز مرگ بروم.البته اگر یک وقتی ناچار با مرگ روبرو شدم-که می شوم-مهم نیست، مهم این است که زندگی یا مرگ من چه اثری در زندگی دیگران داشته باشد.\"
ای کاش می تونستیم مثل ماهی سیاه کوچولو زندگی کنیم.
اما خاله ام برام این کتابو خرید
کتابی که تا الان که 20سالم شده 3بار خوندمش
جالبه که با هر بار خوندنش تو سنین مختلف ، معنای جدیدی رو از آزادی درک میکنی
بیاین همه با هم ، هر سال روز تولدمون این کتابو بخونیم
بعد احساسمونو توی اون لحظه بنویسیم
سال دیگه با نوشته ی قبلی مقایسه اش کنیم
اون وقته که می فهمیم عقایدمون چقدر تغییر کرده و چقدر بزرگ شدیم
این کتاب،اسمش کتاب کودکه ولی وقتی معنای واقعیشو میفهمی که فکرت بزرگ باشه
به امید بزرگ شدن همه ی افکار...........
کتاب ناموفق کتابی است که نتواند با مخاطب رابطه برقرار کند ولو در حد یک شاهکار از لحاظ نویسندگی باشد
ماهی سیاه کوچولو را بارها خوانده ام. این کتاب از لحاظ فنی اشکالات بیشماری دارد، جیب داشتن ماهی که بشود خنجر در آن گذاشت، عاقیبت داستان و سر نوشت ماهی و مرغ ماهیخوار ، پاره کردن کیسه پلیکان، ... خلاصه اینکه این ماهی سیاه بهرنگی اصلا خصوصیات ماهی را ندارد و اگر صمد بهرنگی می خواسته از جوجه اردک زشت تقلید کند بهتر بود مثال دیگری می یافت، سیاه بودن رنگ ماهی که حتی در عنوان داستان هم آمده حشو و زاید است و نقشی در قصه ندارد. حال اگر مثلا اسم داستان ماهی سرخ کوچولو بود شاید معنای مهمی داشت!
اما با همه این ضعف ها، کتا ماهی سیاه کوچولو خواندنی است و اثر خود را برجا گذاشت و با نسل جوان ارتباط برقرار کرد. تلاش برای شکستن حصار ترس ها و محدودیتهای واقعی و کاذب، مهمترین پیام داستان بود لذا صمد بهرنگی نویسنده ای موفق است. مشابه همین توفیق برای بهرنگی در مورد کچل کفترباز و الدوز و کلاغها حاصل شد گر چه این آثار شهرت ماهی سیاه کوچولو را نیافتند.
یا ک شیخ سبز تن
غوک بی اندیشه و پست
ازشان بدمان می آید
ماهی ریز سیه را همگی دوست داریم
ولی افسوس ک باز میترسم
ماهی سیاه بودن سخت است
همقدم بودنش بس تلخ است
درد من حصار برکه نیست درد من کسانی هستند که حتی فکر دریا به ذهنشان خطور نکرده است