قیام در راه سلطنت، ۹ اسفند ۱۳۳۱ - ۲۸ مرداد ۱۳۳۲
نویسنده:
نصرت الله معینیان
امتیاز دهید
مقدمه کتاب:
این دفترچه مجموعه خاطراتی است از مبارزات و فداکاریها و جانبازیها و گذشتها و محرومیت ها و ناکامیها و سرانجام پیروزیهای مردان با ایمانی که شور وطن خواهی و احساسات ایراندوستی، انگیزه ایشان بود. در هر کار خطیری وقتی عشق و شور و ایمان بود، حصول موفقیت قطعی است. از نهم اسفند تا 28 مرداد، مردانی در راه حفظ رژیم سلطنت مشروطه و قانون اساسی که خونبهای پیشوایان صدر مشروطیت است، جان خود را وثیقه قرار دادند. این مجموعه خاطرات که به صورت سلسله مقالاتی در روزنامه آتش منتشر شد، اکنون با تجدید نظر کامل بیاد پایان اولین سال بازگشت شاهنشاه و قیام مردانه 28 مرداد به صورت کتابی منتشر و به پیشگاه مبارک شاهنشاه بزرگ ایران تقدیم می گردد.
بیشتر
این دفترچه مجموعه خاطراتی است از مبارزات و فداکاریها و جانبازیها و گذشتها و محرومیت ها و ناکامیها و سرانجام پیروزیهای مردان با ایمانی که شور وطن خواهی و احساسات ایراندوستی، انگیزه ایشان بود. در هر کار خطیری وقتی عشق و شور و ایمان بود، حصول موفقیت قطعی است. از نهم اسفند تا 28 مرداد، مردانی در راه حفظ رژیم سلطنت مشروطه و قانون اساسی که خونبهای پیشوایان صدر مشروطیت است، جان خود را وثیقه قرار دادند. این مجموعه خاطرات که به صورت سلسله مقالاتی در روزنامه آتش منتشر شد، اکنون با تجدید نظر کامل بیاد پایان اولین سال بازگشت شاهنشاه و قیام مردانه 28 مرداد به صورت کتابی منتشر و به پیشگاه مبارک شاهنشاه بزرگ ایران تقدیم می گردد.
آپلود شده توسط:
شازده
1400/02/13
دیدگاههای کتاب الکترونیکی قیام در راه سلطنت، ۹ اسفند ۱۳۳۱ - ۲۸ مرداد ۱۳۳۲
نظام پهلوی از انقلاب مشروطه برآمده بود چون بر خلاف سلسله های حکمرانی پیشین ایران ،ریشه در ایل و آل نداشت ، سازمان جنگ پایگاه آن بود ؛ اما از سوی دیگر ، در حالی که بنیادهای اجتماعی رژیم پادشاهی ( مشخصاً زمینداری ) را از بین می برد ، بیش از پیش ، به احیای خیالات و افسانه های باستانی گرایش داشت : ذات اقدس همایونی که دیگران به پیشگاه او شرف یاب می شوند و می باید وفق منویات ملوکانه عمل کنند .... ؛ و این پسروی همزمان بود با اوج گیری رشد و رفاه پس از جنگ دوم جهانی در گستره جهانی .
از این منظر ، مسئله واژگونی آن نظام نیست ، این است که چرا آن قدر دوام آورد و زودتر فرونریخت ؟
از دروغ پیروزی مصدق در دادگاه لاهه گرفته تا دروغ دولتی کردن نفت به اسم ملی کردن نفت و از دروغ صندلی کذایی مصدق در دادگاه لاهه و تشر به نماینده انگلستان و غیره
مصدقی ها و اسلامیست ها دست در دست هم بودن همین شعبان جعفری رفیق حمام و گلستان حضرت مصدق بود و در اوباش گری بی حد بود و همین حضرت مصدق با اراذل و اوباش خود نقشه قتل نخست وزیز وقت رزم آرا را کشید و از قاتلین بدنام وی حمایت قاطع کرد
مصدق مانند هر نخست وزیر دیگری پیش از وی نخست وزیر شاه بود در سیستم پیشین مصدق علارغم اینکه از نظام ورشکسته قاجار بود و مخالف پهلوی اما نخست وزیر پهلوی ها می شود
این شخص تظاهرنما و ریکار که تمام عکس های وی در رختخواب و زیرپتو است با سیاست های احمقانه و نابخردانه عملا آلت دست شوروی می شود و طبق سیاست آن رژیم عمل می کند و با شعارهای توخالی اقتصاد کشور را نابود میکند
ضمنا اینکه هواداران شاه طبق فرهنگ و سنت ایرانی و میراث مشروطیت برای حمایت از شاه بیرون می آیند اسمش دموکراسی و تظاهرات و ابراز عقیده است چیزی که در ضدیت با دموکراسی است انحلال فراقانونی مجلس و بازداشت و اخراج افراد غیرخودی از ارتش و دیگر نهاد ها توسط مصدق بود
(( منابع : مصدق، محمد، خاطرات و تألمات
سرشار، هما، شعبان جعفری
رویدادها و داوری - مسعود حجازی)) هر گاه در ایران کسی می خواهد دست به رفرم و اصلاحات بزند عده ای لات و لختی می ریزند داخل خیابان و مانع کار می شوند و این داستان تکراری این مرز و بوم شده است . . حتی سالها قبل در جریان مشروطه نیز ، لات ها داخل میدان توپخانه فریاد می زدند : ما دین نبی خواهیم - مشروطه نمی خواهیم !!!!!
بازجویی از من درباره کودتای سال ۳۲ بود
خاطرات جان لیمبرت، گروگان سفارت آمریکا
راجع به کودتای ۱۹۵۳ که توسط سیآیای و کرمیت روزولت برای سرنگونی مصدق انجام شد از من بازجویی میشد. بازجو از من پرسید: «نقش تو در کودتا چه بود؟» و من پاسخ دادم: «من آن موقع ۱۰ سال داشتم. فکر نمیکنم نقش مهمی در کودتا داشته باشم.»
- در مورد کودتا چه میدانی؟
- همۀ آن چیزی که خواندهام.
-چه خواندهای؟
- کتابی که توسط پرفسور ریچارد کاتم از دانشگاه پترزبورگ نوشته شده.
- منظورت کتاب ناسیونالیسم در ایران است؟
تعجب کردم، در ایران عدۀ کمی این کتاب را میشناختند، کتاب نایابی بود که به زبان انگلیسی نوشته شده بود. نمیدانم به فارسی ترجمه شده بود یا نه. شاید نسخۀ ترجمه شدهٔ قاچاقی وجود داشت ولی ایرانیانی که من میشناختم کتاب را نخوانده بودند. البته که این کتاب یکی از متون مرجع دربارۀ دوران مصدق محسوب میشد. در نتیجه با کسی طرف بودم که از باقی نوزده سالهها یک سر و گردن بالاتر بود.
اما نمیدانم در بازجوییها به دنبال چه بودند. از من پرسیدند: «ایرانیانی که با آنها در تماس بودید چه کسانی هستند؟» پاسخ دادم: «مردی که در خشکشویی کار میکند، نانوا، آیتالله منتظری، این وزیر، آن وزیر»، از همۀ کسانی که میشناختم نام بردم. فکر کردم اسامی سیصد نفر را به آنها بدهم و بگذارم خودشان میان اسامی جستجو کنند. با این وجود دلیلی برای این اتفاقات نمییافتم.
یکبار که از من بازجویی میکردند متوجه شدم که تمرکزشان بر آنچه که در سفارت میگذشت و آنچه که آمریکا انجام میداد، نیست. آنها میخواستند بفهمند: «ایرانیان چه میدانند؟» و من سه هزار ایرانی میشناختم. از هر سه هزار نفر نام بردم تا جایی که متوجه شدند این روش بیهوده است.
برای یک ترسوی فراری جانفشانی کردن