گفتگو با خدا - جلد 1
نویسنده:
نیل دونالدوالش
مترجم:
توراندخت تمدن
امتیاز دهید
کتابی که زندگی شما را متحول خواهد ساخت. به تو تجربۀ خارق العاده ای را مژده می دهم. تو می توانی با خدا گفتگویی داشته باشی. بله . بله . می دانم می خواهی بگویی ... چنین چیزی امکان ندارد. تو احتمالاً تصور می کنی ( یا اینطور به تو آموخته شده)، که چنین چیزی ممکن نیست. به عقیدة تو، هر کس می تواند با خدای خود درد دل کند، این، کاملاً عملی است، ولی نه اینکه با او سخنی بگوید . منظورم این است که، خدا جوابی به تو نمی دهد، اینطور نیست؟ حداقل به شکل مکاملۀ معمول روزمره!
این تصوری است که من هم روزی داشتم. و بعد محتویات این کتاب بر من حادث شد. باور کنید واقعیت را می گویم. این کتاب توسط من به رشته تحریر در نیامده، این کتاب بر من حادث شده، و با خواندن آن بر شما هم حادث خواهد شد، زیرا همگی ما به سوی حقیقتی هدایت می شویم که برای آن ساخته شده ایم، و آمادگی آن را داریم. زندگیِ من روند آرامتری داشت اگر سکوت اختیار می کردم. ولی این کتاب به این دلیل بر من حادث نشد . با وجود ناراحتی ها و دردسرهایی که این اثر ممکن است برایم تولید کند، ( ممکن است کافر، حقه باز، متظاهر نامیده شوم، چون با این حقایق در گذشته آشنایی نداشته ام و یا اصولاً آدم مقدسی نبوده ام )، امکان ندارد روندی را که آغاز کرده ام متوقف سازم، و اصولاً میلی هم به این کار ندارم . فرصتهایی برای دور نگاه داشتن خود از همه این چیزها برایم پیش آمد، ولی از آنها استفاده نکردم . تصمیم دارم به آنچه غریزه ام دیکته می کند عمل نمایم، نه آنچه دنیای اطرافم به من حکم می کند ...
بیشتر
این تصوری است که من هم روزی داشتم. و بعد محتویات این کتاب بر من حادث شد. باور کنید واقعیت را می گویم. این کتاب توسط من به رشته تحریر در نیامده، این کتاب بر من حادث شده، و با خواندن آن بر شما هم حادث خواهد شد، زیرا همگی ما به سوی حقیقتی هدایت می شویم که برای آن ساخته شده ایم، و آمادگی آن را داریم. زندگیِ من روند آرامتری داشت اگر سکوت اختیار می کردم. ولی این کتاب به این دلیل بر من حادث نشد . با وجود ناراحتی ها و دردسرهایی که این اثر ممکن است برایم تولید کند، ( ممکن است کافر، حقه باز، متظاهر نامیده شوم، چون با این حقایق در گذشته آشنایی نداشته ام و یا اصولاً آدم مقدسی نبوده ام )، امکان ندارد روندی را که آغاز کرده ام متوقف سازم، و اصولاً میلی هم به این کار ندارم . فرصتهایی برای دور نگاه داشتن خود از همه این چیزها برایم پیش آمد، ولی از آنها استفاده نکردم . تصمیم دارم به آنچه غریزه ام دیکته می کند عمل نمایم، نه آنچه دنیای اطرافم به من حکم می کند ...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی گفتگو با خدا - جلد 1
http://s4.picofile.com/file/7768937204/%DA%AF%D9%81%D8%AA%DA%AF%D9%88_%D8%A8%D8%A7_%D8%AE%D8%AF%D8%A7.pps.html
امـــا دستشان به ستـــاره ای نمی رسد...
امــا کسانی هستند که بی دعـــــا با خــــدا دست می دهـــند...!!!
در کنایس یهود،
و در جانب دیوار غربی.
در کلیساهای نصرانی،
بر روی صلیب،
در پی او می گشتم.
به پرستشگاههای هندیان سرکشیدم.
به مسجد رفتم،
به کعبه در معبد او را جست وجو کردم.
و در مراسم و قربانی ها.
در نماز و یوگا، خدا را طلبیدم.
تا این که ندای خدا را شنیدم که به من میگفت:
ای بنده من! کجا را جست وجو می کنی؟
من کنار تو هستم.
اگر تو جوینده حقیقی باشی،
مرا می بینی مرا در لحظهای از زمان دیدار خواهی کرد...
تنهایی و خدا..
برای مهری که از آن توست و قلبم را بدان مهر و موم کردی تا دوستت بدارم تا دوست ترم بداری...
برای عشقی که از آن توست و دلم را به غربتش دچار کردی تا عاشقت شوم تا عاشق ترم شوی...
برای همه آن خوبی های که از آن توست و در فطرتم نهادی تا خوب ، ببینم تا خوب ترم ببینی...
برای ستاره هایی که از آن توست و در شب های کویری ام می فرستی تا پیداتر ببینم تو را ، تا پیداترم ببینی ....
... دوستت می دارم .... دوست ترم بدار
مهم نیست که با چه زبانی صحبت میکنی، اگر بخدا ایمان داری با او گفتگو کن!:baaa:
هم اکنون و برای همیشه.
من همواره با تو هستم.
همیشه و در همه جا.
خدای عزیزم، خداحافظ، از تو برای این گفتگو متشکرم. متشکرم. متشکرم.
ای بندة شگفت انگیز من، متشکرم. متشکرم که از خدا خواستی با تو صحبت کند.
و مجدداً به خدا جایی در قلب خود دادی.
و این دقیقاً چیزی است که هر دوی ما واقعاً می خواستیم.
ما مجدداً با هم هستیم و این مژدة بسیار خوبی است.
خالقا !
تــو را سپاس می گویم به خاطر زیبایی هایی که در اطـرافم پراکنده ای
به خاطر بـاران , قطرات شـبنم و ...
به خاطر " احســــاس " که هدیه منحصر به فرد توست.
معـبودا !
یاری ام کن تا هر روز عشـــقم را بیشتر به تـو نشان دهم
یاری ام کن تا ثابت کنم که هر روز بنده ی تـو هستم و در هنگام عبادت, تو را در کنار خود احساس کنم.
نیایشم را بشنو و مرا لایق عشــقت گردان.
حقیقت این است که دوستتــــــــ دارم و چیز زیادی ندارم که تقدیمت کنم.
هــیچ چیز نمی تواند اندازه عشـــق من به تــو را نشان دهد.
[/quote]
چون حقیقت کالبد است و شادی خون خداوندی است که مظهر عشق است.
حقیقت.
شادی.
عشق:x:x
خالقا !
تــو را سپاس می گویم به خاطر زیبایی هایی که در اطـرافم پراکنده ای
به خاطر بـاران , قطرات شـبنم و ...
به خاطر " احســــاس " که هدیه منحصر به فرد توست.
معـبودا !
یاری ام کن تا هر روز عشـــقم را بیشتر به تـو نشان دهم
یاری ام کن تا ثابت کنم که هر روز بنده ی تـو هستم و در هنگام عبادت, تو را در کنار خود احساس کنم.
نیایشم را بشنو و مرا لایق عشــقت گردان.
حقیقت این است که دوستتــــــــ دارم و چیز زیادی ندارم که تقدیمت کنم.
هــیچ چیز نمی تواند اندازه عشـــق من به تــو را نشان دهد.