روزی نویسنده ی جوانی از جورج برنارد شاو پرسید : شما برای چه می نویسید استاد ؟
برنارد شاو جواب داد : برای یک لقمه نان . نویسنده جوان برآشفت که متاسفم !
بر خلاف شما من برای فرهنگ می نویسم ! و برنارد شاو گفت : عیبی ندارد پسرم
هر کدام از ما برای چیزی می نویسیم که نداریم ... !
من که فکر نمی کنم حقیقت توی سیاست ما گمشده باشه . راستش حقیقت کاملا واضحه ولی چون باطل روش رو پوشونده همه می گن حقیقته گم شده . نه اصلا این گونه نیست چشمانمان را باز کنیم حقیقت را می توانیم در اخبار و روزنامه ها هم پیدا کنیم موضوع اینجاست که اصلا خودمان هستیم که می خواهیم حقیقت آشکار نشود . برای این مشکل از خود شروع کنیم بیاییم قلب های مان را بزرگ کنیم و تا حقیقت را واضح تر ببینیم .
امپراطور رم برای امپراطور ایران نامه نوشت شما برای پول میجنگید و ما برای شرف
امپراطور ایران پاسخ داد ما هرکدام برای به دست اوردن چیزی که نداریم میجنیگم
از زمزمه دلتنگيم ، از همهمه بيزاريم
نه طاقت خاموشی ، نه ميل سخن داريم
آوار پريشانیست ، رو سوی چه بگريزيم؟
هنگامه حيرانیست ، خود را به که بسپاريم؟
تشويش هزار «آيا» ، وسواس هزار «اما»
کوريم و نمیبينيم ، ورنه همه بيماريم
دوران شکوه باغ از خاطرمان رفتهست
امروز که صف در صف خشکيده و بیباريم
دردا که هدر داديم آن ذات گرامی را
تيغيم و نمیبريم، ابريم و نمیباريم
ما خويش ندانستيم بيداريمان از خواب
گفتند که بيداريد؟ گفتيم که بيداريم من راه تو را بسته ، تو راه مرا بسته
اميد رهايی نيست وقتی همه ديواريم
حسین منزوی
آری دوستان وقتی همه دیواریم .. حقیقت .. نمایان نمیشود
بازم خوبه آقای نجاد (البته به قول بعضی اقوام عرب) داره تلاششو میکنه.
خدا رو چه دیدی ..؟
یه هو میبینی یه انفجار هسته ای رخ داد و آقای احمدی در حالی که کافیشن made in PRC (جمهوری خلق کمونیستی چین) که به طرز بدی هم پاره پوره شده رو به نت داره از دَرِ نیروگاه بیرون پریده و درحالی که جملهء معروف و کلیشه ایِ یافتم ... یافتم
(I found it ... I found it) سر میدهد ملت ایران رو با خبر تولد اولین بمب هسته ایِ ارتش اسلام نوید میدهد ...
اونوقته که به خودت میگی : بریم بیرون و چندتا صحیونیست بکشیم
!! let's go out & kill some f*king zionist ..!! why not
دیدگاههای کتاب الکترونیکی حقیقت، گوهر گمشده جهان سیاست
برنارد شاو جواب داد : برای یک لقمه نان . نویسنده جوان برآشفت که متاسفم !
بر خلاف شما من برای فرهنگ می نویسم ! و برنارد شاو گفت : عیبی ندارد پسرم
هر کدام از ما برای چیزی می نویسیم که نداریم ... !
امپراطور ایران پاسخ داد ما هرکدام برای به دست اوردن چیزی که نداریم میجنیگم
آری دوستان وقتی همه دیواریم .. حقیقت .. نمایان نمیشود
خدا رو چه دیدی ..؟
یه هو میبینی یه انفجار هسته ای رخ داد و آقای احمدی در حالی که کافیشن made in PRC (جمهوری خلق کمونیستی چین) که به طرز بدی هم پاره پوره شده رو به نت داره از دَرِ نیروگاه بیرون پریده و درحالی که جملهء معروف و کلیشه ایِ یافتم ... یافتم
(I found it ... I found it) سر میدهد ملت ایران رو با خبر تولد اولین بمب هسته ایِ ارتش اسلام نوید میدهد ...
اونوقته که به خودت میگی : بریم بیرون و چندتا صحیونیست بکشیم
!! let's go out & kill some f*king zionist ..!! why not
امشب از آسمان ديده تو
روی شعرم ستاره می بارد
در سكوت سپيد كاغذها
پنجه هايم جرقه می كارد