قرآن کریم
امتیاز دهید
قرآن کتاب مقدس مسلمانان است و با القابی چون «کریم» و «مجید» خوانده میشود. برای مسلمانان، این کتاب بازآفرینی زمینیِ مفاهیم اصلی آسمانیست که ابدی و ازلیاند. قرآن خود را با عنوان «لوح حفاظتشده» خوانده است.
از میان ترجمه های متعدد، روان ترین و واضح ترین ترجمه را مرحوم طاهره صفارزاده انجام داده است.
بیشتر
از میان ترجمه های متعدد، روان ترین و واضح ترین ترجمه را مرحوم طاهره صفارزاده انجام داده است.
آپلود شده توسط:
Reza
1387/02/24
دیدگاههای کتاب الکترونیکی قرآن کریم
این دیگر کم لطفی شماست[/quote]
بنده آمده بودم تا در ادامه ی گفتگو از اریک فروم و فروید راجع به نیازها و هنچنین میزان آگاهانه و ناآگاهنه بودن آن ها برای شما مطلب بیاورم !!
وقتی آن جمله ی شما را دیدم به کوته فکری خود خندیدم که چگونه می خواستم از تحقیق و نظرات روان شناسی برای شما سخن بگویم که شما از قبل تصمیم به محو کردن آن گرفته اید !
کاش این تیر خلاص را زودتر می زدید که قصدتان از مباحثه چنین است.
قصد اخشوروش از نفس کشیدن نیز همین است بهرام عزیز
امیدوارم که در همین حد باشد و اگر اندیشه هایی که نمی پسندید محو نشدند، در صدد محو کردن صاحبانشان نباشید.[/quote]
این دیگر کم لطفی شماست
تلاشتان برای پاسخ به بنده ستودنی است اما با منطق و مستدل سخن نمی گویید برای نمونه به جمله ی زیر که گفته اید بنگرید :
چرا خداوند انسان را بی نیاز از عبادت نیافریده ؟ چون انسان موجودی ضعیف و نیازمند است...!!
شوربختانه هر عقیده ای قابل احترام نیست. بالاخص کفر و الحاد. اما این به معنای ناسزا و دشنام نیست. به معنای تلاش برای محو این اندیشه هاست. ..
کاش این تیر خلاص را زودتر می زدید که قصدتان از مباحثه چنین است.
قصد اخشوروش از نفس کشیدن نیز همین است بهرام عزیز[/quote]
امیدوارم که در همین حد باشد و اگر اندیشه هایی که نمی پسندید محو نشدند، در صدد محو کردن صاحبانشان نباشید.
شوربختانه هر عقیده ای قابل احترام نیست. بالاخص کفر و الحاد. اما این به معنای ناسزا و دشنام نیست. به معنای تلاش برای محو این اندیشه هاست. ..
کاش این تیر خلاص را زودتر می زدید که قصدتان از مباحثه چنین است.[/quote]
قصد اخشوروش از نفس کشیدن نیز همین است بهرام عزیز
شوربختانه هر عقیده ای قابل احترام نیست. بالاخص کفر و الحاد. اما این به معنای ناسزا و دشنام نیست. به معنای تلاش برای محو این اندیشه هاست. ..[/quote]
کاش این تیر خلاص را زودتر می زدید که قصدتان از مباحثه چنین است.
1.این تعریف جای تامل و بررسی دارد...
2.خب...جامعه آرمانی شما بطور قطع قابل تحقق نیست...انسانها خوب نیستند و ظلم و ستم میکنند!!!و در جامعه انسانی خدایی وجود نداره که چیزی بهش واگذار کنیم...خدا در صورت وجود،قوانینی وضع نموده و به نظاره نشسته تا ما خودمون عملیشون کنیم...خداچطور میخواد قصاص و اعدام کنه؟چرا کسی حق فضولی ندارد؟برای قانونی که روی خودمان قرار است اعمال شود هم حق تصمیم گیری نداریم؟؟؟
3.چه کسی همچین حرفی رو بیان کرده؟چند تن از فلاسفه اسلامی؟چند تن از شیوخ اسلامی؟چند تن از همان محققانی که در قرآن نسبتهای ریاضی کشف کردند؟گیرم که انسان میل به جاودانگی داشته باشه(این بحث بیشتر فلسفیست تا علمی)آیا جاودانگی باید وجود داشته باشه؟چه بسیار بودند انسانهاییکه میل به غذا داشتند و از فرط گرسنگی جان دادند...آیا غذایی در قابل این نیاز به افراد داده شد؟من بشدت میل دارم که آدمکی با طول یک نانومتر رو با چشمان غیر مسلح تماشا کنم،آیا میل بنده لزوما دلیلی بر تحقق آرزوی خام بنده هست؟
4.روح؟کدام روح؟نه کسی دیده،نه صدایش رو شنیده،نه در علم اثبات شده...گیرم که روحی باشه(تعبیر علمی روح،یعنی نزدیک ترین معادلی که میتونیم واسش ذکر کنیم،مجموعه ترشحات چند تا غده در بدن هستش)...روحی که در زمین قرار بگیره،خواسته های غیر زمینی نمیتونه داشته باشه...برای مثال،چیزی رو طلب کن که تا حالا ندیدیش...آیا قادر هستی؟اگر تونستی...مطمءنم اون رو از ترکیب چند چیز زمینی ساختی...مثلا ترکیب نیروی فیل و دندان ببر و گردن زرافه و شاخ گوزن و بال کرکس میتونه هیولایی غیر زمینی باشه!!!راستی،علم و پول بخوبی بنده رو ارضا میکنه و نیاز به موجودی فرازمینی ندارم.
5.ببخشید...چه موقع مذهب با سیاست کاری نداشته؟اسلام از بدو ظهورش سیاسی ظاهر شد..با رژیم سیاسی وقت درگیر شد و احکام سیاسی صادر کرد...گفت شما در مورد هیچ دین ابراهیمی ای صادق نیست.
2- اگر انسانها با یکدیگر خوب باشند و به یکدیگر ظلم و ستمی روا ندارند . . . - در صورت وجود خدا - مابقی مسائل مانند نمازنخواندن و روزه نگرفتن و عدم اجرای قوانینی چون قصاص و اعدام و . . . . . . . به خود خدا مربوط است و نه به ما . . . پس کسی حق فضولی کردن در اینگونه مسائل را ندارد هر کسی خواست ظواهر شریعت را رعایت کند هر کس نخواست رعایت نکند . . .
3- ولی به نظر می رسد بریدن از خدا باعث ایجاد یک نوع احساس پوچی عمیق و ناامیدی مفرط در انسانها می شود زیرا هر انسان به خودی خود در یک فردیت تام و تمام اسیر و محصور است و بعضا این تنهایی با دیگران نیز قابل جبران نیست مرگ نیز در پیش رو دهان گشوده و . . . پس اگر چنین منبع لایزالی را از انسانها بگیریم در دراز مدت - و حتی چه بسا در کوتاه مدت - انسانیت را دچار بدبختی و غم و اضطراب کرده ایم . . . همان انسانیتی که آنقدر دوستان ما دم از آن می زنند
4- شکی نیست که ماده و ثروت و حتی علم نمی تواند روح انسانها را ارضاء کند و اضافه کنید به همه این موارد میل به جاودانگی را حالا اگر خدا را از انسان بگیریم چه چیزی را می خواهید جایگزین او کنید
5- شکی نیست تمامی این مباحث و اختلافات و دشمنی ها از روزی شروع شد و تشدید گردید که مذهب با سیاست قاطی شد وگرنه شما شک نکیند اگر خدا به حوزه فردیت انسانها باز گردد این مباحث بیهوده نیز جمع می شود . . .
تاجم سر پرمغز را ولیکن
مر پای تهی مغز را عقالم
انسان به دلیل وجه تمایز اندیشیدن با سایر موجودات زنده عالم، بدون شک اشرف مخلوقات است، و هادی و هدایت هردو در نهاد و فطرت او بوده است، عقلِ
در صحت بودن و در صحت زیستن و پای عقالِ خودخواهی بستن و و ضع قانون و مقرراتِ خط قرمز برای جلوگیری از تعرض، از آغاز خلقت همیشه در سرشت
او بوده است، مستندات جنگلهای آمازون و سایر جایگاههای دور از دسترس آدمیان متمدن را که نگاه می کنیم به راستی به این حقیقت پی می بریم که انسان
های بدوی ناگزیر از وضع مقررات و پیروی از دستورات سرکرده یا رئیس قبیله خود بوده اند، در غایت رئیس قبیله عالم خدا است و من و شما هم چه بخواهیم
و چه نخواهیم و چه خوشمان بیاید و چه نیاید در نهاد مطیع امر او هستیم چرا که حرفهائی که می زنید از آموزه های به انحراف رفته اما خلاق و معتقد به نظم
نظام عالم است، قطعاً از تعرض و تجاوز خوشتان نمی آید، می آید؟ پس ناچار از تبعیت از مقررات اجتماعی هستید و این یعنی عقل خدادادی، انسان در پذیرش
دین مختار است، گفته نشده که حتماً مسلمان باشید، مسلمانان نسبت به جمعیت دنیا در اقلیتند، با این تفاوت که به مسلمانان سفارش شده است کسی
را وادار به هم اندیشی نکنند و تحکم نکنند و از چارچوب آزادگی و جوانمردی خارج نشوند، آنچه وجه اشتراک بین همه آدمیان است خوش فکری و تظلم خواهی
و مقابله با تعدی و ستیزه گری و زندگی در جای جای جهان با آرامش و سلامت است، و توهم کودکانه و سفسطه گری را از این جهت گفتم که در عمل با خدا
و از خدائید اما به گفتار با امثال من ناچیز در لجاج و در نقار و کمی در کدورت، هرگز به این باور نباشید که باور کنم شما از خدا بدور هستید، خدا نکند که چنین
تصوری داشته باشم، اما باور کنید که دوستتان می دارم، دست کم حضور فعالانه شما در مجمع قلم بدستان کتابناک نشان می دهد که از جنس خود ما هستید،
یک سر و دو گوش و دو چشم و یک زبان گویا برای گفتن دارید، و چون میلیاردها همزادان خود چون من،در انتخاب و اظهار با سلائق مختلف، و این حق شما است
که بنای زندگی و حیات خود را برپایه تفکرات خود به همان گونه که دلخواه شما است و به واقع سعادت شما را تامین می کند استوار سازید!.
استنباط و بهترین تعریف بنده، برای خدا و انسان چنین است:
دنیا مدرسه بزرگ و عبادت به معنای معرفت یافتن است، خالق هستی به مثابه استاد و معمار خلقت است و انسان دانش آموز و چون
همه درحال تجربت و درحال آموختن اند، بدون استثنا همه دانش آموزانند، و پیامبران مبصران مدرسه، در این رهگذر تنبل و کوشا و عالی
و ممتاز و بالتبع نافرمان و ناسپاس و شیطان و ناراحت و مریض هم وجود دارند. بنا براین هیچ کس در قلب خود به آفریدگار کافر مطلق ن
یست و بگو مگوهای ضد و نقیض، بازی و گاهی هل دادن در زنگِ راحتِ زندگی در مدرسه دنیا است. نمره رد از ستم کاران و زشت خویان
و بد اندیشان است که خاسران و وا ماندگانند و نمره قبولی از دانش آموختگان ساعی و سالم و نیکو رفتار و تربیت یافته که ره به سلامت
می بردند، اما افسوس که این مدرسه که عشق و محبت از دروس عملی و اصلیِ آن است تجدید و تجدیدی وجود ندارد و مجال و فرصتی
برای حیات دو باره و جبران نیست، استاد بزرگ خلقت البته به تلاشگران در درس معرفت ارفاق هم می کند چرا که از فضائل بی شمار درگاه
کبریائیش، رحمانیت و مغفرت و جباریت نیز هست.
چار چیز است که گر جمع شود در دل سنگ ... لعل و یاقوت شود سنگ بدان خارایی
پاکی طینت و اصل گهر و استعداد ... تربیت کردن مهر از این فلک مینائی
در من این هر سه بود جمع ولیکن باید ... تربیت از تو ، که خورشید جهان آرائی
آری؛ ره یافتگان به حقیقت و معرفت، همان نوش کنندگان از چشمه تربیتِ خورشید جهان آرایند، خوشا به احوال آنانکه تلألؤ نور وجودشان چون
مبصران برگزیدهِ استاد بزرگ، هستی بخش است و رهنمای خیر و برکت و آسایش همنوعان خویش اند.