رسته‌ها
قرآن کریم
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 584 رای
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 584 رای
قرآن کتاب مقدس مسلمانان است و با القابی چون «کریم» و «مجید» خوانده می‌شود. برای مسلمانان، این کتاب بازآفرینی زمینیِ مفاهیم اصلی آسمانیست که ابدی و ازلی‌اند. قرآن خود را با عنوان «لوح حفاظت‌شده» خوانده است.
از میان ترجمه های متعدد، روان ترین و واضح ترین ترجمه را مرحوم طاهره صفارزاده انجام داده است.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
417
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
Reza
Reza
1387/02/24

کتاب‌های مرتبط

برهان ذوالفقار
برهان ذوالفقار
1.7 امتیاز
از 22 رای
تکامل در قرآن
تکامل در قرآن
4 امتیاز
از 7 رای
ترجمه تفسیر طبری - جلد 6
ترجمه تفسیر طبری - جلد 6
4.7 امتیاز
از 19 رای
معارف القرآن - جلد 1
معارف القرآن - جلد 1
4.4 امتیاز
از 25 رای
تفسیر المیزان - جلد 7
تفسیر المیزان - جلد 7
4.6 امتیاز
از 27 رای
قرآن کریم
قرآن کریم
4.5 امتیاز
از 28 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی قرآن کریم

تعداد دیدگاه‌ها:
759
[quote='خلیفه شب']نقل قول از کتاب آور:نقل قول:چرا خداوند انسان را بی نیاز از عبادت نیافریده ؟
انسان های اولیه هم نیازمند عبادت بودند؟
در نظر بگیرید شخصی به ملاقات انسان بزرگواری میرود. آیا آن انسان بزرگوار اجازه میدهد آن شخص به پایش بیفتد؟ خیر.
شما وقتی داری به کسی محبت می کنی درواقع داری عبادتش می کنی. وقتی کسی به شما محبت می کنه داره شما رو عبادت می کنه. انسان به محبت کردن و محبت دیدن نیاز داره.[/quote]
دوست گرامی
واژه ها داری معانی مختلفی هستند . کلمه محبت و عبادت دو کلمه کاملا متفاوت است ( به لغات نامه مراجعه نمایید ).
در ضمن اگر این رابطه دو طرفه است به نظر می رسد که طبق گفته شما خداوند یه جایی در خفا انسان ها را عبادت می کند !
اما سوال اینجاست چرا انسان به خدا می بایست محبت کند ، آیا خداوند نیاز دارد به او محبت کنند اگر نیاز دارد پس خداوند مطلق نیست زیرا که نیاز مند است .
حتی اگر از این موضوع هم بگذریم ، چرا با خم راست شدن باید محبت خود را ابراز کرد ؟ من برای شما مثال واقعی تعریف می نمایم : محمدرضا پهلوی شاه ایران بود و دیگران جلوی او خم و راست می شدند ، به واسطه آن که او شاه بود هر چند کسی که به ملاقات او می رفت دوست بود یا دشمن ، جلوی می بایست تعظیم می نمود. آیا کسی بود که دست را دور گردن او بیاندازد کلمات دوستانه و محبت آمیز به او بگوید ؟
بدیهی است قدرت این جبر برای محترم شدن و خودپسندی مهیا می نماید . محبت کلمه تعریف نشدنی در این باب است که منطقاً مضحک است . عبادت خداوند برای انسان رابطه مستقیم با جایزه های خداوند دارد . حوری ، رود عسل ، شراب روان ... سلام من را نیز به اینان برسانید .
[quote='mofa313']نقل قول:کسی که نمی داند موقعی که خشمگین می شود در مغز او چه ماده ای در حال ترشح است و باعث از دست رفتن کنترل اش می شود و این موضوع چقدر موروثی و چقدر مربوط به آداب زندگی وی است تا ابد هم حین خشم ذکر لا اله الی الله بگوید نمی تواند آن را کنترل کند.(نمونه ی بارزی در کتابناک وجود داشت که هر چه سعی می کرد ...)
کسی که نمی داند خاطراتی حتی از دوران جنینی او در ضمیر ناآگاه اش ثبت شده و در رفتار ها ، کنش ها و تمایلات او در سن چهل شالگی هم می تواند نقش تعیین کند آیا خود ، یا اصلا پیش از آن ساز و کارهای وجودی انسان را شناخته است ؟ تمایلاتی که برای مثال می شود با هیپنوتیزم ریشه ی آن را در یک سالگی به وضوح به خاطر آورد و آدم دیگری شد..
از دیدگاه ما این ترشحات و واکنش های فیزیکی نتیجه ارتباط روح با بدنه. این روح شماست که با دیدن صحنه ای یا شنیدن کلامی ناراحت
و خشمگین میشه و بدن رو وادار به واکنش های فیزیکی می کنه ترکیبات شیمیایی درون مغز ذاتا فاقد احساس و درک ان و صرفا ابزاری
هستن برای إعمال خواسته های روح.
ترشحات و هورمون ها علت ظاهری اعمال ما هستن نه علت حقیقی اون.. حرف شما مثل اینه که ما با ظرف ابپاشی گلدون ها رو اب بدیم و وقتی کسی پرسید کی به گلدون ها اب داد بگن ابپاش زحمت کشید اب داد![/quote]
شما بگونه ای می گویید از دیدگاه ما که به نظر می رسد که پزشک یا فیزیکدان باشید . یا از دانشی که مربوط به علم شود سررشته دارید.
اگر اینگونه است که نتیجه بدون دلیل و اثبات بیان شود پس قاعدتا می توان واقعیت دیگری نیز بیان کرد . از دیدگاه ما : :دی
واکنش های فیزیکی نتیجه ارتباط روح با بدن نیست .
اما واقعیت این است که شاید باشد شاید نباشد .
کسی وجود روح را نتوانسته اثبات نماید . اگر اثبات می کرد الان شما نامی به معروفی ، گراهام بل نیز می دانستید .
در مورد مثال شما نیز هر دو
ابپاش و کسی که آبپاشی می کند
هر دو وجود فیزیکی دارند و ربطی به این موضوع ندارند مثال شما مع الفارغ است .زیرا انسان دارای مغز است که مرکز تفکرات و... او است .
این مغر است که به بدن دستور اجرای ابپاشی را می دهد نه روح
کسی که نمی داند موقعی که خشمگین می شود در مغز او چه ماده ای در حال ترشح است و باعث از دست رفتن کنترل اش می شود و این موضوع چقدر موروثی و چقدر مربوط به آداب زندگی وی است تا ابد هم حین خشم ذکر لا اله الی الله بگوید نمی تواند آن را کنترل کند.(نمونه ی بارزی در کتابناک وجود داشت که هر چه سعی می کرد ...)
کسی که نمی داند خاطراتی حتی از دوران جنینی او در ضمیر ناآگاه اش ثبت شده و در رفتار ها ، کنش ها و تمایلات او در سن چهل شالگی هم می تواند نقش تعیین کند آیا خود ، یا اصلا پیش از آن ساز و کارهای وجودی انسان را شناخته است ؟ تمایلاتی که برای مثال می شود با هیپنوتیزم ریشه ی آن را در یک سالگی به وضوح به خاطر آورد و آدم دیگری شد..

از دیدگاه ما این ترشحات و واکنش های فیزیکی نتیجه ارتباط روح با بدنه. این روح شماست که با دیدن صحنه ای یا شنیدن کلامی ناراحت
و خشمگین میشه و بدن رو وادار به واکنش های فیزیکی می کنه ترکیبات شیمیایی درون مغز ذاتا فاقد احساس و درک ان و صرفا ابزاری
هستن برای إعمال خواسته های روح.
ترشحات و هورمون ها علت ظاهری اعمال ما هستن نه علت حقیقی اون.. حرف شما مثل اینه که ما با ظرف ابپاشی گلدون ها رو اب بدیم و وقتی کسی پرسید کی به گلدون ها اب داد بگن ابپاش زحمت کشید اب داد!
[quote='بهرام هدایت']نقل قول از akhshurush:
بنده بیشتر خرسند خواهم شد چنانچه در باب قرآن سخن بگوییم.
بسیار خب. قرآن کلام خدا است .
پس قبل از آن ابتدا وجود خداوند را اثبات بفرمایید تا بعد به چیستی و کیستی و چرایی و اگر عمری باقی بود به کلام او هم برسیم.[/quote]
شرمنده ام. بنده در راستای اثبات خداوند برای احدالناسی جز خودم نیستم. نهایت اطلاع نسبی بنده از قرآن است که می توانم اگر کسی سوالی از آن دارد، در حد دانش خود پاسخ داده و مباحثه کنم. اگر هم عنایت داشته باشید، در جملاتی که تا به الان نوشته ام، واژه ای نیز در اثبات خدا نگفته ام. بی رغبتی یا بی دانشی. یا هر دو. تنها عرضم از لزوم توجه به قرآن-و آنهم برای خداباورانی که صد البته مسلمانند- می باشد.
[quote='بهرام هدایت']
از نظر بنده مربوط است. چگونه فردی می تواند به کلام خدا و خدا شناخت پیدا کند در حالی که هنوز خود را نمی شناسد ؟
شناخت به معنای علمی آن. در حیرتم که کسانی که حتی ذره ای علم درباره ی وجود جسمانی و عینی خویش ندارند از مسائل گنگ و مبهمی چون روح و عوالم معنوی سخن می گویند ؟
کسی که نمی داند موقعی که خشمگین می شود در مغز او چه ماده ای در حال ترشح است و باعث از دست رفتن کنترل اش می شود و این موضوع چقدر موروثی و چقدر مربوط به آداب زندگی وی است تا ابد هم حین خشم ذکر لا اله الی الله بگوید نمی تواند آن را کنترل کند.(نمونه ی بارزی در کتابناک وجود داشت که هر چه سعی می کرد ...)
کسی که نمی داند خاطراتی حتی از دوران جنینی او در ضمیر ناآگاه اش ثبت شده و در رفتار ها ، کنش ها و تمایلات او در سن چهل شالگی هم می تواند نقش تعیین کند آیا خود ، یا اصلا پیش از آن ساز و کارهای وجودی انسان را شناخته است ؟ تمایلاتی که برای مثال می شود با هیپنوتیزم ریشه ی آن را در یک سالگی به وضوح به خاطر آورد و آدم دیگری شد..
بگذریم به قول شما این ها مربوط به قرآن نیستند.
[/quote]
و باز هم تکرار مکررات وراثت و اینکه لازم است اخشوروش در آن زمینه مطالعه داشته باشد. پیش تر در این زمینه سخن نرانده بودیم؟
[quote='akhshurush']
بنده بیشتر خرسند خواهم شد چنانچه در باب قرآن سخن بگوییم. [/quote]
بسیار خب. قرآن کلام خدا است .
پس قبل از آن ابتدا وجود خداوند را اثبات بفرمایید تا بعد به چیستی و کیستی و چرایی و اگر عمری باقی بود به کلام او هم برسیم.
[quote='akhshurush']
مطلع نیستم که این مسائلی که ذکر فرمودید به قرآن مرتبط هست یا خیر و یا اصلا جایگاه آگاهی و ناآگاهی در زیر کتاب قرآن کریم است یا نه [/quote]
از نظر بنده مربوط است. چگونه فردی می تواند به کلام خدا و خدا شناخت پیدا کند در حالی که هنوز خود را نمی شناسد ؟
شناخت به معنای علمی آن. در حیرتم که کسانی که حتی ذره ای علم درباره ی وجود جسمانی و عینی خویش ندارند از مسائل گنگ و مبهمی چون روح و عوالم معنوی سخن می گویند ؟
کسی که نمی داند موقعی که خشمگین می شود در مغز او چه ماده ای در حال ترشح است و باعث از دست رفتن کنترل اش می شود و این موضوع چقدر موروثی و چقدر مربوط به آداب زندگی وی است تا ابد هم حین خشم ذکر لا اله الی الله بگوید نمی تواند آن را کنترل کند.(نمونه ی بارزی در کتابناک وجود داشت که هر چه سعی می کرد ...)
کسی که نمی داند خاطراتی حتی از دوران جنینی او در ضمیر ناآگاه اش ثبت شده و در رفتار ها ، کنش ها و تمایلات او در سن چهل شالگی هم می تواند نقش تعیین کند آیا خود ، یا اصلا پیش از آن ساز و کارهای وجودی انسان را شناخته است ؟ تمایلاتی که برای مثال می شود با هیپنوتیزم ریشه ی آن را در یک سالگی به وضوح به خاطر آورد و آدم دیگری شد..
بگذریم به قول شما این ها مربوط به قرآن نیستند.
[quote='کتاب آور']نقل قول:چرا خداوند انسان را بی نیاز از عبادت نیافریده ؟
انسان های اولیه هم نیازمند عبادت بودند؟
در نظر بگیرید شخصی به ملاقات انسان بزرگواری میرود. آیا آن انسان بزرگوار اجازه میدهد آن شخص به پایش بیفتد؟ خیر.[/quote]
شما وقتی داری به کسی محبت می کنی درواقع داری عبادتش می کنی. وقتی کسی به شما محبت می کنه داره شما رو عبادت می کنه. انسان به محبت کردن و محبت دیدن نیاز داره.
چرا خداوند انسان را بی نیاز از عبادت نیافریده ؟

انسان های اولیه هم نیازمند عبادت بودند؟
در نظر بگیرید شخصی به ملاقات انسان بزرگواری میرود. آیا آن انسان بزرگوار اجازه میدهد آن شخص به پایش بیفتد؟ خیر.
[quote='بهرام هدایت']نقل قول از akhshurush:
این دیگر کم لطفی شماست
بنده آمده بودم تا در ادامه ی گفتگو از اریک فروم و فروید راجع به نیازها و هنچنین میزان آگاهانه و ناآگاهنه بودن آن ها برای شما مطلب بیاورم !!
وقتی آن جمله ی شما را دیدم به کوته فکری خود خندیدم که چگونه می خواستم از تحقیق و نظرات روان شناسی برای شما سخن بگویم که شما از قبل تصمیم به محو کردن آن گرفته اید ![/quote]
بنده بیشتر خرسند خواهم شد چنانچه در باب قرآن سخن بگوییم. مطلع نیستم که این مسائلی که ذکر فرمودید به قرآن مرتبط هست یا خیر و یا اصلا جایگاه آگاهی و ناآگاهی در زیر کتاب قرآن کریم است یا نه. به همین جهت هم خواهش می کنم چنانچه تصمیم به تغییر نظر بنده گرفته اید منصرف شوید. نظر خود را بدهید تا مخاطب چنانچه تمایل داشت و آنرا منطقی دید بپذیرد. با سپاس
قرآن کریم
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک