رسته‌ها
قرآن کریم
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 584 رای
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 584 رای
قرآن کتاب مقدس مسلمانان است و با القابی چون «کریم» و «مجید» خوانده می‌شود. برای مسلمانان، این کتاب بازآفرینی زمینیِ مفاهیم اصلی آسمانیست که ابدی و ازلی‌اند. قرآن خود را با عنوان «لوح حفاظت‌شده» خوانده است.
از میان ترجمه های متعدد، روان ترین و واضح ترین ترجمه را مرحوم طاهره صفارزاده انجام داده است.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
417
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
Reza
Reza
1387/02/24

کتاب‌های مرتبط

قرآن فهمی
قرآن فهمی
3.5 امتیاز
از 5 رای
تفسیر نمونه - جلد 6
تفسیر نمونه - جلد 6
4.3 امتیاز
از 89 رای
تکامل در قرآن
تکامل در قرآن
4 امتیاز
از 7 رای
معارف القرآن - جلد 9
معارف القرآن - جلد 9
4.5 امتیاز
از 18 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی قرآن کریم

تعداد دیدگاه‌ها:
759
منظورم این است که چرا ما میگوییم انسان مکرم است و سزاوار اخلاق و حقوق؟چه امتیازی برای انسان نسبت به سایر موجودات وجود دارد که او را واجد کرامت میکند؟

انسان مکرم نیست...چون کرامت برای همه نیست.جامعه انسانی دارای «قانون» است.انسان توانایی قانونگذاری و اعمال قانون و «تغییر و بهبود قوانین» را داراست.این ما را از گله های گرگ و ape ها
متمایز میسازد.تکامل جالب توجه مغز آدمی در فرآیند فرگشت و توانایی وی جهت سازگاری با بسیاری از شرایط محیطی،به وی قدرت برقراری ورژن پیشرفته تری از ارتباط بنام تکلم و بعد ها نگارش را اعطا
نموده،و انسان را به خطرناک ترین جنبنده کره خاکی تبدیل نموده است... .
خطرناکترین موجود کره خاکی بسرعت تولید مثل میکند،قوانین را کشف میکند،آنها را مینویسد تا نسل بعد از صفر شروع نکنند،قدرت حافظه ی شگرف و توانایی او در استفاده بهینه از دستان،همه و همه
باعث شده تا انسانها همیشه با یکدیگر در جنگ و نزاع باشند،قدرت طلبی انسان و ادعای هوش برتر میان هوشمندان در تاریخ مثالهای تلخ زیادی دارد... .
1-تعرض آسان به یک انسان به عنوان عضوی از جامعه انسانی،باعث بد نامی حاکمان میشود...یک حاکم برای اثبات مشروعیت خود باید از رعیت محافظت کند.
2-حکومت بر دستان یک نفر نمیچرخد،جامعه برای حرکت به تمام قوایش احتیاج دارد،و از دست دادن نیروهای انسانی از قدرت حاکمیت میکاهد.
.
.
این عوامل و عوامل بسیار دیگر سبب شده حکومت ها طرح هایی برای محافظت از افراد جامعه وضع کنند.کرامت انسان به جایگاهش در اجتماع وابسته است.اگر مفید باشی شامل حقوق و کرامتی.
حال این طرح در اسلام به گونه ای مطرح شده و در منشور حقوق بشر به گونه ای دیگر...
میتوانیم بگوییم که هر کس در سلولهای بدنش بیست و سه جفت کروموزوم دارد،شامل حقوق است،اما عملکرد وی کرامت وی را تعیین مینماید.
حال این حقوق و کرامان در برخی قوانین بهتر هستند و در برخی دیگر سختگیرانه...برخی جامعه را به دو قطب «مومن و کافر» تفکیک میکنند و برخی به «مجرم و شهروند»...
این نمای کلی دید من نسبت به حقوق و کرامات انسان در جامعه است.امتیاز ما اینست که بیست و سه جفت کروموزوم داریم و پدر و مادرمان نیز همین مقدار را دارا بوده اند...
تعریف اول شما از کافر دلنشین نبود،ایا هرکس مخالفت کرد از روی دشمنی مخالفت کرد؟آیا کسی از راه مطالعه و کسب دانش نمیتواند به درجه ی یک «کافر» یا همان «دگر اندیش» برسد؟
خیر من مومن و کافر را با شهروند و تبعه مقایسه نمیکنم...کشور هایی وجود دارند که اگر در آنها به خدمت بپردازی،بدون توجه به عقایدت به شما پس از مدتی اقامت و حق شهروندی میدهند،حال
هر عقیده ای خواهی داشته باش......مهم نیست...ذهن توست آنچه ارزش دارد...
باسلام.دین در اشعار مولانا یعنی راه و روش ،معنا رسیدن، متاسفانه تا نام ،دین ، را میشنوند، رو به فقه نموده ، انتقاد می فر مایند.
دین چه باشد،بر خاستن از روی خاک ***تا که آگه گردد ،از آن ،جان ،پاک.
آنسوی که کفر و دین نمی جنگند***کی ما و من و ، فلان، دین باش.
خدمت گزاران بشریت، در هر کجای دنیا ،بی دین ،نبودند، « مخترعین،کا شفان،دانشمندان، و. ........» همه حق را می شنا ختند، و برای همین خدماتشان ماندگار شدند.
برای Ein Reich:
در کنار آنچه که دوستان نوشته اند،دو نکته درباره کلمه کافر و کرامت انسانی دارم.
کافر: شما کافر را ترجمه به دگر اندیش کردید ترجمه ی اشتباهی است.اگر به آیاتی از قرآن که از کافران نام برده است نگاهی بیندازید خواهید دید کافران به معنای فقهی امروز(کسانی که دینی غیر از اسلام دارند) مراد نیست.و در جمع بندی آیات میتوان گفت معمولا در دو معنا آمده است:
1- کافر در نقطه مقابل مومن است به معنای کسی که حق بر او عرضه شده و او حق را دریافته ولی بخاطر عناد و تکبر و لجاجت بر آن گردن نمینهد و آن را ریشخند میکند.کلمه کافر هم که به معنای پوشاننده است گواه همین امر است گفته اند کافر کسی است که حق را دانسته ولی میپوشاند.
2- کافر به معنای خرابکار و کسانی که علیه سیستم اسلامی دست به اسلحه برده است یا احیانا پیمان شکسته است(فارغ از اینکه به چه چیزی معتقد است) پیامبر به این گروه بارها تذکر داده و به اصطلاح در عمل هم با آنها شوخی نداشته است.آیاتی به مراتب خشنتر از آنکه آوردید در حق این گروه وجود دارد.و به نظر من کاری عقلایی است. امروزه هم حتی دموکرات ترین و بهترین سیاستمداران اجازه نمیدهند که سیستمی را که با هزاران دردسر و خون به وجود آمده عده ای به راحتی خرابش کنند و در محاکم هم این افراد را به "اشد" مجازات محکوم میکنند.
البته گذشته از معنای کافر، در اسلام و احکام آن اگرچه غیر مسلمان هم حقوقی دارند ولی مسلمان و غیر مسلمان حقوق برابر ندارند.به قول یکی از اساتید، وقتی بخواهیم مفهوم اسلام آوردن را با مفاهیم مدرن امروزی قیاس کنیم شبیه به مفهوم تابعیت است.میدانیم که اشخاصی که تابعیت یک کشور را نداشته باشند(اگرچه مقیم آن کشور هم باشند) حقوق مساوی با شهروندان آن کشور ندارند.هر کشوری قوانین مخصوص به خود دارد و کسی که میخواهد تابعیت بگیرد باید قوانین آن کشور را قبول کند.در واقع میتوان گفت،گفتن شهادتین شبیه به تابع شدن امروزی بوده است.
اخلاق و کرامت انسانی: منظورم این است که چرا ما میگوییم انسان مکرم است و سزاوار اخلاق و حقوق؟چه امتیازی برای انسان نسبت به سایر موجودات وجود دارد که او را واجد کرامت میکند؟ظاهرا پاسخ به این سوال حتی در عصر جدید هم ریشه در تعالیم ادیان دارد.ادیان میگویند خداوند که صاحب هستی است این کرامت را به انسان عطا کرده است.با نفخه ی از روحش در کالبد بشر.جواب مکاتب مادی به ریشه ی این کرامت چیست؟اگر اطلاعی دارید توضیح دهید.
قربانت.:x
[quote='Ein Reich']نقل قول
یک سوال:اگر فرد مخترع یخچال،یا تلویزیون،یا لامپ کم مصرف،یا اجاق گاز،یا همین دستگاه الکترونیکی در دستان شما ،بی دین و منکر وجود خدا باشد حکمش در اسلام چیست؟
تکلیف او سر پل صراط چه خواهد بود؟هر چه باشد او کسی بوده که بی شک سرنوشت کل بشریت پس از خودش را دگرگون نموده است...[/quote]
کسی که منکر وجود خدا باشه یعنی ذهنش اصلا ساختار نداره که بپذیره جهان دارای یک علت بزرگ برای همه ی معلول هاست.
علم هم دنبال کشف علت و معلوله
وقتی ذهن نظام و سیستم رو نپذیرفته پس چطور دویده دنبال کشف روابط الکتریکی که یخچال روبه رو شما رو کشف کنه؟؟
ببخشید پس شک نکنید مخترعای بزرگ که الان باعث راحتی ما شدن امکان نداره صد درصد کافر باشند
چون کسی که علت مطلق رو پذیرفته رفته سراغ نقطه چینش تا رسیده به کشف یخچال و........بله.
در این آیه، از مؤمنان می خواهد که حتی با دشمنان خویش، به عدالت رفتار کنند و به آنان هشدار می دهد مبادا دشمنی آنان شما را به گناه و ترک عدالت وادار کند:
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُونُواْ قَوَّامِینَ لِلّهِ شُهَدَاء بِالْقِسْطِ وَلاَ یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَی أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَی وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ.»(مائده: 8)
بنابراین، رفتار عادلانه در مورد دشمن نیز مطلوب بوده و کفر کافر، مانع اجرای عدالت درباره وی نمی شود.
از آنچه گذشت این نتیجه به دست می آید که همان گونه که رعایت قسط و عدل با مسلمانان مطلوب خداوند متعال است، رعایت آن با غیر مسلمانان نیز مطلوب خداوند و وظیفه حاکم اسلامی و همه مسلمانان می باشد. بنابراین، ما مأمور به اجرای عدالت با همه افراد و در تمام حالات هستیم.
شایان ذکر است که عدالت و رعایت آن در برخوردها اختصاص به کافران غیرحربی(11) ندارد و شامل کافران حربی(12) نیز می شود.
http://www.hawzah.net/fa/article/articleview/81279?ParentID=78559
سلام.
تربت بزرگان در این شهر و آن شهر نیست.خاک سعدی در شیراز نیست،دیوان سعدی،شیرازی است.
قرآن هم از آسمان آمده زمین واین خاکش هست که شما میبینید. به همین جهت است که یک قدری که با هوی وهوس انسان ها آمیخته میشود، گرد و خاک ،ایجاد میکند و جلوی حقیقت را می گیرد.
استاد الهی قمشه ای
کفر و ایمان ،نیست آنجایی که اوست***زانکه او مغزست ،وین دو رنگ و پوست.
کفر ایمان هر دو خود دربان اوست***کوست مغز و کفر و دین، او را ،،دو،،پوست.
کفرو ایمان ،عاشق آن کبریا *** مس ونقره بنده ی آن کیمیا.
بد نماند، چون اشاره کرد ،دوست***کفر،ایمان شد، چو کفر از بهر اوست.
کفر و فرعونی هر گبر و بعید*** جمله از نقصان عقل آمد پدید.
مولانا:!
کرده ای تاویل،حرف بکر را***خویش را تاویل کن، نی ذکر را.
بر هوی تاویل قرآن میکنی***پست و کژ شد از تو معنی ، سنی.
مولانا
[quote='مادرم']ببینیدکه بزرگترین شخصیت انگلیس شکسپیر بوده یا نیو‌تن؟ مسلما شکسپیر بوده،،اگر شکسپیر ها نباشند،بشریت تبدیل به سبوعیت می شود،اگر انسان دین نداشته باشد، جوهر انسانیت در او مرده، آدمی که دین ندارد و ارتباطی با عالم برتر ندارد، ولذاتی ورای این لذات به او نرسیده، چه امتیازی بر سایر حیوانات دارد ،که خودش را اشرف مخلوقات بداند.
«از کتاب ۳۶۵روز باالهی قمشه ای»[/quote]
درود
تو یه نظرسنجی که وبگاه انگلیسی زبان بی بی سی در ابتدای همین هزاره انجام داد از مردم سوال شد"به نظر شما بزرگترین متفکر هزاره دوم چه کسی بوده؟"...دومیلیون نفر شرکت کردن از کشورای مختلف و نظر دادن...نفر اول کارل مارکس،نفر دوم آلبرت انیشتین،نفر سوم نیوتون.
نیوتون جایگاه بالایی داره هم بین مردم هم تو جوامع علمی...
نقل کردین اگه انسان دین نداشته باشه جوهر انسانیت در اون مرده....یه سوال؛خواهر بزرگوارم،خودتون هم واقعا به این جمله معتقدین؟تصورتون در مورد تمام بی دینان اینطوره؟
چندتا بی دین اسم ببرم که به بشریت از راههای مختلف خدمت کردن؟
[quote='Ein Reich']
بارها در احادیث و متن قرآن ذکر شده مومنان با هم برادرند،مومنان در میان خودشان مهربانند...اما با دیگر اقشار چطور؟آیا قبول دارید که در قرآن برای تبیین تعامل مومنین با کفار از لفظ «اَشِدّاء» استفاده شده؟
(سوره مبارکه فتح آیه 29)
قرآن کریم در مورد تعامل با «دیگر اندیشان» یا همان به اصطلاح «کفار» چه حکمی داده؟ (آیه 38 و 39 سوره مبارکه انفال)
ضرب المثلی میان مردم رایج است که میگوید:«کافر همه را به کیش خود پندارد» در حالیکه اسلام جامعه ای دو قطبی متشکل از مومن و غیر مومن میسازد و سپس آیه 39 انفال را نازل مینماید.
آیا کافران با اخلاق تر نیستند؟هر چقدر هم کفر بورزند باز هم همه را به کیش خود میپندارند...
از احکام کیفری و فقهی اسلام که بگذریم (چه چیزی باقی میماند؟؟؟) شاید بتوان روابط تعاملی میان مومنین را تقریبا اخلاقی توصیف کرد،اما روابط مومنان با دگر اندیشان طبق نص صریح قرآن آیا قابل توجیه اخلاقی
میباشد؟
کرامت انسانی:
قرآن فقط پیروان خود را دارای کرامت و اخلاق و فهم میداند و دین گریزان را فاقد عقل میخواند (منبع بنده کتاب «ریشه های گریز از دین در قرآن» نوشته «قاسم سبحانی» است که در سایت نیز قرار دارد و دیشب
به مطالعه آن مشغول بودم و آن کتاب آیات دقیق برداشت خود را همراه با معنی و استنباط خود جناب سبحانی ذکر مینماید)...
بنده تصور میکنم تعریف حقیر با جنابتان از اخلاق متفاوت است.[/quote]
«وَإِن جَاهَدَاکَ عَلی أَن تُشْرِکَ بِی مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلاَ تُطِعْهُمَا وَ صَاحِبْهُمَا فِی الدُّنْیَا مَعْرُوفا» (لقمان: 15)؛ و اگر تو را وادارند تا در باره چیزی که تو را بدان دانشی نیست به من شرک ورزی، از آنان فرمان مبر ولی در دنیا به خوبی با آنان معاشرت کن.
.
.
.
«لاَ یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَلَمْ یُخْرِجُوکُم مِّن دِیَارِکُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ إِنَّمَا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ قَاتَلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَأَخْرَجُوکُم مِّن دِیَارِکُمْ وَ ظَاهَرُوا عَلَی إِخْرَاجِکُمْ»(ممتحنه: 8 و 9)؛ خدا شما را از کسانی که در [کار [دین با شما نجنگیده و شما را از دیارتان بیرون نکرده اند باز نمی دارد که با آنان نیکی کنید و با ایشان عدالت ورزید؛ زیرا خدا دادگران را دوست می دارد. فقط خدا شما را از دوستی با کسانی باز می دارد که در [کار [دین با شما جنگ کرده و شما را از خانه هایتان بیرون رانده و در بیرون راندنتان با یکدیگر همپشتی کرده اند.
اگه حرفی از اخلاق بوده منظور برای ما آدماست
وگرنه یخچال اخلاق به چه دردش می خوره؟؟؟ همممم؟؟؟
اما اونی که یخچالو اختراع کرده باعث راحتی جهان شده پس اون فکری که مخترع سیستم یخچال داشته هیچ منافاتی با اخلاق و مسیر انسانی نداشته.

صحبت از «علم اخلاقی و غیر اخلاقی» شد و بنده هم روبروی یخچال بودم،یخچال را مثال زدم!
هدفم این بود که بگویم علم راه خود را میپیماید و مستقل از اخلاق است،در تمام طول تاریخ دانشمندان شرور نیز به علم خدمت کرده اند،اما خب،با جمله برادر عزیزم موافقم که گفت:
«جهت گیری علم و تکنولوژی چیزی وابسته به خود علم و تکنولوژی نیست. این اخلاقیات و ایدئولوژی ها و جهان بینی ها و تمایلات و نیازهای شخصی و اجتماعی و تاثیرات قدرت است که به علم و تکنولوژی جهت میدهد.»
این جمله لایک دارد!
یک سوال:اگر فرد مخترع یخچال،یا تلویزیون،یا لامپ کم مصرف،یا اجاق گاز،یا همین دستگاه الکترونیکی در دستان شما ،بی دین و منکر وجود خدا باشد حکمش در اسلام چیست؟
تکلیف او سر پل صراط چه خواهد بود؟هر چه باشد او کسی بوده که بی شک سرنوشت کل بشریت پس از خودش را دگرگون نموده است...
جملاتتان را یک در میان لایک میکنم!
منظورم این است علم و تکنولوژی نه به خودی خود خوب است نه بد. مثلا نوع استفاده و چگونگی حصول به آنها میتواند به آنها ارزش دهد.

همم...همان چاقو به شمشیری تبدیل میشود برای گروه داعش،همان چاقو شمشیری شد برای نادر شاه،شاه عباس،و حتی حضرت محمد...اینگونه نیست که یک «تکنولوژی» 100% خوب یا بد باشد.
بیایید فازی تر نگاه کنیم و «صفر و یک» نباشیم...درصدی خوب است و درصدی بد...
اما پیرامون علم و تکنولوژی...علم محدود نیست،ذات علم نمیتواند محدود باشد.دوست دارد به همه جا سرک بکشد و نظریه بدهد.علم از خودش برای گسترش خودش استفاده میکند.علم حتی به اخلاق نیز
وابسته نیست.حتی اگر قوانین قوی نیز برای سرکوب «علوم غیر اخلاقی» وضع شود علم در خفا به تکامل ادامه میدهد.علم ،علم است...از پشت عینک ماست که «خوب» یا «بد» میشود.
نفع علم برای ما:
اگر علم برای بشر استفاده نداشت اصلا بوجود نمیآمد،میامد؟؟؟وحشتناک ترین صورت علم که قادر به تصور آن باشید نیز برای نفع بشر بوجود آمده است،منتها این بشر میتواند کل ساکنین کره ی خاکی باشد
یا ساکنان منطقه ای خاص از آن،یا حتی تعداد انگشت شماری از آنان...بطور کلی هرچه علم به گروه کوچکتری محدود تر شود منفور تر میشود،درست است؟
فعلا بیشتر میخواهم به اخلاق بپردازم...
ادیان ابراهیمی ادیانی آمیخته با سیاست هستند و حدفشان تشکیل اجتماع و حکومت است،اسلام هم به محض قدرت گرفتن در کتاب «قرآن» قوانین اجتماعی و تعاملی وضع کرد،درست است؟
بارها در احادیث و متن قرآن ذکر شده مومنان با هم برادرند،مومنان در میان خودشان مهربانند...اما با دیگر اقشار چطور؟آیا قبول دارید که در قرآن برای تبیین تعامل مومنین با کفار از لفظ «اَشِدّاء» استفاده شده؟
(سوره مبارکه فتح آیه 29)
قرآن کریم در مورد تعامل با «دیگر اندیشان» یا همان به اصطلاح «کفار» چه حکمی داده؟ (آیه 38 و 39 سوره مبارکه انفال)
ضرب المثلی میان مردم رایج است که میگوید:«کافر همه را به کیش خود پندارد» در حالیکه اسلام جامعه ای دو قطبی متشکل از مومن و غیر مومن میسازد و سپس آیه 39 انفال را نازل مینماید.
آیا کافران با اخلاق تر نیستند؟هر چقدر هم کفر بورزند باز هم همه را به کیش خود میپندارند...
از احکام کیفری و فقهی اسلام که بگذریم (چه چیزی باقی میماند؟؟؟) شاید بتوان روابط تعاملی میان مومنین را تقریبا اخلاقی توصیف کرد،اما روابط مومنان با دگر اندیشان طبق نص صریح قرآن آیا قابل توجیه اخلاقی
میباشد؟
کرامت انسانی:
قرآن فقط پیروان خود را دارای کرامت و اخلاق و فهم میداند و دین گریزان را فاقد عقل میخواند (منبع بنده کتاب «ریشه های گریز از دین در قرآن» نوشته «قاسم سبحانی» است که در سایت نیز قرار دارد و دیشب
به مطالعه آن مشغول بودم و آن کتاب آیات دقیق برداشت خود را همراه با معنی و استنباط خود جناب سبحانی ذکر مینماید)...
بنده تصور میکنم تعریف حقیر با جنابتان از اخلاق متفاوت است.
.
.
مانا باشید:baaa::x
سلام. .......... انسان الهی
ما چون یکی هستیم،یک کار هم بیشتر نکنیم،صد تا کار نکنیم ویک کار بکنیم، بعضی ها تقسیم میکنند،کار ها را به کار دنیوی ،مثل خورد ،خواب ،زن وبچه،کامپیوتر کشف، مدرسه .....و........و،یک کارهایی را هم میگویند کار های اخروی، مثل نماز و روزه و کار ها ی خیریه........و...
در صورتی که هم چنین نیست، بلکه باید انسان ها را تقسیم کرد به انسان ها ی الهی و انسانهای دنیوی، اگر انسان الهی شد ،خورد و خواب وکار او هم الهی میشود، چون به خاطر خدا زندگی میکند، پشت کامپیوتر یا پشت میز ریاست آزمایشگاه، دانشگاه،و...........می نشیند،و به خاطر خدا کتاب می نویسد،کشف میکند ،اختراع میکند،و.............،وهمه اش می شود کار اخروی وعاشق خداوند،اصلا کار دنیوی نمی کند.
انسان الهی بشوید و بروید دنبال دنیا ،کشف ،اختراع،علم،تکنیک برتر،اتم، وهزار کار دیگر بکنید،تا وجودتان منشا خیر ،و برکت بشود.انسان هست که الهی میشود یا دنیوی. وقتی روی آدم به طرف دنیا و هوی های نفسانی خودش باشد،دیگر تفاوتی نمی کند که به کدام طرف بایستد ،در اصل به طرف خودش ایستاده و نماز خوانده . « استاد الهی قمشه ای»
مشتری علم تحقیقی حق است*****دایما بازار او پر رونق است
پر واز بی نقص با دو بال علم وعرفان
قرآن کریم
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک