رسته‌ها

آخرین دیدگاه‌ها

من سردم است من سردم است و انگار هیچوقت گرم نخواهم شد ای یار ای یگانه ترین یار آن شراب مگر چند ساله بود ؟ نگاه کن که در اینجا زمان چه وزنی دارد و ماهیان چگونه گوشت‌های مرا می‌جوند چرا مرا همیشه در ته دریا نگاه می‌داری ...
ای کاش کتاب های گورکی را هم جلال آل احمد ترجمه کرده بود ...
روزی که دانش لب آب زندگی می کرد، انسان در تنبلی لطیف یک مرتع با فلسفه های لاجوردی خوش بود. در سمت پرنده فکر می کرد. با نبض درخت ، نبض او می زد. مغلوب شرایط شقایق بود. مفهوم درشت شط در قعر کلام او تلاطم داشت. انسان در متن عناصر
ممنون که با گذاشتن این کتاب موجبات شادی و خنده ی ما را فراهم کردید ... :))
نگارش علمی این کتاب حرفه ای و به زبانی ساده و قابل فهم برای عموم می باشد . از نویسنده ی گرامی آقای مختاری نژاد به خاطر انتشار این کتاب سپاس گذارم.
با خواندن این کتاب از هم زبان بودن با برادران تاجیک و افغان احساس خوشایندی دارم . به امید روزی که افغانها هم وطن خویش را آباد ببینند ...
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک