رسته‌ها

آخرین دیدگاه‌ها

من میخواستم با مدیر یا ناظر سایت یه گفتمان داشته باشم کسی راهنماییم میکنه؟
هلال را گفتند چرا قامتت خم است؟ / آهی کشید و گفت: ماه محرم است… خداوند فرموده: هرکسی را سیرتی بنهاده ام هر کسی را اصطلاحی داده ام راستش این که بگیم هیئت همسایه فقط دنبال طبل و سر و صداست فلانی فقط میره حسینیه
خداوندا، تو آگاهی که آنچه انجام دادیم ، نه برای رقابت در کسب جاه و مقام بود و نه برای چیزهای پوچ و بیهوده دنیا، بلکه برای این بود که نشانه های راه دینت را ارائه دهیم و (مفاسد را) در شهرهای تو اصلاح کنیم تا بندگان مظلوم تو در امنیت و آسایش ب
زندگی من... زندگی تو ... دست و پا زدن میان چندین واژه هاست... بعضی واژه ها را ارج می نهیم.... آن یکی هارا گردن می زنیم... واژه هایت را با دقت انتخاب کن... ائلگار
چه کسی می داند که تو در پیله ی تنهایی خود، تنهــــایی؟ چه کسی می داند که تو در حسرت یک روزنه در فردایــی؟ پیله ات را بگشا، تو به اندازه ی پروانه شدن زیبایــی!!
ایکاش اونقدر وقت داشتم که این کتابو هرروز میخوندم..
میخواهم برگردم به روزهای کودکی: آن روزها که پدر: تنها قهرمان بود... عشق تنها در آغوش مادر خلاصه میشد... بالاترین نقطه زمین شانه های پدرم بود... بدترین دشمنانم خواهر و برادرهای خودم بودند... تنه دردم زانوهای زخمی ام بودند... تنها چیزی
دق کردم سهراب... پشت خنده هایی که هیچوقت هیچکس به تلخ بودنشان شک نکرد...
[quote='vohumana'] نقل قول از ائلگار: البته از این تفکر های آریایی شاهان خودکامه ی قاجار و پهلوی هم داشتند که با خوی آریایشان ایران را تقدیم استعمار گران می نمودند ند درود می فرستم به شما ائلگار گرامی. دوست من، کجا و کدام یک از سلاطینِ
یادتونه وقتی بچه بودیم تخته پاک کن رو خیس میکردیم به امید اینکه تخته سیاه رو تمیز کنیم بعد که خشک میشد میدیدیم چه گندی زدیم!! الان کی این حسو نسبت به زندگی داره؟؟
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک