سارق نامرئی
نویسنده:
ویلی فرانتز
مترجم:
ذبیح الله منصوری
امتیاز دهید
✔️ آغاز داستان:
هنری هم مثل اکثر جوانان در آغاز جوانی ارزش خود را نمی دانست. چون هنوز استعدادش در برخورد در برخورد با حوادث پرورش نیافته بود و به همین جهت پیش یک ارباب شروع به کار کرد. وقتی هنری وارد خدمت ارباب شد، آن مرد معروف به لولو (لقبی که به مناسبت زشتی قیافه به او داده شده بود) نظری به هنری انداخت و قیافه او را که شبیه دانشجویان بود، از نظر گذرانید و گفت: تو به درد ما نمی خوردی!
هنری در جواب گفت: امتحانم کنید.
آزمایشی که لولو از هنری کرد این بود که به او دستور داد در ساعت یازده و نیم بعد از ظهر آن روز، یک نارنجک را به درون یک "بار" که صاحبش باج مقرر را نپرداخته بود، پرتاب کند. در ضمن به او هشدار داد که اگر گرفتار شود، کسی از او حمایت نخواهد کرد، ولی در هر حال نباید لولو را لو بدهد، چون بی فایده است و تنها شهادت و اقرار او ضرری به ارباب نخواهد زد و بعد از اینکه از زندان خارج شد، به قتل خواهد رسید...
بیشتر
هنری هم مثل اکثر جوانان در آغاز جوانی ارزش خود را نمی دانست. چون هنوز استعدادش در برخورد در برخورد با حوادث پرورش نیافته بود و به همین جهت پیش یک ارباب شروع به کار کرد. وقتی هنری وارد خدمت ارباب شد، آن مرد معروف به لولو (لقبی که به مناسبت زشتی قیافه به او داده شده بود) نظری به هنری انداخت و قیافه او را که شبیه دانشجویان بود، از نظر گذرانید و گفت: تو به درد ما نمی خوردی!
هنری در جواب گفت: امتحانم کنید.
آزمایشی که لولو از هنری کرد این بود که به او دستور داد در ساعت یازده و نیم بعد از ظهر آن روز، یک نارنجک را به درون یک "بار" که صاحبش باج مقرر را نپرداخته بود، پرتاب کند. در ضمن به او هشدار داد که اگر گرفتار شود، کسی از او حمایت نخواهد کرد، ولی در هر حال نباید لولو را لو بدهد، چون بی فایده است و تنها شهادت و اقرار او ضرری به ارباب نخواهد زد و بعد از اینکه از زندان خارج شد، به قتل خواهد رسید...
آپلود شده توسط:
mohammadimohamm
1393/03/06
دیدگاههای کتاب الکترونیکی سارق نامرئی