رسته‌ها
انسان و درونش
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 42 رای
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 42 رای
✔️ داستان از جایی شروع می شود که اندروز بعد از درگیری با ماموران گمرک که منجرب کشته شدن یک مامور شده از دست همدست قاچاقچی خودش فرار می کند. و بطور اتفاقی به خانه الیزابت می رود. مردی که الیزابت با او زندگی می کرده به تازگی مرده است و اندروز از الیزابت در برابر همسایه ها که گمان می کنند وی زنی است که به اخلاقیات پایبند نیست محافظت می کنند. پس از اینکه اندروز در مه با کارلین که رئیس قاچاقچی هاست مواجه می شود به خانه الیزابت برمی گردد و الیزابت او را متقاعد می کند که در دادگاه لوز بر علیه قاچاقچی ها شهادت دهد. اندرو به لوز سفر می کند و در دادگاه با وجود اینکه توسط دیگر شاهدان مورد تمسخر واقع می شود شهادت می دهد.
محاکمه با تبرئه قاچاقچی ها تمام می شود و آنها سعی می کنند کار اندروز را با صدمه زدن به الیزابت جبران کنند. اندروز به خانه الیزابت باز می گردد و او را از وجود خطر آگاه می کند. زمانی که الیزابت او را برای آوردن آب از چاه می فرستد متوجه می شود که یکی از قاچاقچی ها در داخل خانه است. او می دود تا کمک بگیرد اما زمانی که برمی گردد متوجه می شود که الیزابت توسط یکی از قاچاقچی ها کشته شده و کارلن در خانه به انتظار او نشسته است.
پس از آنکه اندروز متوجه می شود تنها راه لودادن پدرش آسیب رساندن به خودش است به کارلین می گوید که خانه را ترک کند و اینکه خودش مسئولیت قتل الیزابت را بر عهده خواهد گرفت...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
326
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
khar tu khar
khar tu khar
1392/09/02

کتاب‌های مرتبط

مسیر مرگ مرموز
مسیر مرگ مرموز
4.8 امتیاز
از 8 رای
معبد عاج
معبد عاج
4.8 امتیاز
از 17 رای
Tales of the Black Widowers
Tales of the Black Widowers
0 امتیاز
از 0 رای
No Name
No Name
5 امتیاز
از 1 رای
He Who Whispers
He Who Whispers
4 امتیاز
از 1 رای
Anna Pigeon series 04: Firestorm
Anna Pigeon series 04: Firestorm
5 امتیاز
از 1 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی انسان و درونش

تعداد دیدگاه‌ها:
1
این کتاب اولین رمانی است که توسط گراهام گرین نوشته شده است.
خلاصه داستان: داستان از جایی شروع می شود که اندروز بعد از درگیری با ماموران گمرک که منجرب کشته شدن یک مامور شده از دست همدست قاچاقچی خودش فرار می کند. و بطور اتفاقی به خانه الیزابت می رود. مردی که الیزابت با او زندگی می کرده به تازگی مرده است و اندروز از الیزابت در برابر همسایه ها که گمان می کنند وی زنی است که به اخلاقیات پایبند نیست محافظت می کنند. پس از اینکه اندروز در مه با کارلین که رئیس قاچاقچی هاست مواجه می شود به خانه الیزابت برمی گردد و الیزابت او را متقاعد می کند که در دادگاه لوز بر علیه قاچاقچی ها شهادت دهد. اندرو به لوز سفر می کند و در دادگاه با وجود اینکه توسط دیگر شاهدان مورد تمسخر واقع می شود شهادت می دهد.
محاکمه با تبرئه قاچاقچی ها تمام می شود و آنها سعی می کنند کار اندروز را با صدمه زدن به الیزابت جبران کنند. اندروز به خانه الیزابت باز می گردد و او را از وجود خطر آگاه می کند. زمانی که الیزابت او را برای آوردن آب از چاه می فرستد متوجه می شود که یکی از قاچاقچی ها در داخل خانه است. او می دود تا کمک بگیرد اما زمانی که برمی گردد متوجه می شود که الیزابت توسط یکی از قاچاقچی ها کشته شده و کارلن در خانه به انتظار او نشسته است.
پس از آنکه اندروز متوجه می شود تنها راه لودادن پدرش آسیب رساندن به خودش است به کارلین می گوید که خانه را ترک کند و اینکه خودش مسئولیت قتل الیزابت را بر عهده خواهد گرفت. به نقل از: ویکی پدیای انگلیسی.
انسان و درونش
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک