رسته‌ها

ابواسحاق حلاج شیرازی

شاعر
مشخصات:
نام واقعی:
ابواسحاق احمد بن حلاج اطعمه
سایر نام‌ها:
بسحاق اطعمه، ابو اسحاق اطعمه شیرازی
تاریخ تولد:
تاریخ درگذشت:
محل تولد:‌
شیراز
جنسیت:‌
مرد
ژانر:‌
شعر فارسی
زندگی‌نامه
وی شاعر پارسی‌گوی نیمهٔ دوم سدهٔ هشتم و سدهٔ نهم بود. بدلیل اشتغال به شغل پنبه زنی، به حلاج معروف بود. شیخ بسحق اشعار خود را در احوال انواع اغذیه و خوراکی‌ها سروده و به همین سبب او را اطعمه لقب داده‌اند. ابواسحاق اطعمه، مبتکر شعر اطعمه و اشربه است که یکی از بدیع‌ترین انواع ادبی قرن نهم می‌باشد و آن شعری است هزل‌آمیز و طنزگونه و غالباً در جواب به اشعارِ شعرای پیشین و تضمین ابیات آنان. بسحق اغلب اشعار خود را در استقبال و تضمین اشعار شعرای پیشین مانند: فردوسی، سعدی، امیرخسرو دهلوی، حافظ، سلمان ساوجی، کمال خجندی، عراقی، مولوی و عماد فقیه سروده است. ذوق، ابتکار و استعداد او در شیوهٔ معرفی غذاهای ایرانی، شیخ را در قلمرو زبان فارسی به شهرت رسانید. کسانی چون: نظام‌الدین احمد اطعمه، مولانا نظام‌الدین محمود بن امیراحمد قاری یزدی، تقی دانش ملقب به حکیم سوری، عبدالقادر خواجه سودا در سبک مقلد او بوده‌اند. بسحق را با ژوزف دبرشو شاعر فرانسوی که اشعارش دربارهٔ خوش‌خوارکی است از لحاظ سبکی هم‌طراز دانسته‌اند.
بیشتر
ویرایش

کتاب‌های ابواسحاق حلاج شیرازی
(2 عنوان)

آخرین دیدگاه‌ها

تعداد دیدگاه‌ها:
1

نجف دریابندری درباره  بسحاق اطعمه در کتاب «مستطاب آشپزی از سیر تا پیاز» می نویسد: «شیخ حلاج شاعری بوده است که چنان که از نامش پیداست از راه حلاجی گذران می‌کرده است و به جای سرودن مدیحه و غزل عاشقانه سر به سر شاعران دیگر به ویژه همشهری‌هایش سعدی و حافظ می‌گذاشته است.»
نمونه ای از اشعار: 

«خواجه حافظ: عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت/ که گناه دگران برتو نخواهند نوشت

شیخ اطعمه: عیب کاچی مکن ای بورک پاکیزه سرشت/ که خمیرش به فطیر تو نخواهند نوشت/ تو اگر تخم گیا کاری و ما سیر و پیاز/ هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت».

«عماد فقیه: مگر فرشته رحمت درآمد از در ما/ که شد بهشت برین کلبه محقر ما

شیخ اطعمه: مگر که شمع مزعفَر درآمد از در ما / که برفروخت از آن سفره محقر ما».

«خواجه حافظ: اگر آن ترک شیرازی به‌دست آرد دل ما را/ به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را

شیخ اطعمه: به پیشم چون خراسانی گر آری صحن بغرا را / به بوی قلیه‌اش بخشم سمرقند و بخارا را».


عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک