عبدالله شهبازی
(1324 هـ.خ)
مورخ و پژوهشگر علوم سیاسی
مشخصات:
نام واقعی:
عبدلله شهبازی
تاریخ تولد:
1324/00/00 خورشیدی
تاریخ درگذشت:
محل تولد:
شیراز
جنسیت:
مرد
ژانر:
تاریخ و فرهنگ ایران
زندگینامه
پدرش حبیب الله شهبازی رئیس طوایف کوهمره سرخی بود که پس از شورش عشایر جنوب در سالهای ۱۳۴۲-۱۳۴۱ علیه حکومت پهلوی تیرباران شد. از سال ۱۳۴۸ وارد محافل مذهبی- سیاسی هوادار آیت الله خمینی شد و از شاگردان شیخ محیالدین حائری شیرازی بود.در تابستان ۱۳۴۹ در چهارده سالگی برای نخستین بار به اتهام پخش اعلامیه مرجعیت آیت الله خمینی در مجلس ختم آیت الله محسن حکیم (مسجد نو شیراز) دستگیر شد.وی پس از دو بازداشت دیگر در سالهای ۱۳۵۰ و ۱۳۵۱، سرانجام در تابستان ۱۳۵۲ به اتهام عضویت در گروهی با مرام ضدیت با مقام سلطنت به رغم صغر سن به یک سال و نیم زندان محکوم شد.شهبازی در زندان، تحت تاثیر محمدعلی عمویی و عباس حجری و تقی کیمنش به حزب توده ایران گرایش یافت. او پس از آزادی از زندان در سال ۱۳۵۴ وارد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران شد.
از این زمان تا پیروزی انقلاب اسلامی، شهبازی به تشکیل یک گروه مخفی با نام «پیگیر» پرداخت و با دکتر نورالدین کیانوری، که در آن زمان دبیر دوم و مسئول تشکیلات داخل کشور حزب توده بود، در برلین شرقی ارتباط برقرار کرد. گروه شهبازی دومین گروه مهم مخفی حزب توده در داخل ایران، پس از سازمان نوید، به شمار میرفت.
پس از پیروزی انقلاب، شهبازی بعنوان عضو هیئت اجرائیه و سپس یکی از سه دبیر سازمان جوانان حزب توده منصوب شد و به عضویت هیئت تحریریه مجله دنیا، نشریه تئوریک کمیته مرکزی حزب توده نیز درآمد. در سال ۱۳۶۱ شهبازی ۲۷ ساله، مسئول شعبه کل انتشارات، معاون شعبه مرکزی آموزش، مسئول شعبه آموزش تهران و مسئول نشریه داخلی تئوریک حزب توده بود.
در جریان دستگیری رهبران و کادرهای حزب توده توسط واحد اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ۱۷ بهمن ۱۳۶۱، شهبازی نیز دستگیر ولی مدتی بعد از سوی آیت الله خمینی مورد عفو قرار گرفت و آزاد شد. احتمالا اعلامیه پدرش خطاب به آیت الله خمینی در سال ۴۲ در آزادی و به کارگیری شهبازی در نهادهای فرهنگی جمهوری اسلامی موثر بودهاست.
شهبازی از اوایل دهه ۱۳۶۰ در عرصه تحقیقات مردم شناختی، تاریخی و سیاسی فعال بود. در سال ۱۳۶۷ موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی را بنیان نهاد و به مدت یک دهه اداره امور پژوهشی این مؤسسه را به دست داشت. او در سال ۱۳۷۴، به دستور آیت الله خامنهای، مرکز اسناد بنیاد مستضعفان و جانبازان را تحویل گرفت و آن را با نام مؤسسه تخصصی مطالعات تاریخ معاصر ایران تجدید سازمان داد. او در این موسسه فصلنامه تخصصی تاریخ معاصر ایران و دهها طرح پژوهشی از جمله «فهرست نمایه مطبوعات ایران در دوره قاجاریه»، «دانشنامه ایلات و طوایف ایران» و «روزشمار تاریخ ایران در دوره قاجاریه» را طراحی کرد. شهبازی در هفتمین انتخابات ریاست جمهوری ایران حامی سید محمد خاتمی و در انتخابات نهم ریاست جمهوری از حامیان محمود احمدی نژاد بود. در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری هم پس از دیدار با میرحسین موسوی، با نگارش یادداشتی به تجلیل از وی پرداخت و در ۱۱ اسفند ۱۳۸۷، اندکی پیش از اعلام رسمی نامزدی موسوی، حمایت خود را از او اعلام کرد.
از شهبازی چند نوشتار و مصاحبه در دانشنامهها و مطبوعات ایران منتشر شدهاست. دو کتاب خاطرات منتشر شده پس از انقلاب (خاطرات ارتشبد حسین فردوست، رئیس دفتر ویژه اطلاعات محمدرضا شاه پهلوی و خاطرات نورالدین کیانوری، دبیر اول حزب توده ایران) ویراسته او است. مهمترین کتاب وی «زرسالاران» است که پنج جلد آن منتشر شده و در مهر ۱۳۸۸ در وبگاه شهبازی نشر اینترنتی یافته.این کتاب در سال ۱۳۸۵ بعنوان «کتاب سال» برگزیده شد.
بیشتر
آخرین دیدگاهها
متن زیر برگرفته از جلد دوم کتاب «زرسالاران یهودی» است و به یکی از ثروت اندوزی های خاندان روچیلد (از مشهورترین خاندان های زرسالاری یهود) اشاره می کند:
در روز ۱۸ ژوئن ۱۸۱۵ ارتش ناپلئون در برابر ارتش قدرتهای متحد اروپایی به فرماندهی ولینگتون و بلوخر قرار گرفت. این همان نبرد تاریخی واترلوست که با شکست ناپلئون به پایان رسید.
پایان جنگ واترلو آغاز یک شعبده بزرگ مالی در لندن است؛ ماجرایی که در فاصلهای کوتاه ثروت ناتان مایر روچیلد را چند برابر کرد و به عنوان یکی از شگفتترین حوادث تاریخ بازار بورس اروپا به ثبت رسید.
ناتان روچیلد به شبکه عوامل خود در فرانسه دستور داد سریعاً اخبار را به او منتقل کنند و برای کسی که زودتر از دیگران اخبار جنگ را به او برساند جایزهای تعیین کرد. یکی از عوامل ناتان، به نام روثورث به محض انتشار روزنامه محلی داچ گازته که حاوی آخرین اخبار جنگ واترلو بود، نسخهای از آن تهیه کرد و به سرعت با قایق راهی انگلستان شد و صبح زود ۲۰ ژوئن به لندن رسید. ناتان بلافاصله خبر پیروزی واترلو را به اطلاع دولت انگلستان رسانید. مقامات دولتی با ناباوری به این خبر برخورد کردند زیرا تا این زمان از سوی ولینگتون هیچ اطلاع رسمی به آنان نرسیده بود. (پیک ولینگتونروز بعد وارد لندن شد.)
ناتان از ساختمان هیئت دولت یکسره به بازار بورس لندن رفت و آرام و خونسرد در محل دائمی خود ایستاد؛ پشت به ستونی که امروزه به عنوان اثری تاریخی به یادگار مانده است. او بیآنکه سخنی بگوید با اشاره، به فروش سهام خود پرداخت. وحشت سراسر بورس را فراگرفت. همه تصور میکردند که ناتان از اخبار جنگ واترلو مطلع است و این اقدام او به معنای شکست انگلستان در جنگ بود. با هر اعلام فروش ناتان قیمت سهام به سرعت کاهش مییافت تا به حداقل ممکن رسید. آنگاه ناتان با یک اشاره کوتاه حجم بسیار عظیمی از سهام را خرید؛ چندین برابر آنچه فروخته بود. با رسیدن اخبار پیروزی انگلستان در جنگ واترلو ارزش سهام افزایشی چشمگیر یافت و بدینسان ناتان روچیلد با وارد کردن این “شوک” سریع و تکاندهنده به بورس لندن در فاصلهای اندک ثروت خود را چند برابر کرد. اطلاع سریع ناتان روچیلد از نتیجه جنگ واترلو و سود هنگفتی که از آن برد برای مردم انگلستان حیرتآور بود و شایعات فراوانی را سبب شد. از جمله شایع شد که ناتان شخصاً در صحنه نبرد واترلو حاضر بوده و پس از شکست ناپلئون خود را به سرعت به لندن رسانیده است.
ماجرای فوق از دیرباز مورد توجه مورخین بوده و فرضیاتی را درباره نقش مرموز ناتان روچیلد و ولینگتون سبب شده است. برخی برآنند که ناتان اخبار جنگ واترلو را بگونهای نادرست در لندن انتشار داد و از اینطریق سود سرشار برد. در مقابل، کسانی نیز کوشیدهاند تا ناتان را از اتهام خدعه مالی در ماجرای واترلو تبرئه کنند.
جدیترین تلاشی که در این زمینه صورت گرفته از سوی لرد ویکتور روچیلد است در کتابی که درباره زندگی نیایش نگاشته با عنوان سایه یک مرد بزرگ. پروفسور دیویس، که کتاب خود را در مشاوره با لرد ویکتور روچیلد نگاشته، ماجرای واترلو را کم اهمیت جلوه میدهد و میافزاید: “همانگونه که لرد روچیلد کنونی [ویکتور] در یک تکنگاری نشان داده، درباره این ماجرا اغراق شده است.”
تعمق در نکات فوق این پرسش را به جد مطرح میسازد:
آیا اشاعه اخبار دروغ دال بر شکست ارتش انگلیس در جنگ واترلو و “شوک” ناشی از آن بر بازار بورس لندن یک شیادی سازمانیافته مالی نبود که با تبانی آرتور ولزلی (دوک ولینگتون) و ناتان روچیلد صورت گرفت و به همین دلیل ولینگتون، فرمانده ارتش انگلیس در واترلو، تعمداً اخبار پیروزی را با تعلل ارسال داشت تا در این فاصله ناتان بتواند کار خود را انجام دهد؟!
داستان عملیات مشترک مالی زرسالاران یهودی و الیگارشی مستعمراتی بریتانیا علیه ناپلئون برای طراحان و بازیگران یهودی – انگلیسی آن پایانی مطبوع داشت و تمامی آنان را به سودهای هنگفت رسانید. برخی چون روچیلدها و ولزلیها و هریس سودهای افسانهای بردند و برخی، چون کارمندان دستاندرکار وزارت خزانهداری انگلیس، رشوههای درخور به جیب زدند. یک نمونه، چارلز آربوتنوت دوست نزدیک ولینگتون و مقام عالیرتبه وزارت خزانهداری انگلیس در دوران عملیات روچیلدهاست که در سال ۱۸۲۰ مبلغ ۱۲ هزار پوند از ناتان روچیلد به عنوان “وام” دریافت کرد. این “وام” درواقع رشوهای بود که به آربوتنوت پرداخت شد و احتمالا تنها مبلغ پرداختشده به او نیز نبود.ریچارد دیویس در پژوهش خود اشاره میکند که در آن زمان مرز میان “کمک مالی” و “رشوه” سخت مخدوش بود و درواقع میان این دو تفاوتی وجود نداشت.
پیروزی در جنگهای ناپلئونی برای مردم بریتانیا خوش یمن نبود و پیامد آن برای این کشور، تبدیل آن به بدهکار بزرگ الیگارشی زرسالار بود.
ویلیام کولیر در تاریخ امپراتوری بریتانیا (۱۸۸۲) مینویسد: بدهی ملی بریتانیا که در پایانجنگهای هفت ساله ۱۳۹ میلیون پوند و در پایان جنگهای آمریکا ۲۶۸ میلیون پوند بود، در پایانجنگهای ناپلئونی به ۸۸۰ میلیون پوند رسید و به عبارت دیگر ۶۱۲ میلیون پوند افزایش یافت. در پایان جنگ، انگلستان در وضع وخیم اقتصادی قرار داشت؛ نان کمیاب بود و دستمزدها ناچیز. خشکسالی سال ۱۸۱۷ وضع را بدتر کرد و شورشهایی را برانگیخت که سرکوب شد.
فرانک برایت از این سالها به عنوان دوران فقر عمومی یاد میکند و از سودهای فراوان گروهی معدود و تداوم رنج طبقات فقیر سخن میگوید. این حوادث منجر به شورشهای متعدد و خرد کردن ماشینها، به ویژه در شرق انگلستان، شد. شورشیان به مدت دو روز شهر لیتلپورت را در تصرف داشتند و ماجرا تنها با مداخله ارتش فیصله یافت. “نارضایتی و تیرهروزی مردم به یک جنبش سیاسی بدل شد.” در ۱۶ اوت ۱۸۱۹ شورش بندر منچستر را فرا گرفت و ارتش اجتماع ۸۰ هزار نفری مردم را مورد حمله قرار داد. در این حادثه، که به قتلعام پاترلو شهرت دارد، ۱۱ نفر کشته و ۴۰۰ نفر زخمی شدند. این حوادث سرانجام، در سال ۱۸۳۸ جنبش گسترده کارگران و مردم تهیدست بریتانیا، معروف به جنبش چارتیستها را پدید ساخت.
با تعمق در این نکته و با ملحوظ داشتن سودهای هنگفتی که خاندان روچیلد، و سایر اعضای الیگارشی زرسالار آن زمان، از جنگهای ناپلئونی به جیب زدند، به درستی باید سرمایهگذاری دولتی در “جنگ” را از منابع اصلی انباشت ثروت در دست زرسالاری معاصر دنیای غرب دانست. در این جنگها “دولت” ابزار تحقق اهداف سیاسی و مالی الیگارشی حاکم است و فرایندی را تحقق میبخشد که طی آن زرسالاران، به ویژه صرافان یهودی، با پرداخت وامهای کلان دولتهای غربی را تغذیه مالی میکنند و سپس از طرق گوناگون، مانند تأمین و فروش تجهیزات و تدارکات نظامی یا ارائه خدمات اطلاعاتی به دولتها، این بودجه را خود هزینه میکنند.
عملیات مالی روچیلدها در دوران جنگهای ناپلئونی نمونه بارزی از این مکانیسم است:
دولت بریتانیا نقدینگی مورد نیاز خود را به صورت وام از زرسالاران بزرگ لندن دریافت میکرد و سپس همین پول را در ازای پرداخت حقالزحمههای کلان و از طریق همان شبکه هزینه مینمود. آشفتگی سیاسی نیز فضایی مناسب میآفرید تا اعضای الیگارشی زرسالار از طریق انواع بندوبستها و سفتهبازیهای خدعهآمیز، مانند ماجرای واترلو، ثروت خود را انبوهتر کنند.
درباره ثروتی که روچیلدها در دوران جنگهای ناپلئونی اندوختند اطلاع دقیقی در دست نیست. ناتان روچیلد بعدها گفت که از زمان ورود به انگلیس تا پایان جنگهای ناپلئونی ثروتش ۲۵۰۰ برابر شده است.