میگل داونامونو
(1864 - 1936 م)
مقالهنویس، رمان نویس، شاعر، نمایشنامهنویس و فیلسوف
مشخصات:
نام واقعی:
میگل د اونامونو Miguel de Unamuno
تاریخ تولد:
1864/09/29 میلادی
تاریخ درگذشت:
1936/12/31 میلادی (72 سالگی)
محل تولد:
بیلبائو، استان بیسکای، سرزمین باسک، اسپانیا
جنسیت:
مرد
ژانر:
نسل ۹۸ ، بازتعریف مفهوم اسپانیایی ، پوزیتیویسم ، اگزیستانسیالیسم
زندگینامه
میگل د اونامونو ( Miguel de Unamuno) (زاده ۲۹ سپتامبر ۱۸۶۴ – درگذشته ۳۱ دسامبر ۱۹۳۶) مقالهنویس، رماننویس، شاعر، نمایشنامهنویس و فیلسوف اسپانیایی بود. وی در بخش قدیمی شهر بیلبائو، استان بیسکای، در سرزمین باسک در ۲۹ سپتامبر ۱۸۶۴ به دنیا آمد. پسر فلیکس د اونامونو و سالومه خوگو بود. وی در جوانی به زبان باسک علاقهمند بود و برای به دست آوردن شغل آموزگاری در کانون بیلبائوتلاش کرد. او یک نوگرا بود و به برداشتن مرز ژانرهای مختلف کمک بسیار کرد.وی علاوه بر نوشتههای خود نقش مهمی در روشنفکری در اسپانیا داشتهاست. وی در دو دوره (از ۱۹۰۰ تا ۱۹۲۴ و از ۱۹۳۰ تا ۱۹۳۶-دورهٔ انقلاب فرهنگی و سیاسی اسپانیا) رئیس دانشگاه سالامانکا بودهاست. وی در ۱۹۲۴ توسط دولت برکنار شد که اعتراض شدید روشنفکران اسپانیا را سبب شد. او تا سال ۱۹۳۰ در تبعید در جزیرهٔ فوئرته ونتورا به سر میبرد تا این که به فرانسه فرار کرد. وی بعد از سقوط دیکتاتوری میگل پریمو د ریورا به اسپانیا برگشت و مقام خود را در دانشگاه بازپس گرفت. گفته میشود روزی که وی بعد از تبعید خود به دانشگاه بازگشت سخنرانی خود را اینگونه آغاز کرد: «همچنانکه دیروز داشتیم میگفتیم…» مانند فری لوئیس د لئون که چهار قرن پیش از وی گفته بود گویا این که او اصلاً غایب نبودهاست. بعد از سقوط دیکتاتوری ریورا مردم اسپانیا دومین جمهوری خود را تجربه کردند. کوششی برای این که کنترل کشور خود را توسط دموکراسی بدست بگیرند هر چند این کوشش زیاد عمر نکرد. در این مدت اونامونو کاندیدای یک حزب روشنفکرانه به نام ال سرویسیو د لا ریپوپلیکا بود. دومین جمهوری در نهایت توسط کودتای نظامی فرانسیسکو فرانکو یکی از ژنرالهای ارتش در جنگ داخلی اسپانیا در هم کوبیده شد. وی که در آن زمان تازه حرفه ادبی بینالمللی خود را شروع کرد بود تبدیل به یک ملیگرای اسپانیایی شد چون فکر میکرد که اگر زیاد تحت تاثیر نیروهای خارجی قرار بگیرد ارزشهای ضروری اسپانیا از بین خواهند رفت. به این دلیل وی به مدتی کوتاه کودتای فرانکو را حمایت کرد. در نهایت تاکتیکهای خشن و بیرحمانه نیروهای فرانکو بر جمهوری خواهان باعث شد که وی هم با فرانکو و هم با جمهوری خواهان مخالفت کند. به دلیل این مخالفتها وی برای دومین بار از سمت خود در دانشگاه برداشته شد. وی در ۱۹۳۶ نزاعی در ملا عام با میلان آستری ژنرال ملیگرای ارتش فرانکو در دانشگاه داشت که در آن علیه آستری و عناصر حرکت فرانکوگرا سخن گفته بود. بلافاصله بعد از آن وی بازداشت خانگی شد و در خانه خود زندانی بود تا ده هفته بعد در ۳۱ دسامبر ۱۹۳۶ درگذشت.
بیشتر
آخرین دیدگاهها