رسته‌ها

سید محمدجواد موسوی غروی
(1282 - 1384 هـ.خ)

مشخصات:
نام واقعی:
تاریخ تولد:
1282/00/00 خورشیدی
تاریخ درگذشت:
1384/00/00 خورشیدی (102 سالگی)
محل تولد:‌
جنسیت:‌
ژانر:‌
زندگی‌نامه
ویرایش

کتاب‌های سید محمدجواد موسوی غروی
(6 عنوان)

آخرین دیدگاه‌ها

تعداد دیدگاه‌ها:
2
متاسفانه کتاب خوبی محسوب نمیشه. برای یک محقق خوبه ولی برای دانشجوینده نه.
ایشون وجود موجودی به نام «جن» رو انکار می کنه و اون رو به طرق مختلف توجیه می کنن مقل نفس واهمه و نوزادان در شکم مادران و ...
در جریان خلقت حضرت آدم (علیه السلام) و سجده بر ایشون، یک پای قضیه «جن» هست و انکار این موجود یعنی ناقص کردن کل جریان.

مطلب غامضی نیست. مطابق توضیحات ایشان، ملائکه نماد نیروهای موجود در جهان هستند و سجده آن ها بر آدم، نشان دهنده این است که این نیروها، تحت انقیاد و کنترل و تسلط انسان درآمده اند و انسان ها هم در حال کشف این نیروها و قوانین (ملائکه) هستند. اما در این میان ابلیس (نفس اماره) که از جنیان است (قابلیت کشف و تسلط ندارد)، به آدم سجده نکرده است. یعنی انسان نمی تواند نفس را تحت کنترل خود در بیاورد (چون به آدمی سجده نکرد)، ولی می تواند آن را مدیریت کند.

مصداقش این است که من بر قوای خودم مسلط ام، به اختیار چشم باز می کنم و می بندم، به اختیار می گویم و نمی گویم و .... .

اما نفسانیات در اختیار من نیست و مصداق اتم این نفسانیات، دو قوه ی شهوت و غضب است که اگر کسی در شهوت زیاده روی کند، در قرآن او را خوک می نامد (تبدیل یهود به بوزینه و خوک-صفت تقلید و شهوت) و اگر در غضب زیاده روی کند، در قرآن او را سگ می نامد.


برای درک بهتر می توانید ماجرای موسی و صاحبش را در مجلد سوم بخوانید.

توصیف خوبی بود. مرسی. ولی مطلبم چیز دیگه ای بود.

ظاهرا هنوز ایراد وارد است. بحث بر سر وجود است. وجود یا خارجی است یا ذهنی و وجود جن (عموماً) و شیطان (خصوصاً) از این دو مقوله بیرون نیست.

بالاخره جن یا وجود خارجی دارد یا ذهنی، چه آن را به نفس اماره ببندیم (که خلاف است و خود بحث جداگانه می طلبد) و چه نیروهای شر، می بایست معلوم شود که وجودش خارجی است یا ذهنی.

سخن شما را اصلاح کنم که در تفسیر مرحوم غروی، جن به نیروهای شر یا نفس اماره اطلاق تام نیافته است. بلکه در جایگاه صفت (و نه اسم) گرفته شده و به هر چیز پوشیده و پنهانی گفته می شود. از میکروب و غرایز انسانی گرفته تا انسان هایی که در سرزمین های دیگر یا قرون دیگر هستند و ابلیس.


حال ابلیس مطابق این تفسیر (یا بهتر بگویم، تاویل)، نفس اماره انسانی است و خلق آن از آتش، اشاره به آتش طبعی و سوزاننده بودن آن است. همچون آیات 14 و 15 الرحمن


خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ کَالْفَخَّارِ 


وَخَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مَارِجٍ مِنْ نَارٍ


انسان را از گل خشکیده‏ اى سفال مانند آفرید


و جن را از شراره ای از آتش خلق کرد


مطابق تفسیر مرحوم غروی، وقتی صحبت از خلق انسان از گل است، اشاره به جسم انسانی می کند، و وقتی سخن از خلق جن از آتش است، اشاره به قوا و غرایز انسانی می کند که سوزاننده اند و طبع آتشین دارند.


پس جن، فقط نفس اماره یا نیروهای شرور نیست. ای بسا نیروهای خیر هم هستند (جنیانی که با پیامبر اسلام بیعت کردند، یعنی افرادی که از سرزمین های دیگر به شبه جزیره آمدند و بیعت کردند، این افراد اِنس نبودند، یعنی اهل حجاز با ایشان مأنوس نبودند، بلکه جن بودند و در دیدگان حجازیان، عیان نبودند). و به کسانی که صفت ایمان در ایشان بروز نیافته هم اطلاق شده (جنیان در نزد سلیمان که به معنای کافران است).


امیدوارم منظور آن مرحوم را رسانده باشم.

بسیار کتاب عالی هست از عارف و حکیمی گرانقدر
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک