رسته‌ها

قاآنی
(1187 - 1233 هـ.خ)

شاعر
مشخصات:
نام واقعی:
میرزا حبیب‌الله
سایر نام‌ها:
میرزا حبیب قاآنی شیرازی
تاریخ تولد:
1187/07/28 خورشیدی
تاریخ درگذشت:
1233/02/14 خورشیدی (46 سالگی)
محل تولد:‌
شیراز
جنسیت:‌
مرد
ژانر:‌
قصیده
زندگی‌نامه
میرزا حبیب‌الله متخلص به قاآنی، فرزند محمّدعلی گلشن از شاعران و قصیده‌سرایان بزرگ دربار فتحعلی شاه، محمّدشاه و آغاز پادشاهی ناصرالدین‌شاه قاجار بود. وی تخلص خود را از اباقاآن پسر شجاع‌السلطنه گرفته بود. قاآنی در شیراز و در خانواده‌ای با ریشه ایل زنگنه کرمانشاه، چشم به جهان گشود. در هفت سالگی یتیم گردید و تحصیلات مقدماتی را در همان شیراز فرا گرفت و در اوایل جوانی عازم مشهد شد تا در آنجا به ادامه تحصیل بپردازد و میدان تازه‌ای برای کسب معاش پیدا کند. پدر قاآنی، گلشن کرمانشاهی است و برادرزاده‌اش هم آیت‌الله میرزا محمدتقی شیرازی مشهور به میرزای دوم شیرازی است. قاآنی در ادبیات عرب و فارسی مهارت کافی یافت و به حکمت نیز علاقه سرشاری داشت و می‌توان گفت شهرت شاعری او لطمه به شهرت او به عنوان یک حکیم دانشمند زده‌است. در حکمت او را همپایه ملاصدرا و حاج ملاهادی سبزواری و در شرعیات مرتضی انصاری شمرده‌اند. از این رو فتحعلی‌شاه او را «مجتهدالشعراء» لقب داد و محمدشاه نیز قاآنی را «حسان‌العجم» می‌خواند، قاآنی شاید نخستین شاعر ایرانی است که به زبان فرانسه تسلط داشت. همچنین در ریاضیات، کلام و منطق نیز استادی مسلم به‌شمار می‌رفت، اما برای مضامین اشعارش از آن همه علم و اطلاعات وسیع استفاده کافی نکرد و شعر را وسیله‌ای برای ارتزاق و تفنن می‌دانست نه هنر. اشعار قاآنی از دیدگاه لفّاظی، به‌کاربردن آرایه‌های شعری و ابتکار در قوافی بی‌همتاست. قاآنی علاوه بر دیوان اشعارش که در حدود هفده هزار بیت است؛ کتابی منثور به نام پریشان به سبک گلستان سعدی نگاشته که افزون بر تحمیدیه‌ها، هزلیات و حکایاتی پندآموز و تمثیل‌وار و گاهی با واژه‌های رکیک را دربردارد.
بیشتر
ویرایش

کتاب‌های قاآنی
(2 عنوان)

آخرین دیدگاه‌ها

تعداد دیدگاه‌ها:
1

چه غم ز بی‌کلهی کآ‌سمان کلاه منست


زمین بساط و در و دشت بارگاه منست


گدای عشقم و سلطان وقت خویشتنم


نیاز و مسکنت و عجز و غم سپاه منست


به راه عشق نتابم سر از ارادت دوست


که عشق مملکت و دوست پادشاه منست


زنند طعنه که اندر جهان پناهت نیست


به جان دوست همان نیستی پناه منست


به‌روز حشر که اعمال خویش عرضه دهند


سواد زلف بتان نامۀ سیاه من است


به مستی ار ز لبت بوسه‌ای طلب کردم


لب پیاله در این جرم عذرخواه منست


قلندرانه گنه می‌کنم ندارم باک


از آنکه رحمت حق ضامن گناه منست


به رندی این‌ هنرم بس که‌ عیب کس نکنم


کس ار ز من نپذیرد خدا گواه منست


مرا به حالت مستی نگر که تا بینی


جهان و هرچه در او هست دستگاه منست


دمی که مست زنم تکیه در برابر دوست


هزار راز نهانی به هر نگاه منست


چگونه ترک کنم باده را به شام و سحر


که آن دعای شب و ورد صبحگاه منست


هزار مرتبه بر تربتم گذشت و نگفت


که این بلاکش افتاده خاک راه منست


مرا که تکیه بر ایام نیست قاآنی


ولای خواجهٔ ایام تکیه‌گاه منست


امیر کشور جم صاحب اختیار عجم


که در شداید ایام دادخواه منست



عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک