رسته‌ها

حسن پیرنیا
(1251 - 1314 هـ.خ)

سیاستمدار، حقوقدان، تاریخ‌نگار و نخست‌وزیر ایران در اواخر عهد قاجار
مشخصات:
نام واقعی:
حسن پیرنیا
تاریخ تولد:
1251/00/00 خورشیدی
تاریخ درگذشت:
1314/08/29 خورشیدی (63 سالگی)
محل تولد:‌
تبریز، ایران
جنسیت:‌
مرد
ژانر:‌
تاریخ ایران باستان، حقوق و سیاست
زندگی‌نامه
حسن پیرنیا (ملقب به مشیرالملک و بعدها مشیرالدوله) در سال ۱۲۹۱ قمری (۱۲۵۱ خورشیدی) به دنیا آمد. وی فرزند بزرگ نصرالله‌خان مشیرالدوله بود که پس از مرگ پدر، لقب وی به او رسید. پس از پایان دروس مقدماتی، همراه با دو برادرش راهی فرنگ شد و به مسکو رفت. در مدرسه‌ی نظام و دانشکده‌ی حقوق مسکو، تحصیل کرد و به کار در سفارت ایران در سن‌پترزبورگ مشغول شد. نخستین تجربه‌های سیاسی وی، آغاز همکاری با وزارت امور خارجه‌ای بود که در مدیریتش در دستان پدرش بود. نخستین فعالیت‌های وی در زمینه‌ی حقوق بین‌الملل، با نوشتن نظامنامه‌ی حق ویزا و سایر تصدیقات اتباع ایرانی مقیم خارج از کشور آغاز شد. به تاسیس و تدریس در نخستین مدرسه جامع علوم سیاسی (مدرسه‌ی وزارتخانه) که بعد‌ها به نام مدرسه‌ی جامع حقوق تغییر نام داد، پرداخت. در نقش مترجم به همراه مظفرالدین شاه به سفر اروپا رفت. سفیر ایران در مسکو شد تا شاهد انقلاب ۱۹۰۵ باشد. در این میان با آشوبگران قفقازی آشنایی یافت و با مشروطه‌خواهان همراه شد. اندکی پیش از مشروطه به ایران بازگشت. در هنگام صدور فرمان مشروطیت، او بود که متن فرمان مشروطه را برای مردم خواند. به عضویت کمیسیون تهیه‌ی نظام‌نامه‌ی انتخاباتی و قانون اساسی و کمیسیون تهیه‌ی نظامنامه‌ی عدالت‌خانه درآمد. پس از مدتی دوری از وطن به ایران بازگشت. برای نخستین بار در کابینه‌ی میرزا احمد مشیرالسلطنه، به عنوان وزیر عدلیه انتخاب شد. در طول عمر سیاسی‌اش ۲۴ بار وزیر شد که از این میان بیشترین در وزارتخانه‌های عدلیه، امور خارجه، معارف، جنگ، تجارت و علوم و اوقاف بود. در کابینه‌ی ناصرالملک به عنوان وزیر امور خارجه برگزیده شد و با بی‌اعتنایی به قرارداد ۱۹۰۷ که منجر به تیرگی روابطش با انگلیس شد به محبوبیت ملی رسید. در دوره‌ی استبداد صغیر در کابینه‌ها حضور داشت. محمدعلی شاه وی را مسئول اصلاح قانون عدلیه و تنظیم قانون کرد، اما حضورش در دولت استبداد برای او انتقاداتی به بار آورد. پس از فتح تهران، برای نخستین بار، نماینده‌ی مردم استرآباد شد. وی شش دوره بعد از آن هم به مجلس راه پیدا کرد، اما عمر نمایندگی هیچ کدامشان به دو هفته هم نرسید و استعفا پشت استعفا ماحصل کار بود. او در سال ۱۳۳۳ قمری، برای نخستین بار صدراعظم شد. در این میان بی‌طرفی ایران را در جنگ جهانی اول بیان و دست بلژیکی‌ها را نیز از خزانه‌ی ملی کوتاه کرد. در زمان حضورش در وزارت عدلیه با تقدیم سه طرح قانونی شامل اصول تشکیلات عدلیه، در ۳۱۱ ماده، قانون موقتی محاکمات حقوقی در ۸۱۲ ماده و قانون محاکمات جزایی در ۵۰۶ ماده، خود را در شمار بنیانگذاران نظام نوین قضایی ایران درآورد. در زمینه‌ی تأمین مالیه نیز کار بزرگی انجام داد و آن تقدیم قانون اصلاح کار، نقض قانون جوزا، تهیه‌ی لایحه‌ی تشکیلات وزارت مالیه و حمایت از تأسیس بانک ملی در مجلس اول بود. در سال ۱۳۰۰ خورشیدی برای سومین بار رئیس‌الوزرا شد. برای جلوگیری از خشونت در حکومت‌های نظامی، لایحه اصلاح مطبوعات و هیأت منصفه را تصویب کرد. در سالیان بعد به عضویت در کمیسیون معارف و ریاست کمیسیون اصلاح و تدوین اکتفا کرد. در سال‌های پایانی عمر نیز با آنکه از سیاست فاصله گرفته بود، عضویت کمیسیون معارف را پذیرفت. در طی سال‌های گوشه‌نشینی بود که کتاب‌های ایران باستانی (۱۳۰۶) و داستان‌های ایران قدیم (۱۳۰۷) را نوشت و به ترجمه‌ی حقوق بین‌الملل دست زد. مشیرالدوله پیرنیا پس از سال‌های خدمت سیاسی، حقوقی و فرهنگی به ایران در ۲۹ آبان‌ماه ۱۳۱۴ خورشیدی در تهران درگذشت.
بیشتر
ویرایش

کتاب‌های حسن پیرنیا
(12 عنوان)

آخرین دیدگاه‌ها

تعداد دیدگاه‌ها:
1



کتاب تاریخ ایران باستان (در سه جلد) اولین کتابی هست که به شیوه علمی و بر اساس مستندات و کشفیات باستان ‌شناسی درباره گذشته تاریخی ایران نوشته شده. این کتاب در باب تاریخ و تمدن و فرهنگ گذشته ممالک مهم دنیا به ویژه یونان، روم، سوریه، مصر، عربستان، میانرود، هند و... مطالبی آورده و این اثر با سرگذشت سلسله‌ های ایرانی ماد، هخامنشی، اشکانی و سلسله سلوکی ما را آشنا میکند. منابع عمده پیرنیا کتابهای فرانسوی، انگلیسی، روسی و آلمانی هستند که ترجمه‌ ای از منابع یونانی و رومی محسوب میشوند. او از منابع عربی و فارسی هم در سطح گسترده‌ ای استفاده کرده است. او ابتدا مطالب مورخان باستانی را در زمینه یک مطلب و رویداد تاریخی می ‌آورد، سپس در یک جمع‌ بندی به تجزیه و تحلیل آنها میپردازد و نقطه قوت تاریخ ‌نگاری پیرنیا در همین قسمت دیده میشود. به عنوان نمونه درباره به قدرت رسیدن کوروش هخامنشی نوشته ‌های هرودت، گزنفون، کتزیاس، دیودو سیسلی و ژوستن را می آورد و در کنار مطالب منابع اسلامی و لوح نبونایید قرار میدهد و به یک نتیجه ‌گیری کلی میرسد. آنگاه در زمینه خویشاوندی کوروش با شاه ماد مینویسد:


" عقیده کتزیاس که اصلا کوروش با آستیاگ قرابتی نداشته است، صحیح نیست؛ زیرا هرودوت و دیگر مورخان او را نوه آستیاگ دانسته ‌اند و نوشته ‌های هرودت بیشتر مورد اعتماد است"

عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک