رسته‌ها

میخاییل باختین
(1895 - 1975 م)

مشخصات:
نام واقعی:
تاریخ تولد:
1895/00/00 میلادی
تاریخ درگذشت:
1975/00/00 میلادی (80 سالگی)
محل تولد:‌
روسیه
جنسیت:‌
مرد
ژانر:‌
فلسفه نقد ادبی
زندگی‌نامه
میخائیل میخایلوویچ باختین" (انگلیسی: Mikhail Mikhailovich Bakhtin, روسی: Михаи́л Миха́йлович Бахти́н؛ زاده ۱۷ نوامبر ۱۸۹۵- مرگ ۷ مارس ۱۹۷۵)، فیلسوف و متخصّص روسی ادبیات بود که آثار تاثیرگذاری در حوزهٔ نقد و نظریهٔ ادبی و بلاغی نوشته است. آثار او، که به موضوعات متنوعی می‌پردازند، الهام‌بخش گروهی از اندیشمندان؛ از جمله مارکسیست‌های جدید، ساختارگرایان، پسا-ساختارگرایان و نشانه‌شناس‌ها بوده است. اینان، اندیشه‌های باختین را در نظریه‌های خود جا داده و ترکیب کرده‌اند. میخائیل باختین در ۱۸۹۵ متولد شد و در ۱۹۷۵ درگذشت. استالین او را به قزاقستان تبعید کرد و در آن‌جا کتاب‌هایی نوشت که امروزه اهمیت فراوانی برای مطالعات ادبی و به همین ترتیب، تحلیل و نقد رسانه دارند. مجادلات فراوانی در این‌باره وجود دارد که آیا او از نام‌های مستعار مختلف برای بعضی از کتاب‌هایش استفاده کرده یا این‌که کسانی که نامشان روی کتاب‌هاست (پاول مدودف، ولنیتن ولوشینف)، واقعاً آن‌ها را نوشته‌اند. نظر غالب اکنون این است که کتاب‌ها را خود باختین نوشته است. در بیست سال گذشته یا در همین حدود، که کتاب‌های باختین به انگلیسی ترجمه شدند، اهمیت باختین به‌طور گسترده‌تری شناخته شد. از دیدگاه منتقدان، او یکی از مهم‌ترین متفکران قرن بیستم است زیرا اندیشه‌هایش دربارهٔ «کارناوالی شدن» و «ارتباط گفتگویی» بسیار تاثیرگذار بوده است.[۱] میخائیل باختین باختین در ۱۹۲۰ زادهٔ ۱۷ نوامبر ۱۸۹۵ اریول، امپراتوری روسیه درگذشت ۷ مارس ۱۹۷۵ (۷۹ سال) مسکو، جمهوری فدراتیو سوسیالیستی روسیه شوروی دوره فیلسوفان قرن بیستم حیطه فلسفه روسی علایق اصلی نشانه‌شناسی، نقد ادبی ایده‌های چشمگیر مکالمه‌گرایی، دگرآوایی، کارناوالسک، چندصدایی، کرونوتوپ تاثیرگرفته از تاثیرگذار بر زندگی‌نامه ویرایش میخائیل میخائیلوویچ باختین در سال ۱۸۹۵ در اورل واقع در جنوب مسکو به دنیا آمد و در ویلنیوس و اودسا بزرگ شد. این دو شهر، شهرهای مرزی بین‌المللی بودند که آمیزهٔ ناهمگن غیرمعمولی از زبان‌ها و فرهنگ‌های نامتجانس عرضه می‌کردند. او دروس کلاسیک و فقه‌اللغه را در سنت‌پترزبورگ که بعدها پتروگراد نامیده شد خواند و سپس به دنبال انقلاب ۱۹۱۷ به روستاهای نول و ویتبسک نقل مکان کرد. در آن‌جا با دیگر روشنفکران که حلقهٔ باختین نامیده می‌شدند اجتماعی را تشکیل داد. در میان «حلقهٔ باختین»، ولنتین ولوشینف و پاول مدودف، مشهورتر از دیگران‌اند.[۲] باختین و اعضای حلقه، علایقِ مشترک، به‌ویژه در مورد کانت و فلسفهٔ معاصر آلمان، فیزیک جدید پلانک، اینشتین و بور داشتند. در این دوره، باختین آثاری دربارهٔ اخلاق و زیبایی‌شناسی نوشت، که از آن میان می‌توان به سوی فلسفهٔ کنش اشاره کرد؛ که مدت‌ها پس از مرگش چاپ شد. از ۱۹۲۴ تا ۱۹۲۹، باختین در لنینگراد که پیشتر پتروگراد بود به سر برد. او در این مدت تحت حمایت همسرش النا الکساندرونا بود؛ چراکه به خاطر فعالیت‌های مذهبی‌اش از کار بی‌کار شده بود و در ضمن به بیماری استخوان هم مبتلا بود که به قطع پای راستش در سال ۱۹۳۸ انجامید.[۳] در سال‌های ۱۹۲۰ او مسائل هنر داستایوسکی را نوشت و در ۱۹۲۹ منتشرش کرد. او ممکن است کتاب‌هایی را نوشته باشد که با نام‌های دیگران چاپ شده که شامل کتاب ولوشینف فرویدگرایی: پیش‌نویسی انتقادی و مارکسیسم و فلسفهٔ زبان و نیز، کتاب مشترکش با مدودف روش فرم‌گرا در مطالعهٔ ادبی می‌شود. باختین در ۱۹۲۹ احتمالاً به خاطر فعالیت‌های مذهبی‌اش دستگیر و به قزاقستان تبعید شد و تا ۱۹۳۶ در آن‌جا به سر برد. در همان سال استادی در موسسهٔ آموزشی موردویان در سارانسک را پذیرفت. در دههٔ ۱۹۳۰ و اوایل ۱۹۴۰، بعضی از مهم‌ترین مطالعاتش را دربارهٔ رمان (داستان) شامل گفتمان در رمان، اشکال زمان و زمان-مکان در رمان و حماسه و رمان کامل کرد.[۴][۵] او همچنین اثر بزرگش دربارهٔ رابله را تمام کرد و در سال ۱۹۴۱ به‌عنوان رسالهٔ دکتری به موسسهٔ ادبیات دنیای گورکی در مسکو تحویل داد، اما پذیرفته نشد و بعدتر به او درجهٔ پایین‌تر کاندیدا را دادند. در ۱۹۳۷ در گریز از پاکسازی بزرگ از سارانسک به ساولوو نقل مکان کرد و بعد از جنگ جهانی دوم بازگشت. گمنامی‌اش در دورهٔ استالین احتمالاً زندگیش را نجات داد. باختین که در دههٔ ۱۹۵۰ در سارانسک استادی موفق بود، در دههٔ ۱۹۶۰ از سوی گروهی از دانش‌آموختگان دانشگاه مسکو که کتابش را دربارهٔ داستایوسکی خوانده بودند، کشف شد. او یادداشت‌هایی تحت عنوان به سوی بازبینی کتاب داستایوسکی در ۱۹۶۱ نوشت. نیز، ویراست دوم مسایل بوطیقای داستایوسکی را در ۱۹۶۳ منتشر کرد و کتابی دربارهٔ رابله به نام رابله و دنیای او در ۱۹۶۵ نوشت. همین‌طور در سال مرگش یعنی ۱۹۷۵ مجموعه‌ای از مهم‌ترین مقاله‌هایش را دربارهٔ رمان با نام تخیل گفتگویی منتشر کرد. در بیست‌وپنج سال آخر زندگی‌اش، چند مقاله نوشت که بعدها با نام ژانرهای سخن و دیگر مقالات اخیر چاپ شد. در غرب، در دههٔ ۱۹۸۰، آثارش در بین خوانندگان و محققان مطرح و پراکنده شد و در دههٔ ۱۹۹۰ در روسیه مورد بازنگری قرار گرفت و بحث‌های فراوانی را برانگیخت
بیشتر
ویرایش

کتاب‌های میخاییل باختین
(2 عنوان)

آخرین دیدگاه‌ها

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک