رسته‌ها

قائم مقام فراهانی
(1158 - 1214 هـ.خ)

صدراعظم ایران در زمان قاجار
مشخصات:
نام واقعی:
سید ابوالقاسم قائم‌مقام
تاریخ تولد:
1158/02/06 خورشیدی
تاریخ درگذشت:
1214/01/03 خورشیدی (56 سالگی)
محل تولد:‌
هزاوه_فراهان_اراک
جنسیت:‌
مرد
ژانر:‌
سیاست و ادبیات فارسی
زندگی‌نامه
میرزا ابوالقاسم فراهانی فرزند سیدالوزراء میرزا عیسی معروف به میرزا بزرگ از سادات حسینی و از مردم هزاره فراهان از توابع اراک بود. در سال ۱۱۹۳ ه.ق به دنیا آمد و زیر نظر پدر دانشمند خود تربیت یافت و علوم متداوله زمان را آموخت. در آغاز جوانی به خدمت دولت درآمد و مدتها در تهران کارهای پدر را انجام می‌داد. سپس به تبریز نزد پدرش، که وزیر آذربایجان بود، رفت و چندی در دفتر عباس میرزا ولیعهد به نویسندگی اشتغال ورزید و در سفرهای جنگی با او همراه شد و پس از آنکه پدرش انزوا گزید، پیشکاری شاهزاده را به عهده گرفت و نظم و نظامی را که پدرش میرزا بزرگ آغاز کرده بود و تعقیب و با کمک مستشاران فرانسوی و انگلیسی سپاهیان ایران را منظم کرد و در بسیاری از جنگهای ایران و روس شرکت داشت. در سال ۱۲۳۷ ه.ق پدرش میرزا بزرگ قائم مقام در گذشت و بین دو پسرش، میرزا ابوالقاسم و میرزا موسی، بر سر جانشینی پدر نزاع افتاد و حاجی میرزا آقاسی به حمایت میرزا موسی برخاست، ولی اقدامات او به نتیجه نرسید و سرانجام میرزا ابوالقاسم به امر فتحعلی شاه به جانشینی پدر با تمام امتیازات او نایل آمد و لقب سیدالوزراء و قائم مقام یافت و به وزارت نایب السلطنه ولیعهد ایران رسید و از همین تاریخ بود که اختلاف حاجی میرزا آقاسی و قائم مقام و همچنین اختلاف «بزیمکی» (خودی) و «اوزگه» (بیگانه) به وجود آمد. قائم مقام که ذاتاً مردی بینا بود و با بعضی از کارهای ولیعهد مخالفت می‌کرد، پس از یک سال وزارت در اثر تفتین بدخواهان به اتهام دوستی روسها از کار برکنار شد و سه سال در تبریز به بیکاری گذراند. اما پس از سه سال معزولی و خانه نشینی، در سال ۱۲۴۱ ه.ق دوباره به پیشکاری آذربایجان و وزارت نایب السلطنه منصوب شد. قائم مقام مردی فوق العاده باهوش و صاحب فکر و عزم ثابت و خلاصه «یک دیپلمات صحیح و با معنی ایرانی»بود. قائم مقام نثر فارسی را که درآن زمان پر از مبالغه و تملق و عبارت‌پردازی‌های عربیِ مسجع، پیچیده و دور از ذهن بود و روز به روز در فرمان‌ها و مراسلات رو به انحطاط می‌رفت به نثر فصیح و روان برگردانید و پس از او بسیاری از منشیان دوره قاجار سبک او را تقلید کرده و به روش او به نگارش پرداختند. او در شعر نیز استعداد شگفت‌آور داشت اما اثر جاویدان او منشآت اوست. مجموعه رسائل و منشآت قائم مقام، که حاوی چند رساله و نامه‌های دوستانه و عهد نامه‌ها و وقفنامه‌هاست و محمود خان مـلک الشعراء مقدمه‌ای بر آن نوشته، به اهـتمام شاهزاده فرهاد میرزا در سال ۱۲۸۰ هجری قمری در تهران چاپ شده‌است میرزا ابوالقاسم خان فراهانی قائممقام و صدارت مرحوم فتحعلی شاه قاجار در شهر ری در مقبره مرحوم ابوالفتوح رازی صاحب تفسیر معروف مدفون میباشد.
بیشتر
ویرایش

آخرین دیدگاه‌ها

تعداد دیدگاه‌ها:
1



قائم مقام فراهانی و شعر معروف روزگار


قائم مقام فراهانی از سادات حسینی و از مردم فراهان، فرزند میرزا عیسی فراهانی معروف به میرزا بزرگ بود و در سال 1193 ه. ق به دنیا آمد و در دستگاه عباس میرزا ولیعهد فتحعلی شاه زیر سرپرستی پدر خود، که پیشکار و وزیر ولیعهد بود پرورش یافت.


پس از آن که فرزند ارشد «میرزا بزرگ قائم مقام» پس از یک سال وزارت عباس میرزا نایبالسلطنه در تبریز درگذشت، به جای او قائم مقام فرزند دیگر خود را به نام ابوالقاسم را که نایب او بود و نیابت سلطنت و پیشکاری آذربایجان را انجام میداد از تهران خواسته، به وزارت نایب السلطنه منصوب کرد و او پس از درگذشت میرزا بزرگ قائم مقام به مقام وی نائل آمد.


وی به برکت استعداد فطری خود نثر فارسی را از تشبیهات و سبک هندی بیرون آورد و در نوشته های خود تا آنجایی که میتوانست از لغات مانوس بهره میگرفت و اساس نثر فارسی امروز را باب و اسلوب و روش نویسندگی را متحول کرد.


وی در تمام اوقات چه در سفر و حضر و چه در جنگ و صلح با نایبالسلطنه عباس میرزا به سر برد و خدمات ارزشمندی به او و فرزندش محمدشاه قاجار کرد. وی سپس از دستگاه عباس میرزا نایب السلطنه معزول و مطرود شد. قائم مقام، در اوایل جنگ دوم ایران و روس مجددا داخل دستگاه نایب السلطنه شد و با دختر نهم فتحعلی شاه قاجار ازدواج کرد.


پس از آن که محمد میرزا در تهران به تخت پادشاهی جلوس کرد و در آغاز سلطنت در جهت رفع موانع مقام صدارت را به قائم مقام که در سیاست و کفایت بی همتا و در فضلیت کم نظیر بود، سپرد.


وی در زمان اندکی زمینه سلطنت را برای شاه هموار ساخت و تمامی مدعیان و یاغیان را مطیع گردانید. هرگاه تنگ نظران وی را به حال خود میگذاشتند قطعا وی موفق به اصلاحات عظیم کشوری و لشگری میشد.


وی حدود20 سال پیش از امیرکبیر دست به اقدامات سازنده ای زده بود که نظیر آن توسط امیرکبیر به اجرا درآمد. قائم مقام از فرانسه افسر کارشناس برای ارتش استخدام کرد. کارخانه ماهوت بافی و چلوار و باروت کوبی در تبریز احداث کرد.


ارتش را نظم داد و در سراسر خاک ایران امنیت برقرار کرد و با دزدی و فساد به مبارزه برخاست. از آنجایی که عباس میرزا نایب السلطنه مرگ خود را نزدیک میدید قائم مقام را فراخواند و دست محمد میرزا را در دست وی گذاشت و از او خواست: «او ولیعهد من است و هر خدمتی که در حق من رواداشتی در حق او نیز کوتاهی مکن.»


قائم مقام اصرار ورزید که نایب السلطنه یکی دیگر از شاهزادگان را به ولیعهدی برگزیند ولی وی نپذیرفت. چون کار به اینجا رسید قائم مقام علت امتناع خود را چنین شرح میدهد: «به من الهام شده است که سرانجام به دست محمدمیرزا کشته خواهم شد و هیچ انسان عاقلی دشمن خود را تربیت نمیکند.»


عباس میرزا در جهت جلب اعتماد وی به محمدمیرزا دستور داد تا به حرم حضرت امام رضا (ع) رفته و سوگند به جای آورد که هیچگاه خون قائم مقام را نخواهد ریخت! اجانب از آنجایی که میدیدند قائم مقام در جمیع جهات مردی است لایق و مملکت را به ترقی و کمال خواهد رساند و از زیر سلطه آنها خارج خواهد کرد درصدد بر آمدند به هر شکلی پیش شاه به بدگویی از او پرداخته و چنین وانمود کردند که وی در فکر و اندیشه سلطنت است.


در سال 1251 این وسوسه ها در شاه بی تدبیر موثر افتاد. محمد شاه قاجار وی را به باغ نگارستان احضار و قصد داشت وی را همان روز یا فردای آن روز به قتل برساند. وی ساعتها در باغ نگارستان به انتظار نشست و بر بالای اتاق شعری نوشت که تاچندی پیش این شعر را بوسیله شیشه محافظت می کردند


روزگار است آنکه گه عزت دهد گه خوار دارد


چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد


وی یک شب در آن محل بیتوته کرد. فردا شب وی را به بهانه ای به حوضخانه راهنمایی کردند. زمانی که از دالان در حال عبور بود زمینش زدند و به زحمت زیاد خفه اش کردند.(چون شاه قسم خورده بود که خون او را نریزد)


وی در نویسندگی آنچنان تبحر داشت که روایت میکنند زمانی که محمدشاه قاجار دستور داد تا او را حبس کنند سفارش کرد که کاغذ و قلم در اختیار وی قرار ندهند و اگر چیزی برای شاه نوشت، برایش نیاورند زیرا:«در قلم این مرد معجزه ای نهفته است و می ترسم خواندن نوشته های او مرا اغوا کرده و از تصمیمی که نسبت به او اختیار کرده ام باز دارد.




عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک