چرا مردم از آمریکا متنفرند؟

با کنجکاوی به نام این کتاب و پس از برخواندن بخش هایی از آن ، میتوانم بگویم که نویسندگان نتوانسته اند این حقیقت که بدرستی مردم جهان دیدگاه بسیار بد و منفی درباره آمریکا دارند را آنگونه که بایست انجام دهند. نخست اینکه نویسندگان بیشتر به بازگویی و بازنویسی کتاب دیگران و نیز آمار و شمارگان (ارقام ) پرداخته اند و اگر بررسی و پژوهشی هم در لابلای متن بوده باشد چندان به چشم نمیخورد ، البته گفتنی است که بخش بزرگی از مردم ایران بویژه به اصطلاح روشنفکران ایرانی امروزی افسوس از نا آگاهی و بینش پایین سیاسی و نیز برای لجبازی با جمهوری اسلامی ، از اندک مردمی باشند که دیدگاهشان بطوری کودکانه و ساده لوحانه، درباره آمریکا مثبت است ، در حالیکه روشنفکران همه جای جهان حتی در خود آمریکا از پیشگامان انتقاد و مخالفت شدید با سیاستهای زورگویانه و روش زندگی آمریکایی بوده اند و من بیشترین و شدیدترین انتقاد ها را از آمریکا از خود آمریکایی ها بویژه جناح progressive و Libertarian شنیده و دیده ام ،و نیز نویسندگان شاید از ترس به منتشر نشدن کتابشان از نقش فرمانروایی لابی صهیونیستی بر سیاست های اقتصادی /سیاسی آمریکا چندان چیزی نگفته اند و همه گناه ها را بگردن زندگی و منش شهروندان عادی آمریکا انداخته اند که بینشی بسیار نادرست است، چون بیشتر مردم آمریکا سخت کوش و بدنبال کار و زندگی و خانواده شان اند و نمیخواهند که رژیم حاکم برشان در کشورهای دیگر دخالت کند و آگاه نیستند که بیشتر جنگهایی که آمریکا در آن شرکت داشته است لابی صهیونیستی/بانکداران و کلان سرمایه داران در آن نقش داشته اند ، و البته رسانه های mainstream آمریکایی دارندگان و مدیرانش همان بانکداران و صهیونیست ها هستند 24 ساعته با دروغ و شیادی به گمراه کردن و نادان نگاه داشتن بینش سیاسی/اجتماعی مردم آمریکا میپردازند، و حتی میکوشند با موذی گری و پدید آوردن هویت های ساختگی نژادی، قومی،جنسی،جنسیتی، اسلام ستیزی، مکزیکی ستیزی .. مردم را بر یکدیگر به ستیز وادارند تا کسی بدنبال ریشه یابی بنیادی مشکلات و یافتن راهکارهای کاربردی برای مبارزه و زدودن بدبختی و فقر و بیخانمی و خشونت و اعتیاد و افسردگی و بدهی های کلان چند تریلیون دلاری آمریکا نباشد .

الموت لاسرائیل گرامی؛
در حال حاضـر که هیچ یک از دست یاران حاکمیت مقتـدر یعنی اصولگرا ها و اصلاح طلب ها بخت و اقبال مؤثری در اعتـماد سازی بین اقشـار جامعه ی متوسط به کنار رانده شـده یعنی تحصیل کرده ها
ندارند و هر دو گروه اعتبار خود را از دست داده اند تفاوت آشکاری بین آنها نیست و هر دو گوش به فرمان دولت پنهان با اختیارات بیش از هفتاد درصد در امور اجرائی و سیاستگزاری کشور هستند، شاخ
و شانه کشیدن های دو گروه اصو گرا و اصلاح طلب در مقابل هم صوری و نمایشی است و هیچکدام جرٱتِ دگر اندیشی بر خلاف اصول تعیین شده ی مشخص در سیاست واضح معمول و محافظه کاری
ندارند و اساساً وجود آنها در تشکیلات حاکمیت از قبل با پذیرفتن شـرائط خاص زیر نظر شورای نگهبـان است و هرگز نمیتوانند از آنها عدول کنند، لذا اصولگرا نیز به نوعی همان اصـلاح طلب ولی در قالب
نام دیگراست و فقط آزادند در مقابل دولت منتخب جبهه گیری کنند و حتی لعن و نفرین کنند و همه ی کاسه و کوزه ها را بر سر دولت بشـکنند و یا همان طور که شاهد هستیم به شدت حمایت کنند و
از مواضع دولت که خارج از چارچوب حاکمیت نیست دفاع کنند, البته دولت منتخب خود نیز فقط در امور اجرائی اختیارات محدود دارد و ریاست جمهور نیز سخت وابسته به حاکمیت مقتدر است و در تعیین
سیاست ها به خصوص سیاست خارجی دست بسـته است و نقش تـٱثیر گذاری به جز مشـورت ندارد. بنابراین در عبـارات فرضی خود هم طـراز نمودن آمریکا و اسـرائیل و منافقین با اصـلاح طلبان کاملاً
اشتباه است می توان گفت چنانچه به ظاهر از گروه اصول گرا هستی که نشان می دهد هستی و اصول گرا ها هم با اصلاح طلبان در اداره امور کشور در یک راستا حرکت می کنند در واقع تمنای مرگ
بر اصلاح طلبان به خودت بر می گردد یعنی در این قسمت از اظهارات مرگ بر اصلاح طلبان باید گفت مرگ بر خودت که مشاعر خود را از دست داده ای و بخش بی شعوری در ذهنیت تو بر تو غالب شده
است و به راحتی و با وقاحت به بخش اعظم جامعه توهین می کنی
چو با سفله گوئی به لطف و خوشی
فُــزون گرددش کِبــر و گَـــردن کشی

فریضه هر انسان مومن و انقلابی نفرت از شیطان بزرگ آمریکا و اسرائیل خبیث و ایادی پلیدشان است. به حول و قوه الهی صهیونیزم و تمامی دست نشانده های مشئومش نظیر اصلاحطلبان و منافقین را به زودی نابود خواهیم کرد. مرگ بر اسرائیل.