ماموریت در تهران
نویسنده:
ویلیام سولیوان
امتیاز دهید
یادداشتهای سروان اریک زیگفرید
سرگذشت جالب و جذاب یک افسر آلمانی(جاسوس) در ایران در جنگ جهانی دوم
ویلیام هیلی سالیوان (زاده ۱۲ اکتبر ۱۹۲۲) آخرین سفیر آمریکا در ایران بود که از سال ۱۹۷۷ (میلادی) تا ۱۹۷۹ در ایران خدمت میکرد. سالیوان، پیش از انتخاب به عنوان سفیر آمریکا در تهران، هیچگاه تجربه کار با ایران و حتی یک کشور اسلامی را نداشت. نزدیکترین محل ماموریت او به تهران کلکته، آنهم حدود سی سال قبل بود. سالیوان در طول دوره ماموریت خود با انقلاب اسلامی ایران مواجه شد و تحت تاثیر اختلافات سایروس ونس و ژبیگنیو برژینسکی، با برژینسکی درگیری لفظی پیدا کرد. اندکی بعد از پیروزی انقلاب، و پیش از بحران گروگانگیری سفارت آمریکا در تهران، سالیوان به آمریکا فرا خوانده شد و بلافاصله بازنشسته شد
قسمتی از متن کتاب:
وقتی بعد از ۴۸ ساعت کار مداوم اطاق کارم را در مرکز اداره دوم ستاد ارتش ترک کردم آنقدر خسته و کوفته بودم که فاصله بین اداره و خانه ام را در روی نیمکت عقب اتومبیل بخواب رفتم . ساعت یک بعد از نیمه شب بود و دو روز و دو شب بود که من با کمک قهومو داروهای مختلف با خستگی مبارزه کرده بودم پرونده مهمی را که رسیدگی آن به من محول شده بود مطالعه کرده گزارشی برای پیشوا آماده نموده بودم .
همسرم بعد از ظهر آن روز تلفن کرده و گفته بود :
- اریک ، مصلا در مرخصی هستی ؟
و من جواب داده بودم که برای آدمهای مثل ما مرخصی معنی ندارد . معهذابه اوقول داده بودم که بمحض پایان کار بخانه برگردم و فردای همان روز از برلن به دوسلدورف برویم و یک یا دو هفته در خانه کوچک خودمان در ( مایباخ اشتراسه ) استراحت کنیم . در حالیکه اتومبیل با سرعت بطرف خانه میرفت من در حالت خواب و بیداری فکر می کردم که فردا شب همین وقت در دوسلدورف خواهم بود و پس فردا یکروز یکشنبه است پسرو دخترم را بباغ ملی خواهم برد و در حالیکه آنها از سرسره ای که برای بچه ها درست کرده اد سر میخورند …
کتاب دیگری با همین نام شامل خاطرات ژنرال رابرت هایزر در سایت موجود است:
http://ketabnak.com/comment.php?dlid=15264
بیشتر
سرگذشت جالب و جذاب یک افسر آلمانی(جاسوس) در ایران در جنگ جهانی دوم
ویلیام هیلی سالیوان (زاده ۱۲ اکتبر ۱۹۲۲) آخرین سفیر آمریکا در ایران بود که از سال ۱۹۷۷ (میلادی) تا ۱۹۷۹ در ایران خدمت میکرد. سالیوان، پیش از انتخاب به عنوان سفیر آمریکا در تهران، هیچگاه تجربه کار با ایران و حتی یک کشور اسلامی را نداشت. نزدیکترین محل ماموریت او به تهران کلکته، آنهم حدود سی سال قبل بود. سالیوان در طول دوره ماموریت خود با انقلاب اسلامی ایران مواجه شد و تحت تاثیر اختلافات سایروس ونس و ژبیگنیو برژینسکی، با برژینسکی درگیری لفظی پیدا کرد. اندکی بعد از پیروزی انقلاب، و پیش از بحران گروگانگیری سفارت آمریکا در تهران، سالیوان به آمریکا فرا خوانده شد و بلافاصله بازنشسته شد
قسمتی از متن کتاب:
وقتی بعد از ۴۸ ساعت کار مداوم اطاق کارم را در مرکز اداره دوم ستاد ارتش ترک کردم آنقدر خسته و کوفته بودم که فاصله بین اداره و خانه ام را در روی نیمکت عقب اتومبیل بخواب رفتم . ساعت یک بعد از نیمه شب بود و دو روز و دو شب بود که من با کمک قهومو داروهای مختلف با خستگی مبارزه کرده بودم پرونده مهمی را که رسیدگی آن به من محول شده بود مطالعه کرده گزارشی برای پیشوا آماده نموده بودم .
همسرم بعد از ظهر آن روز تلفن کرده و گفته بود :
- اریک ، مصلا در مرخصی هستی ؟
و من جواب داده بودم که برای آدمهای مثل ما مرخصی معنی ندارد . معهذابه اوقول داده بودم که بمحض پایان کار بخانه برگردم و فردای همان روز از برلن به دوسلدورف برویم و یک یا دو هفته در خانه کوچک خودمان در ( مایباخ اشتراسه ) استراحت کنیم . در حالیکه اتومبیل با سرعت بطرف خانه میرفت من در حالت خواب و بیداری فکر می کردم که فردا شب همین وقت در دوسلدورف خواهم بود و پس فردا یکروز یکشنبه است پسرو دخترم را بباغ ملی خواهم برد و در حالیکه آنها از سرسره ای که برای بچه ها درست کرده اد سر میخورند …
کتاب دیگری با همین نام شامل خاطرات ژنرال رابرت هایزر در سایت موجود است:
http://ketabnak.com/comment.php?dlid=15264
آپلود شده توسط:
hamidce
1389/02/14
دیدگاههای کتاب الکترونیکی ماموریت در تهران
عالیه ;-)
چه خبرا ...
چرا هیچکی نیست ...