پرونده پنجاه و سه نفر
نویسنده:
حسین فرزانه
امتیاز دهید
در این کتاب به شیوه ای دیگر به آن پنجاه و سه نفری که بزرگ علوی در کتاب 53 نفر خود از آن یاد کرده پرداخته شده است.کسانی که در زمان رضاشاه به جرم عضویت و فعالیت در گروهی اشتراکی بازداشت، محاکمه و به محکومیتهای متفاوت زندانی شدند. و حال از دید حسین فرزانه و با پیگیری و تماس با هرکدام از دید آنها ماجرا دنبال می شود.
۶ نفر و ۴۰ نفر و ۳ نفر و ۴ نفر، معروف به جمع ۵۳ نفر، گروهی از زندانیان سیاسی در ایران بودند که در دوران رضاشاه در سال ۱۳۱۶ خورشیدی بازداشت و در زندان قصر محبوس شدند.
بیشتر این زندانیان گرایشهایی به مکتبها و ایدههای تازه ترجمه و مطرح شدهٔ سوسیال دموکراسی یا کمونیسم-انترناسیونالیسم یا ناسیونال سوسیالیسم یا افکار بینابینیِ تثبیتنشده داشتند. ۵۳ نفر اکثراً ایدهآلیستها بودند که ریشههای تاریخی-اجتماعی و مذهبی-اسلامی خود را حفظ کرده و سکولاریسم (جدایی سیاست و ادارهٔ اجتماع از مذهب و شریعت) و افکار ضدمذهبی-دینی برای اکثریت آنها، حتی افراطیترینها، مطرح نبودهاست.
بیشتر
۶ نفر و ۴۰ نفر و ۳ نفر و ۴ نفر، معروف به جمع ۵۳ نفر، گروهی از زندانیان سیاسی در ایران بودند که در دوران رضاشاه در سال ۱۳۱۶ خورشیدی بازداشت و در زندان قصر محبوس شدند.
بیشتر این زندانیان گرایشهایی به مکتبها و ایدههای تازه ترجمه و مطرح شدهٔ سوسیال دموکراسی یا کمونیسم-انترناسیونالیسم یا ناسیونال سوسیالیسم یا افکار بینابینیِ تثبیتنشده داشتند. ۵۳ نفر اکثراً ایدهآلیستها بودند که ریشههای تاریخی-اجتماعی و مذهبی-اسلامی خود را حفظ کرده و سکولاریسم (جدایی سیاست و ادارهٔ اجتماع از مذهب و شریعت) و افکار ضدمذهبی-دینی برای اکثریت آنها، حتی افراطیترینها، مطرح نبودهاست.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی پرونده پنجاه و سه نفر
*محاکمه ۵۳ تن از اعضای موسس حزب کمونیست توده از، ۱۱ آبان سال ۱۳۱۷ در تهران آغاز شد. اتهام اصلی آنان تلاش برای براندازی سلطنت اعلام شده بود. تقی ارانی، متولد ۱۲۸۱ در تبریز، پدر معنوی حزب توده بود که بازداشت شده بود. او دارای دکترای فیزیک از آلمان بود. ارانی در حین تحصیل در اروپا با تفکراتی چون مارکسیسم آشنا شد. در اروپا در حلقه دوستانی چون ایرج اسکندری وارد حلقه آنان شد و به نوشتن در مجله پیکار چاپ اروپا پرداخت. او در سال ۱۳۱۴ به ایران بازگشت و مشغول تدریس در دانشگاه شد. ارانی با توصیه کمونیست های آلمانی در شهر قزوین با شخصی به نام امیرخان تماس گرفت و از آن طریق به مجموعه ای از مارکسیستهای ایرانی که فعالیت های محدود و پنهانی انجام میدادند متصل شد. نام اصلی این شخص عبدالصمد کامبخش بود. کامبخش - متولد۱۲۸۳ قزوین- در مسکو تحصیل کرده بود و در آنجا به عضویت حزب کمونیست شوروی و تشکیلات هماهنگ کننده کمینترن درآمد. وی پس از بازگشت به ایران عضو کادر نیروی هوایی تازه تاسیس و از طرف ارتش مجددا به شوروی اعزام شد. در بازگشت اداره اطلاعاتی ارتش موسوم به "رکن۲" به ارتباطات او پی برد و کامبخش دستگیر و محکوم به اعدام شد. اما از آنجا که رابطه سیاسی ایران با شوروی در آن مقطع حساسیت خاصی داشت و امکان آسیب دیدن آن میرفت کامبخش آزاد شد.
*ارانی با کامبخش و دیگر فعالان مارکسیسم در ایران ارتباط برقرار کرد و سرانجام در اردیبهشت ۱۳۱۵ در منزل خود جلسه ای با حضور رضا روستا، علی شبرنگ و رضا ابراهیم زاده تشکیل داد که در آن حاضران تصمیم به ایجاد حزب کمونیست مخفی گرفتند. در جلسه بعدی اعضای کمیته مرکزی و کمیته تفتیش هم تعیین شدند که در میان آنها نام پیشه وری و دانشیان هم دیده میشود... محمود بقراطی و علی صادقپور دو نفری بودند که برای تحصیل در "دانشگاه کمونیستی شرق" به مسکو رفتند. این دانشگاه که برای تربیت نیروهای خارجی آماده شده بود، پس از مدتی منحل شد و دو دانشجوی فوق قصد داشتند به ایران برگردند. "محمد شورشیان"، که وظیفه نقل و انتقال آنها را بر عهده داشت در باکو با دانشجویان همراه شد. او سه دست لباس نظامی شوروی را با این استدلال تهیه کرده بود که بتوانند با پوشیدن آنها تا مرز پیش بروند. ولی به دلیل اینکه پس از عبور از مرز هم لباس ها را همچنان به تن داشتند، ژاندارم های یک روستا آن سه را دستگیر کرده و در اتاقی زندانی میکنند. آنها موفق میشوند با رشوه دادن به نگهبان فرار کنند، ولی تمامی مدارک خود را جا میگذارند که در نتیجه شهربانی به نام و هویت آنها پی میبرد. شورشیان به دورترین نقطه ممکن یعنی آبادان و نزد "شاندرمنی"، از دیگر اعضای گروه میگریزد. در آبادان وی سرگرم فعالیت فرهنگی میشود. این فعالیت فرهنگی شامل تشکیل گروه تئاتر بود و روی اعلان اولین نمایش آن نوشته شده بود: "شاهکاری هنری به کارگردانی محمد شورشیان". با چنین شاهکاری بلافاصله "شورشیان" دستگیر شده و حتی به شب اول نمایش هم نمیرسد.... شورشیان، در اعتراف نامه، تمامی کسانی که میشناخت را معرفی میکند. ارانی، الموتی، بهرامی، آذری،... روز ۱۶ اردیبهشت ۱۳۱۶ این چهار نفر به دام می افتند و شهربانی به جست وجو ادامه میدهد. سه روز بعد عبدالصمد کامبخش که نفر پنجم بود به کمک سوابقش دستگیر میشود. بلافاصله پس از او در ۲۱ اردیبهشت تعداد دستگیرشدگان به ۴۰ نفر و در۲۳ اردیبهشت به ۵۳ نفر میرسد. اتهام آنها تشکیل سازمان اشتراکی مخفی، انتشار بیانیه روز کارگر، به راه انداختن اعتصاب در دانشکده فنی و کارخانه نساجی اصفهان و مهمتر از همه ترجمه رساله های الحادی (کاپیتال مارکس و مانیفست کمونیست) بود....
*سرانجام از میان گروه ۵۳ نفر، که ۵ نفرشان آزاد شده بودند، به تبعید و حبس های ۲ تا ۱۰ سال محکوم شدند... در این ۴۸ نفر زندانی ۱۳ دانشجو، ۱۲ کارمند، ۴ استاد دانشگاه، ۳ پزشک، ۳ دبیر دبیرستان و ۲ وکیل حضور داشتند که سطح تحصیلات دستگیرشدگان را به نسبت پرونده های قبلی بالا می برد. پس از عزل رضاخان، محمدرضا تلاش کرد فضای سیاسی باز ایجاد کند. او که تازه به تاج وتخت رسیده بود فرمان عفو عمومی صادر کرد. ۵۳ نفر از حبس خود عفو شدند، اما ارانی آنقدر زنده نماند که روز آزادی را ببیند. او در سال ۱۳۱۸، بر اثر بیماری تیفوس و عدم رسیدگی لازم در زندان درگذشت. ۵۳ نفر به محض آزادی، فعالیت های خود را آغاز کردند...
منابع:
۱.کتاب "۵۳ نفر"، نوشته انور خامه ای.
۲. ایران بین دو انقلاب، یرواند آبراهامیان، فصل رضاشاه
۳. تاریخ ۲۰ ساله ایران، حسین مکی، جلد ششم.
۴. مقاله پرونده ۵۳ نفر، بزرگترین دستگیری سیاسی دوران رضاخان، نوشته محمد سرابی.
گویا آقای فرزانه کتاب دیگری هم درباره زندگی تقی ارانی نوشته.