شب های روشن
نویسنده:
فئودور داستایوفسکی
امتیاز دهید
در شهر سنپترزبورگ، جایی که شبهای تابستانیاش روشنی را با خود تا سپیدهدم میکشند، مردی تنها و خیالپرداز، سرنوشت خود را به دست یکی از همین شبها میسپارد. شبهای روشن، داستانی کوتاه اما پرمغز از داستایفسکی، روایتی است از برخوردی تصادفی میان دو انسان که هر دو زخمی از گذشتهاند و پناهی در آینده نمیبینند.
راوی داستان مردی منزوی و گمگشته در رویاهای خود است؛ کسی که با مردم زندگی نمیکند، بلکه در سایههای آنها به تماشای جهان نشسته است. ناستنکا، دختری است ساده و صادق که اسیر انتظار و وفاداری به عشقی خاموش مانده. برخورد این دو در یکی از شبهای روشن، آغازگر گفتوگوهایی میشود که با هر جمله، لایهای تازه از احساسات پنهان، ترسها و امیدهای خاموش آنها را عیان میکند.
در چهار شب و یک صبح، داستایفسکی قصهای میسازد که نه تنها یک داستان عاشقانه است، بلکه تاملی است بر تنهایی انسان، بر ناتوانی در لمس دیگری، و بر آن میل ناپیدا که ما را به رویاهایمان میبندد حتی زمانی که میدانیم واقعیت راه دیگری میرود. لحن داستان آرام و شاعرانه است، و فضای آن سرشار از اندوهی لطیف، شبیه به غروب تابستانی که گرمایی ناپایدار دارد.
شبهای روشن را میتوان زمزمهای در گوش شب دانست؛ زمزمهای از انسانی که میخواهد دیده شود، دوست داشته شود، اما نمیداند چگونه در دنیایی چنین ناپایدار، جایی برای خود بیابد.
راوی داستان مردی منزوی و گمگشته در رویاهای خود است؛ کسی که با مردم زندگی نمیکند، بلکه در سایههای آنها به تماشای جهان نشسته است. ناستنکا، دختری است ساده و صادق که اسیر انتظار و وفاداری به عشقی خاموش مانده. برخورد این دو در یکی از شبهای روشن، آغازگر گفتوگوهایی میشود که با هر جمله، لایهای تازه از احساسات پنهان، ترسها و امیدهای خاموش آنها را عیان میکند.
در چهار شب و یک صبح، داستایفسکی قصهای میسازد که نه تنها یک داستان عاشقانه است، بلکه تاملی است بر تنهایی انسان، بر ناتوانی در لمس دیگری، و بر آن میل ناپیدا که ما را به رویاهایمان میبندد حتی زمانی که میدانیم واقعیت راه دیگری میرود. لحن داستان آرام و شاعرانه است، و فضای آن سرشار از اندوهی لطیف، شبیه به غروب تابستانی که گرمایی ناپایدار دارد.
شبهای روشن را میتوان زمزمهای در گوش شب دانست؛ زمزمهای از انسانی که میخواهد دیده شود، دوست داشته شود، اما نمیداند چگونه در دنیایی چنین ناپایدار، جایی برای خود بیابد.
آپلود شده توسط:
Ketabnak
1404/03/17
دیدگاههای کتاب الکترونیکی شب های روشن
کتاب ابله را دانلود کردم اما فونت کتاب افتضاح بود اصلاً نتوانستم چیزی بخوانم. لطفاً نسخه جدید این شاهکار را در اختیار علاقهمندان قرار دهید.
با تشکر
با پوزش بسیار، گفتنی ها را در حدی که زبان الکنم توانا بود، پیشتر راجع به احساسم نسبت به فیودور میخائیلوویچ عزیز، ابراز داشته ام؛
پس لب فرو می بندم و افکارم را به سوی او نیل میدهم و بر بیچارگیهای انسان سرگشته، می گریم.
یا حق.
ممنونم
حالا آخر داستان تو چی شد؟ همین قدر تراژیک بود؟
ممنون من نسخه صوتیش رو گوش دادم البته دروغ نگم هنوز دو بخش آخرش مونده ها
اما چون شخصیتم شبیه قهرمان مرد داستان هس خیلی به دلم نشست اونم مث من تو یه دنیای دیگه سیر میکرده تا اینکه چشمش میوفته به......
مممنون آقا رضا:inlove: