داستان آن خمره
نویسنده:
هوشنگ مرادی کرمانی
امتیاز دهید
✔داستان اين کتاب در يک روستا مي گذرد. خمره اي که بچههاي مدرسهي روستا در آن آب مينوشيدند شکسته است و ديگر قابل استفاده نيست. مدير مدرسه، دانشآموزان و برخي از اهالي تلاش ميکنند تا به نحوي اين مشکل را حل کنند. اين داستان شرح ماجراهايي است که در اين مسير رخ ميدهد. اين کتاب تاکنون بيش از يکصد هزار نسخه به چاپ رسيده و به زبانهاي آلماني، اسپانيايي، هلندي، فرانسوي، انگليسي، آلبانيايي و ترکي استانبولي ترجمه شده است.
از متن کتاب:
زنگ تفریح که می شد،دور و بر خمره که تنها منبع آب مدرسه بود غوغا می شد. همیشه آب خوردن بچه ها و داد و قال آنها باعث می شد که آقای صمدی ‘‘ترکه‘‘ به دست در پای خمره حاضر شود و نظم را برقرار کند. این فرصتی بود تا بچه های زرنگتر یواشکی از مدرسه بیرون رفته و پشت مدرسه، لب چشمه یا جویی حسابی آب بخورند. یک روز صبح، بچه ها دیدند که خمره ترک خورده و آبش پاک خالی شده است. خمره بیچاره از بس که اذیت شد، دلش ترکید. داستان واقعی خمره از آن به بعد شروع می شود. تلاش مدیر و بچه ها و خانواده های آنها در تعمیر خمره تا تقاضای یک خمره نو از دولت و…همه اهالی را به سرنوشت خمره پیوند می زند...
بیشتر
از متن کتاب:
زنگ تفریح که می شد،دور و بر خمره که تنها منبع آب مدرسه بود غوغا می شد. همیشه آب خوردن بچه ها و داد و قال آنها باعث می شد که آقای صمدی ‘‘ترکه‘‘ به دست در پای خمره حاضر شود و نظم را برقرار کند. این فرصتی بود تا بچه های زرنگتر یواشکی از مدرسه بیرون رفته و پشت مدرسه، لب چشمه یا جویی حسابی آب بخورند. یک روز صبح، بچه ها دیدند که خمره ترک خورده و آبش پاک خالی شده است. خمره بیچاره از بس که اذیت شد، دلش ترکید. داستان واقعی خمره از آن به بعد شروع می شود. تلاش مدیر و بچه ها و خانواده های آنها در تعمیر خمره تا تقاضای یک خمره نو از دولت و…همه اهالی را به سرنوشت خمره پیوند می زند...
تگ:
داستان آن خمره
دیدگاههای کتاب الکترونیکی داستان آن خمره