گرگهای محبوب من
نویسنده:
جین جورج
مترجم:
مهدی چاوشی
امتیاز دهید
✔️ رمان گرگ های محبوب من در سال 1973 برنده جایزه نیوبری گردید. از روی این کتاب فیلم سینمایی ساخته شده است که در بسیاری از کشورها تاکنون به نمایش در آمده است.
بخشی از کتاب:
میاکس کلاه نیم تنه خود را عقب کشید و به آفتاب بی رمق شمال نگاه کرد. خورشید مانند جامی از طلا در زمینه آسمان حنایی، رنگی که اختصاص به ساعت شش بعدازظهر داشت، خودنمایی می کرد. درست زمانیکه گرگ ها از خواب برمی خیزند. به آهستگی قابلمه خود را به زمین گذاشت و از توده ای یخ زده بالا رفت. یکی از توده های یخ زده بی شماری که در زمستان سرد شمال با زمین پیوند می خورند، گاهی می شکنند و پائین و بالا می روند. میاکس به روی شکم دراز کشید و به چمنزارها و خزه های گسترده نگاه کرد. توجهش به گرگ هایی که دو روز بود در کنارشان به سر می برد، جلب شد. گرگ ها دمهایشان را تکان می دادند و یکدیگر را نظاره می کردندو دستانش از ترس می لرزید و قلبش به تندی میزد؛ نه از ترس گرگ ها زیرا آنها خیلی خجالتی بودند و به اندازه دو نیزه بلند شکار نهنگ با او فاصله داشتند. ناراحتی و ترس او از مخمصه ای بود که در آن قرار داشت. چون میاکس گم شده بود...
بیشتر
بخشی از کتاب:
میاکس کلاه نیم تنه خود را عقب کشید و به آفتاب بی رمق شمال نگاه کرد. خورشید مانند جامی از طلا در زمینه آسمان حنایی، رنگی که اختصاص به ساعت شش بعدازظهر داشت، خودنمایی می کرد. درست زمانیکه گرگ ها از خواب برمی خیزند. به آهستگی قابلمه خود را به زمین گذاشت و از توده ای یخ زده بالا رفت. یکی از توده های یخ زده بی شماری که در زمستان سرد شمال با زمین پیوند می خورند، گاهی می شکنند و پائین و بالا می روند. میاکس به روی شکم دراز کشید و به چمنزارها و خزه های گسترده نگاه کرد. توجهش به گرگ هایی که دو روز بود در کنارشان به سر می برد، جلب شد. گرگ ها دمهایشان را تکان می دادند و یکدیگر را نظاره می کردندو دستانش از ترس می لرزید و قلبش به تندی میزد؛ نه از ترس گرگ ها زیرا آنها خیلی خجالتی بودند و به اندازه دو نیزه بلند شکار نهنگ با او فاصله داشتند. ناراحتی و ترس او از مخمصه ای بود که در آن قرار داشت. چون میاکس گم شده بود...
آپلود شده توسط:
hjafarzadeh
1398/09/21
دیدگاههای کتاب الکترونیکی گرگهای محبوب من