ماه در حلقه انگشتر
نویسنده:
مسعود کریم خانی
امتیاز دهید
✔زنی در یک سوی جهان و مردی در سوی دیگر با یک قطعه عکس به هم دل می بازند. این سرآغاز ماجرایی غم بار می شود...
از متن کتاب:
« سارا٬ نگفتی چه تعریفی از زندگی داری ؟ »
سارا سیگاری روشن می کند و می گوید : « شعر بخوان ! » و من می خوانم:
بر سنگ می گذشتند تن واره های سنگی
با چشم هایی از سنگ بر باره های سنگی
آوار نعل٬ سنگین٬ می ریخت تا بسازد
از گورهای بی سنگ گهواره های سنگی
سارا سر تکان می دهد و خاکستر سیگارش را با کناره ی جا سیگاری پاک می کند . و من به انگشت هایش نگاه می کنم که چه باریک است و ... چه لرزان. همیشه انگشت های سارا همین طور لرزان است؟ و ادامه می دهم:
نیلوفری است در سنگ ٬ بشکن که بشکفانی
بودا که معبد توست انگاره های سنگی
سارا نگاه از آتش سیگار بر می گیرد و چشم در چشم من می دوزد که همچنان می خوانم:
با گردباد بر دوش خاموش خوان گذشتند
ریگان این بیابان آواره های سنگی
سارا ساکت است . به من زل زده است. نگاهش اما خالی است.
می گویم: « نگفتی ؟ »
می گوید: « خودت که گفتی »
و می گوید: « زندگی همین است : نیلوفری در سنگ »
و می گوید: « فکر ما زندگی را محاصره کرده است »
می گویم : « یعنی فکر ما ٬ مرگ ماست »
می گوید: « همین است . و همین است که برای شناختن زندگی باید مرگ را شناخت »
و می گوید : « مرگ تعریف زندگی است »
بیشتر
از متن کتاب:
« سارا٬ نگفتی چه تعریفی از زندگی داری ؟ »
سارا سیگاری روشن می کند و می گوید : « شعر بخوان ! » و من می خوانم:
بر سنگ می گذشتند تن واره های سنگی
با چشم هایی از سنگ بر باره های سنگی
آوار نعل٬ سنگین٬ می ریخت تا بسازد
از گورهای بی سنگ گهواره های سنگی
سارا سر تکان می دهد و خاکستر سیگارش را با کناره ی جا سیگاری پاک می کند . و من به انگشت هایش نگاه می کنم که چه باریک است و ... چه لرزان. همیشه انگشت های سارا همین طور لرزان است؟ و ادامه می دهم:
نیلوفری است در سنگ ٬ بشکن که بشکفانی
بودا که معبد توست انگاره های سنگی
سارا نگاه از آتش سیگار بر می گیرد و چشم در چشم من می دوزد که همچنان می خوانم:
با گردباد بر دوش خاموش خوان گذشتند
ریگان این بیابان آواره های سنگی
سارا ساکت است . به من زل زده است. نگاهش اما خالی است.
می گویم: « نگفتی ؟ »
می گوید: « خودت که گفتی »
و می گوید: « زندگی همین است : نیلوفری در سنگ »
و می گوید: « فکر ما زندگی را محاصره کرده است »
می گویم : « یعنی فکر ما ٬ مرگ ماست »
می گوید: « همین است . و همین است که برای شناختن زندگی باید مرگ را شناخت »
و می گوید : « مرگ تعریف زندگی است »
دیدگاههای کتاب الکترونیکی ماه در حلقه انگشتر