رسته‌ها

از خودبیگانگی و پراکسیس: پژوهشی در فلسفه شناخت

از خودبیگانگی و پراکسیس: پژوهشی در فلسفه شناخت
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 19 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 19 رای
از پیشگفتار کتاب:
فلسفه شناخت اکنون در پایان عمر چند هزار ساله فلسفه یگانه بخش عمده ای است که از این ساختمان کهن بر جای مانده است. فلسفه که روزگاری شامل تمام دانش ها و شناخته های اندیشه ی انسانی و جامع همه علوم و فنون بشری بودف با گذشت روزگار یکان یکان اجزاء خود را از دست داد و از گسترش و شمول آن کاسته شد. نخست دانش های طبیعی، سپس دانش های انسانی مانند روانشناسی، جامعه شناسی و حتی حقوق و علم اخلاق و فنون و هنرهای دیگر از آن جدا شدند. سرانجام آخرین و مجردترین بخش هایش نیز مانند منطق و متافیزیک نیز شکل ریاضی و علمی به خود گرفتند و استقلال خود را اعلام داشتند، به گونه ای که اکنون جز فلسفه شناخت مبحثی که صورت فلسفی ناب داشته باشد، وجود ندارد، که آنهم چنانکه خواهیم دید در معرض تهاجم دو دانش دیگر قرار دارد. موضوع فلسفه شناخت بحث درباره شناخت انسانی در تامیت و تمامیت آن است. فلسفه شناخت به بررسی شکل خاص یا موضع خاص یا بخش خاصی از شناخت اکتفا نمی کند. بلکه آن را به صورت عام و کلی مورد بحث قرار می دهد...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
188
آپلود شده توسط:
farshid_ett
farshid_ett
1398/05/20

کتاب‌های مرتبط

نوپیدایی: از آشفتگی به نظم
نوپیدایی: از آشفتگی به نظم
3.5 امتیاز
از 2 رای
Thus Spake Zarathustra
Thus Spake Zarathustra
5 امتیاز
از 5 رای
در هستی پنهان من
در هستی پنهان من
4 امتیاز
از 2 رای
Hume: A Very Short Introduction
Hume: A Very Short Introduction
5 امتیاز
از 2 رای
هگل: درباره فلسفه
هگل: درباره فلسفه
4.5 امتیاز
از 26 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی از خودبیگانگی و پراکسیس: پژوهشی در فلسفه شناخت

تعداد دیدگاه‌ها:
2
« فلسفه شناخت اکنون در پایان عمر چند هزار ساله فلسفه یگانه بخش عمده ای است که از این ساختمان کهن بر جای مانده است. فلسفه که روزگاری شامل تمام دانش ها و شناخته های اندیشه ی انسانی و جامع همه علوم و فنون بشری بودف با گذشت روزگار یکان یکان اجزاء خود را از دست داد و از گسترش و شمول آن کاسته شد. » این گزاره ها بر تصور و تلقی خاصی از « فلسفه » مبتنی است اما اگر « فلسفه » را بر پایه « شناخت متجلی در زبان » و قابل انتقال با کلام تعریف کنیم ؛ گردآوری و پالایش و درآمیختن تمام دانسته ها ، امری نه فقط همیشگی بل که الزامی به نظر می رسد و تقسیم کار فکری و رویش شاخه های گوناگون دانش آن را تشدید می کند . تدوین دایره المعارف ها و ایجاد حوزه های میان رشته ای و ایجاد کارگروه های متشکل از متخصصان حوزه های مختلف تبلور این نیاز است . از این منظر ، فلسفه به مثابه دانش ِدانش ها ، حوزه عمومی معارف است ؛ حوزه به هم رسیدن و درآمیختن همه معارف ، حوزه بسامان کردن و هماهنگ کردن شناخت های متنوع و فزاینده . در این وضع آیا یک فرد می تواند « فیلسوف » شود ؟ اگر از فیلسوف ، فرد جامع علوم مورد نظر باشد ، ناممکن است اما اگر فردی که برآیند و رهاورد شاخه های گوناگون دانش را به هم ربط می دهد و بسامان می کند ، در سطوح تجریدی متفاوت روی می دهد ،امری که اگر آگاهانه و برنامه ریزی شده باشد ، می تواند گسترده تر و مثمرتر شود . در واقع ، نظریه پرداز و ایدئولوگ و نویسندگان عمومی و روشنفکران و .... در سطوح و ابعاد متفاوت به این نیاز عمومی پاسخ می دهند . به هر رو ، دقت در خود شناخت و روش اندیشه اگر نه هسته ، از ارکان و محورهای « پالایش و همامیزی و سازگار و هماهنگ سازی تمام معارف » است از این رو به نظر می رسد که « " شناخت شناسی " هنوز در حوزه فلسفه مانده است » در حالی که موضوع پژوهش های تخصصی متعدد و متنوع بوده و به حوزه های آموزشی جداگانه تقسیم شده است .
از دیدگاه‌ انور خامه‌ای‌، بیلان‌ کار بشر در تاریخ‌ و سیر اعمال‌ انسان‌ در تاریخ‌، بیانگر سیر غیراخلاقی‌ و غیرانسانی‌ تاریخ‌ بشر است. حتی‌ خوبی‌ها و عدالت‌ها نیز برای‌ فریب‌ است و یا منجر به‌ بدی‌ها و بی‌ عدالتی‌ها شده‌اند. اینکه‌ عامل‌ این‌ انحرافات‌ و سیر غیرانسانی‌ تاریخ‌ بشر چیست‌، عده‌ای‌ بر این‌ نظرند که‌ این‌ ناشی‌ از اختلاف‌ طبقاتی‌ بوده‌ است‌ و برخی‌ آن‌ را ناشی‌ از اختلاف‌ نژادی‌ می‌دانند؛ دسته سوم‌، این‌ انحراف‌ را ناشی‌ از فقدان‌ پایبندی‌ به‌ معنویت‌ و اصول‌ اخلاقی‌ می‌دانند.
از خودبیگانگی و پراکسیس: پژوهشی در فلسفه شناخت
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک