آرامش در تبعید
نویسنده:
هنری میلر
مترجم:
داود قلاجوری
امتیاز دهید
✔️ کتاب فوق اثر هنری میلر نویسنده آمریکایی(1891-1980) است که از دو بخش تشکیل شده:
1: آرامش در تبعید
2: آدمکش ها را بکشید
قسمت اول بیان بعضی از خاطرات نویسنده است و قسمت دوم نامه ای است که نویسنده به یکی از دوستانش در بحبوحه جنگ جهانی دوم مینویسد.
قسمتی از کتاب را با هم بخوانیم:
میلر: «درباره احساس مسئولیت و وفاداری به کشور،زعمای قوم،خودشان نتوانسته اند کاری بکنند که برای مردم عادی سرمشق شوند،احساس مسئولیت،خدمت به کشور،و از خود گذشتگی اینها مفاهیمی هستند که برای نشخوار آدمهای معمولی مطرح میشود. اگر زعمای قوم خودشان احساس مسئولیت میکردند،خدمتگذار مملکت بودند و حاضر به از دست دادن جان خود در راه مملکت و دیگر نیازی نبود از مردم عادی توقع چنین کارهایی را داشته باشند اما کسانی که در راس قدرت هستند همیشه خلاف این را ثابت کرده اند،اکنون که امنیت جان و مال این حضرات به خطر افتاده است،این مفاهیم شکوهمند و تحسین آمیز را از آستین خود بیرون میآورند و به خورد توده ها میدهند،زعمای قوم برای تحریک احساسات مردم چنین سوالاتی را پیش می کشند که اگر به مادر شما حمله شود چه می کنید؟در جواب ایشان باید بگویم که این موضوع به من مربوط میشود نه به شما،و هر کاری که در این باره بکنم اصلا ربطی به رفتن یا نرفتن به جبهه های جنگ ندارد،باید از این حضرات بپرسیم: کجا بودید وقتی که مادرمن به غذا و سر پناه نیاز داشت؟وقتی که از تامین مایحتاج بچه هایش عاجز مانده بود ،وقتی که حتی از اجاره اتاقی که در آن بمیرد عاجز بود. کجا بودید وقتی که همه چیزش را از وی گرفتند و آواره خیابانش کردند؟کجا بودید وقتی برای دستمزدی منصفانه اعتصاب کرد و پلیس با باطوم بر فرق سرش کوبید،گاز اشک آور به سویش انداخت و مثل یک جانی با وی رفتار کرد و...با تمام اینها حرفی برای گفتن نمی داشتم اگر تیمسارها و فرماندهان جنگی،خود با هم میجنگیدند و مردم را داخل ماجرا نمی کردند، مطمئنا حرفی برای گفتن نمی داشتم اگر رهبران کشورهای متخاصم،به جای زندگی مردم، زندگی خودشان را فدای جنگ می کردند.و....»
بیشتر
1: آرامش در تبعید
2: آدمکش ها را بکشید
قسمت اول بیان بعضی از خاطرات نویسنده است و قسمت دوم نامه ای است که نویسنده به یکی از دوستانش در بحبوحه جنگ جهانی دوم مینویسد.
قسمتی از کتاب را با هم بخوانیم:
میلر: «درباره احساس مسئولیت و وفاداری به کشور،زعمای قوم،خودشان نتوانسته اند کاری بکنند که برای مردم عادی سرمشق شوند،احساس مسئولیت،خدمت به کشور،و از خود گذشتگی اینها مفاهیمی هستند که برای نشخوار آدمهای معمولی مطرح میشود. اگر زعمای قوم خودشان احساس مسئولیت میکردند،خدمتگذار مملکت بودند و حاضر به از دست دادن جان خود در راه مملکت و دیگر نیازی نبود از مردم عادی توقع چنین کارهایی را داشته باشند اما کسانی که در راس قدرت هستند همیشه خلاف این را ثابت کرده اند،اکنون که امنیت جان و مال این حضرات به خطر افتاده است،این مفاهیم شکوهمند و تحسین آمیز را از آستین خود بیرون میآورند و به خورد توده ها میدهند،زعمای قوم برای تحریک احساسات مردم چنین سوالاتی را پیش می کشند که اگر به مادر شما حمله شود چه می کنید؟در جواب ایشان باید بگویم که این موضوع به من مربوط میشود نه به شما،و هر کاری که در این باره بکنم اصلا ربطی به رفتن یا نرفتن به جبهه های جنگ ندارد،باید از این حضرات بپرسیم: کجا بودید وقتی که مادرمن به غذا و سر پناه نیاز داشت؟وقتی که از تامین مایحتاج بچه هایش عاجز مانده بود ،وقتی که حتی از اجاره اتاقی که در آن بمیرد عاجز بود. کجا بودید وقتی که همه چیزش را از وی گرفتند و آواره خیابانش کردند؟کجا بودید وقتی برای دستمزدی منصفانه اعتصاب کرد و پلیس با باطوم بر فرق سرش کوبید،گاز اشک آور به سویش انداخت و مثل یک جانی با وی رفتار کرد و...با تمام اینها حرفی برای گفتن نمی داشتم اگر تیمسارها و فرماندهان جنگی،خود با هم میجنگیدند و مردم را داخل ماجرا نمی کردند، مطمئنا حرفی برای گفتن نمی داشتم اگر رهبران کشورهای متخاصم،به جای زندگی مردم، زندگی خودشان را فدای جنگ می کردند.و....»
دیدگاههای کتاب الکترونیکی آرامش در تبعید