رسته‌ها
از پا نیفتاده و ده داستان دیگر
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 13 رای
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 13 رای
✔️ از داستان از پانیفتاده:
مانوئل گارسیا از پله های دفتر دون میگوال رتانا بالا رفت. چمدانش را زمین گذاشت و در زد. جوابی نیامد. مانوئل که در راهرو ایستاده بود، احساس کرد کسی تو اتاق هست. از پشت در احساس کرد.
گفت "رتانا" و گوش داد.
جوابی نیامد.
مانوئل اندیشید: درسته، اونجاست.
گفت "رتانا" و محکم در را زد.
کسی از توی دفتر گفت: "کیه؟"
مانوئل گفت: "منم مانولو"
صدا پرسید: "چی میخوای؟"
مانوئل گفت: "میخوام کار کنم."
چیزی چند بار با صدا درون در چرخید و در باز شد. مانوئل چمدان به دست آمد تو. مرد کوتاهی پشت میز ته اتاق نشسته بود...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
122
آپلود شده توسط:
mt1397
mt1397
1398/01/09

کتاب‌های مرتبط

تنها راستگویان عالم
تنها راستگویان عالم
0 امتیاز
از 0 رای
عشق آتشین: مجموعه داستان
عشق آتشین: مجموعه داستان
4.6 امتیاز
از 183 رای
رفته ها برنمی گردند
رفته ها برنمی گردند
3.9 امتیاز
از 11 رای
تاکسی پنج ریالی
تاکسی پنج ریالی
4.4 امتیاز
از 149 رای
قربانعلی بک و نه داستان دیگر
قربانعلی بک و نه داستان دیگر
4.3 امتیاز
از 32 رای
دختر وظیفه شناس
دختر وظیفه شناس
3.8 امتیاز
از 24 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی از پا نیفتاده و ده داستان دیگر

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
از پا نیفتاده و ده داستان دیگر
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک