رسته‌ها
بمان و اهلی ام کن
امتیاز دهید
5 / 4
با 2 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4
با 2 رای
مجموعه ۷ داستان کوتاه

از داستان پیغامبر آخرالزمان:
حبری، پرده قباطی را پس زد. میان درگاه ایستاد به تماشای محتضر. مادر پیش آمد و دست بر دوشش گذارد و گفت پسر را.
«قدم پیش گذار و بر وی برو که تا اشاره ها و نشانه های وفات در روی وی بینی و تو را نیز بازگوید که پس وی چون کنی با قوم و قبیله‌ات؟» دست محتضر از زیر شمد بیرون سرید و چهار انگشتش را چندبار روی تشک زد؛ یعنی بیا و کنارم بنشین!
همان روزهای بدو ناخوشی، هر چهار پسر را فراخوانده و ماترکش را تقسیم کرده بود. در این شش ماه و نه روز پسرها جار و جنجال و نزاع شان را نیز کرده بودند بر سر نخلستان و تاکستان وسیع موته و قلعه و نخلستان و چاههای آب تبوک و قلعه و تاکستان های یثرب.
حبری پیر، تورات و تلمود و زبور را به هر چهار پسرش آموخته بود؛ هر چهار کلام کلیم الله را از همان نسخه شنیده و خوانده بودند که پدر در کنیسه و کوی و برزن و بازار، از بهر بادیه نشینها و بازرگانان مکه یثرب از عبری به عربی نقل می کرد؛ اما آخرین پسر، پا جای پای پدر گذاشته بود و همچون سه تای دیگر دل به بیل و کلنگ و خاک و خدنگ نداشت، سر به کتاب بود و از همان وقت که طفلی خرد بود از نخلستان عسیبش را نصیبش بود محض کتابت نه تمر و رطبش...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
91
آپلود شده توسط:
mehdirezayi
mehdirezayi
1403/10/05

کتاب‌های مرتبط

ایهام
ایهام
4.7 امتیاز
از 29 رای
توپ
توپ
4.5 امتیاز
از 46 رای
بحر طویل های هدهد میرزا
بحر طویل های هدهد میرزا
4.7 امتیاز
از 60 رای
خانه های شهر ری
خانه های شهر ری
4.2 امتیاز
از 71 رای
میم...نون
میم...نون
3.6 امتیاز
از 15 رای
شمس و طغرا
شمس و طغرا
4.6 امتیاز
از 46 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی بمان و اهلی ام کن

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
بمان و اهلی ام کن
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک