فمینیسم و دانشهای فمینیستی
امتیاز دهید
جمعی از نویسندگان
ترجمه و نقد تعدادی از مقالات دایره المعارف فلسفی روتلیج
فمینیسم را می توان واکنش زن غربیِ مدرن، در برابر فرهنگ به جای مانده از عصرسنت اروپایی دانست. این نهضت، از یک سو ریشه در مفاهیم جدید عصرروشنگری، در حوزه فلسفه و علوم اجتماعی، از جمله اومانیسم، سکولاریسم، تساوی، حقوق بشر و آزادی های اجتماعی دارد که با پیروزی انقلاب فرانسه وتدوین قانون حقوق بشر در این کشور رسمیت یافت، و از سویی، وامدار موج تحول گراییِ اجتماعی و سیاسی، حقوق محوری و فضای باز پس از انقلاب فرانسه وبالأخره از سوی دیگر، از موج صنعتی شدن غرب و شکل گیری طبقه ای به نام سرمایه داران و کارفرمایان، متأثر است. از این رو، مطالعه و تحلیل اندیشه فمینیستی وسیر تحولات تاریخی آن، بدون توجه به چهار محور ذکر شده، یعنی شناسایی وضعیت زن در غرب سنتی، مبانی اندیشه ای غرب جدید، اندیشه سیاسی اجتماعی نوین غرب، و تحولات نظام سرمایه داری، قرین صحت و صواب نیست. بنابراین، هرپژوهشی که صرفاً به «درون شناسی فمینیسم»، یعنی شناسایی تاریخچه تکوین نهضت فمینیسم و امواج و گرایش های فمینیستی اکتفا کرده و از عوامل برونی و پیش زمینه ها غفلت ورزد، می تواند ناتمام و گمراه کننده باشد.هرچند فمینیسم در دوران یکصد و پنجاه ساله حیات خود تحولاتی مهم را تجربه کرده و از جنبش اجتماعی به مرحله نظریه پردازی اجتماعی و از آن به طرح فلسفه و دانش های فمینیستی و بالاخره به معرفت شناسی گام نهاده است و هم اکنون نیز موج سوم را با طرح نظریه های پست مدرن و انتقاد از دیدگاه های یکپارچه و جهان شمول موج دوم، تجربه می کند، اما پیشرفت خود را بیش از هر چیز وامدار پیشینه سنتی، تحقیرآمیز و سخت گیرانه جهان غرب و مشرق زمین نسبت به زن و همچنین حاکمیت نگرش اومانیستی در جهان مدرن و نیز استفاده از ادبیات شعار محور است تا طرح دیدگاه های عالمانه و حضور فعال در کرسی ها و مجامع علمی. البته اختلاف دیدگاه های فمینیستی به گونه ای است که برخی تحلیل گران را به این نتیجه رسانده که جمع بندی این آرا در قاموسی واحد با عنوان «فمینیسم» ممکن نیست و لاجرم باید از واژه «فمینیسم ها» بهره جست. پیامد این دو نکته شاید این باشد که در کشور ما نیز در دهه اخیر، دیدگاه های نظام مندی از سوی طرفداران فمینیسم مطرح نشده است و آنان که خود را فمینیست خوانده اند، نه نگاهی یک دست و دیدگاهی مشخص در تحلیل ها ارائه کرده اند و نه حتی بسیاری از آنان با ادبیات علمی فمینیستی آشنایی کافی داشته اند. در عین حال باید پذیرفت که فمینیسم پرسش هایی را فرا روی ما قرار داده است که پاسخگویی به آن کارشناسان دینی را به بازخوانی مجدد متون دینی وادار می کند و این اقدام اگر با روش مندی صحیح انجام پذیرد آثار گران سنگی بر جای خواهد گذاشت و زمینه دست یابی به دیدگاه نظام مند دین و شناسایی ابعاد ناشناخته معارف را فراهم خواهد نمود. افزون بر این سیر تحولات فرهنگی جامعه ما به ویژه پس از تأسیس رشته مطالعات زنان و طرح اندیشه های آکادمیک فمینیستی در میان نسل جدید، ضرورت تبیین و نقد دیدگاه های فمینیستی و تعیین مرز اندیشه های اسلامی را در موضوع زن روشن می سازد.
بیشتر
ترجمه و نقد تعدادی از مقالات دایره المعارف فلسفی روتلیج
فمینیسم را می توان واکنش زن غربیِ مدرن، در برابر فرهنگ به جای مانده از عصرسنت اروپایی دانست. این نهضت، از یک سو ریشه در مفاهیم جدید عصرروشنگری، در حوزه فلسفه و علوم اجتماعی، از جمله اومانیسم، سکولاریسم، تساوی، حقوق بشر و آزادی های اجتماعی دارد که با پیروزی انقلاب فرانسه وتدوین قانون حقوق بشر در این کشور رسمیت یافت، و از سویی، وامدار موج تحول گراییِ اجتماعی و سیاسی، حقوق محوری و فضای باز پس از انقلاب فرانسه وبالأخره از سوی دیگر، از موج صنعتی شدن غرب و شکل گیری طبقه ای به نام سرمایه داران و کارفرمایان، متأثر است. از این رو، مطالعه و تحلیل اندیشه فمینیستی وسیر تحولات تاریخی آن، بدون توجه به چهار محور ذکر شده، یعنی شناسایی وضعیت زن در غرب سنتی، مبانی اندیشه ای غرب جدید، اندیشه سیاسی اجتماعی نوین غرب، و تحولات نظام سرمایه داری، قرین صحت و صواب نیست. بنابراین، هرپژوهشی که صرفاً به «درون شناسی فمینیسم»، یعنی شناسایی تاریخچه تکوین نهضت فمینیسم و امواج و گرایش های فمینیستی اکتفا کرده و از عوامل برونی و پیش زمینه ها غفلت ورزد، می تواند ناتمام و گمراه کننده باشد.هرچند فمینیسم در دوران یکصد و پنجاه ساله حیات خود تحولاتی مهم را تجربه کرده و از جنبش اجتماعی به مرحله نظریه پردازی اجتماعی و از آن به طرح فلسفه و دانش های فمینیستی و بالاخره به معرفت شناسی گام نهاده است و هم اکنون نیز موج سوم را با طرح نظریه های پست مدرن و انتقاد از دیدگاه های یکپارچه و جهان شمول موج دوم، تجربه می کند، اما پیشرفت خود را بیش از هر چیز وامدار پیشینه سنتی، تحقیرآمیز و سخت گیرانه جهان غرب و مشرق زمین نسبت به زن و همچنین حاکمیت نگرش اومانیستی در جهان مدرن و نیز استفاده از ادبیات شعار محور است تا طرح دیدگاه های عالمانه و حضور فعال در کرسی ها و مجامع علمی. البته اختلاف دیدگاه های فمینیستی به گونه ای است که برخی تحلیل گران را به این نتیجه رسانده که جمع بندی این آرا در قاموسی واحد با عنوان «فمینیسم» ممکن نیست و لاجرم باید از واژه «فمینیسم ها» بهره جست. پیامد این دو نکته شاید این باشد که در کشور ما نیز در دهه اخیر، دیدگاه های نظام مندی از سوی طرفداران فمینیسم مطرح نشده است و آنان که خود را فمینیست خوانده اند، نه نگاهی یک دست و دیدگاهی مشخص در تحلیل ها ارائه کرده اند و نه حتی بسیاری از آنان با ادبیات علمی فمینیستی آشنایی کافی داشته اند. در عین حال باید پذیرفت که فمینیسم پرسش هایی را فرا روی ما قرار داده است که پاسخگویی به آن کارشناسان دینی را به بازخوانی مجدد متون دینی وادار می کند و این اقدام اگر با روش مندی صحیح انجام پذیرد آثار گران سنگی بر جای خواهد گذاشت و زمینه دست یابی به دیدگاه نظام مند دین و شناسایی ابعاد ناشناخته معارف را فراهم خواهد نمود. افزون بر این سیر تحولات فرهنگی جامعه ما به ویژه پس از تأسیس رشته مطالعات زنان و طرح اندیشه های آکادمیک فمینیستی در میان نسل جدید، ضرورت تبیین و نقد دیدگاه های فمینیستی و تعیین مرز اندیشه های اسلامی را در موضوع زن روشن می سازد.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی فمینیسم و دانشهای فمینیستی
کاربر گرامی گزینه دریافت در قسمت زیرین کتاب قرار دارد. به این عکس توجه کنید:
http://uupload.ir/files/kb08_img1.jpg