اتاق روشن: اندیشه هایی درباره عکاسی
نویسنده:
رولان بارت
مترجم:
نیلوفر معترف
امتیاز دهید
از پشت جلد کتاب:
روزگار عكس، روزگار انقلابها، منازعات، ترورها و انفجارها هم هست؛ يك كلام، روزگار بيتابيها و ناشكيباييها، روزگار هر آنچه كه بالاندن و به ثمر رسيدن را به هيچ ميگيرد و انكار ميكند.
بخشی از متن کتاب:
روزی خیلی پیش از این، اتفاقا عکسی دیدم از ژروم، کوچکترین برادر ناپلئون که در 1852 گرفته شده بود. با حیرتی که هنوز قادر به کاستنش نیستم دریافتم: "من چشمانی را می نگرم که امپراطور را نگریسته است". گاه بر این حیرت اشاراتی می کردم، اما چون به نظر می آمد نه کسی در آن سهیم است و نه حتی آن را می فهمد (زندگی سرشار از این خرده اشارات تنهایی است) از یادش بردم. شوقم به عکاسی فرهنگی تر شد. قطعا عکاسی را در تقابل با سینما دوست داشتم، با وجود این از تفکیکشان عاجز بودم. این مسئله مدام جدی تر میشد. مغلوب شوقی "هستی شناسانه" بودم. میخواستم به هر قیمت عکاسی را چنان که درخود بود، در آن ویژگی ذاتی که از تمامی دیگر تصاویر متمایزش می کرد، بفهمم...
بیشتر
روزگار عكس، روزگار انقلابها، منازعات، ترورها و انفجارها هم هست؛ يك كلام، روزگار بيتابيها و ناشكيباييها، روزگار هر آنچه كه بالاندن و به ثمر رسيدن را به هيچ ميگيرد و انكار ميكند.
بخشی از متن کتاب:
روزی خیلی پیش از این، اتفاقا عکسی دیدم از ژروم، کوچکترین برادر ناپلئون که در 1852 گرفته شده بود. با حیرتی که هنوز قادر به کاستنش نیستم دریافتم: "من چشمانی را می نگرم که امپراطور را نگریسته است". گاه بر این حیرت اشاراتی می کردم، اما چون به نظر می آمد نه کسی در آن سهیم است و نه حتی آن را می فهمد (زندگی سرشار از این خرده اشارات تنهایی است) از یادش بردم. شوقم به عکاسی فرهنگی تر شد. قطعا عکاسی را در تقابل با سینما دوست داشتم، با وجود این از تفکیکشان عاجز بودم. این مسئله مدام جدی تر میشد. مغلوب شوقی "هستی شناسانه" بودم. میخواستم به هر قیمت عکاسی را چنان که درخود بود، در آن ویژگی ذاتی که از تمامی دیگر تصاویر متمایزش می کرد، بفهمم...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی اتاق روشن: اندیشه هایی درباره عکاسی