استالین و استالینیسم
امتیاز دهید
سیاستها و روشهای حکومت یوسف استالین (1879-1953)، نخستوزیر، فرمانده کل قوا، دبیر کل حزب کمونیست، و دیکتاتور اتحاد شوروی.
استالینیسم ایدئولوژی خاصی نیست، بلکه روشهای کاربست «مارکسیسم – لنینیسم» در روسیه در دوران حکومت استالین و برخی تفسیرها از آن نظریهها و سازگار کردن آنها با عمل است. این روشها شامل ترورگری ، دیوانسالاری (بوروکراتیسم) و پذیرش اجباری احکام مطلق استالین در جنبش کمونیست، چه در شوروری چه در میان حزبها و کشورهای کمونیست در سراسر جهان بود.
استالینیسم از زمانی پدید آمد که استالین در کسب جانشینی لنین (1924) و از میان برداشتن رقیبان خود در حزب، بویژه تروتسکی (نک تروتسکیسم)، کامیاب شد. سیاست «سوسیالیسم در یک کشور» او شامل اشتراکی کردن اجباری کشاورزی و صنعتی کردن اتحاد شوروی با سرعت و شدت هرچه تمامتر بود. استالین برای پیشبرد این هدفها نظارت پلیسی بر مردم را گسترش داد و درین راه وسایل بسیار بیرحمانه و خشنی را به کار گرفت (نک اردوگاهها) و کاربرد پلیس مخفی و دیگر روشهای رژیمهای «فراگیر» (توتالیتر) را با «شخصپرستی» درهم آمیخت تبلیغات شخص پرستانه در باب استالین میکوشید او را فرمانروای خیرخواهی بشناساند که با فرزانگی بینهایت خویش ملت نیکبخت و آسودهی خویش را در حلقهی محاصرهی دشمنان «کاپیتالیست» از خطر در امان میدارد. تمام دستگاه تبلیغاتی دولت شوروی و نیز منابع انحصاری خبر و اطلاعات، «رئالیسم سوسیالیستی» در ادبیات و نیز کارهایی همچون بازنویسی و دستکاری تاریخ و جز آن، در خدمت پراکندن چنین تصویری از او در داخل و خارج بود. پیروزی اتحاد شوروی در جنگ جهانی دوم و گسترش حوزهی تسلط و نفوذ آن پس از جنگ به معنای پیروزی تاریخی و ناگزیر استالینیسم در سراسر جهان شمرده شد.
کمونیستها در زمان زندگی استالین او را بزرگترین تفسیرگر مارکسیسم و بالاترین مرجع نظری در جنبش بینالمللی کمونیسم میشمردند، اما پس از مرگ او با گزارشی که خروشچف، دبیر کل حزب کمونیست شوروی، در کنگرهی بیستم حزب در مورد جنایتهای استالین داد و در کنگرهی بیست و دوم حزب دنبال شد، استالینیسم کژروی از موازین لنینی دانسته و محکوم شد و از آن پس مراجعه به آثار استالین به عنوان مرجع نظری از رواج افتاد و استالینیسم معنای زورگویی، رژیم پلیسی، فردپرستی و دیکتاتوری به خود گرفت.
بیشتر
استالینیسم ایدئولوژی خاصی نیست، بلکه روشهای کاربست «مارکسیسم – لنینیسم» در روسیه در دوران حکومت استالین و برخی تفسیرها از آن نظریهها و سازگار کردن آنها با عمل است. این روشها شامل ترورگری ، دیوانسالاری (بوروکراتیسم) و پذیرش اجباری احکام مطلق استالین در جنبش کمونیست، چه در شوروری چه در میان حزبها و کشورهای کمونیست در سراسر جهان بود.
استالینیسم از زمانی پدید آمد که استالین در کسب جانشینی لنین (1924) و از میان برداشتن رقیبان خود در حزب، بویژه تروتسکی (نک تروتسکیسم)، کامیاب شد. سیاست «سوسیالیسم در یک کشور» او شامل اشتراکی کردن اجباری کشاورزی و صنعتی کردن اتحاد شوروی با سرعت و شدت هرچه تمامتر بود. استالین برای پیشبرد این هدفها نظارت پلیسی بر مردم را گسترش داد و درین راه وسایل بسیار بیرحمانه و خشنی را به کار گرفت (نک اردوگاهها) و کاربرد پلیس مخفی و دیگر روشهای رژیمهای «فراگیر» (توتالیتر) را با «شخصپرستی» درهم آمیخت تبلیغات شخص پرستانه در باب استالین میکوشید او را فرمانروای خیرخواهی بشناساند که با فرزانگی بینهایت خویش ملت نیکبخت و آسودهی خویش را در حلقهی محاصرهی دشمنان «کاپیتالیست» از خطر در امان میدارد. تمام دستگاه تبلیغاتی دولت شوروی و نیز منابع انحصاری خبر و اطلاعات، «رئالیسم سوسیالیستی» در ادبیات و نیز کارهایی همچون بازنویسی و دستکاری تاریخ و جز آن، در خدمت پراکندن چنین تصویری از او در داخل و خارج بود. پیروزی اتحاد شوروی در جنگ جهانی دوم و گسترش حوزهی تسلط و نفوذ آن پس از جنگ به معنای پیروزی تاریخی و ناگزیر استالینیسم در سراسر جهان شمرده شد.
کمونیستها در زمان زندگی استالین او را بزرگترین تفسیرگر مارکسیسم و بالاترین مرجع نظری در جنبش بینالمللی کمونیسم میشمردند، اما پس از مرگ او با گزارشی که خروشچف، دبیر کل حزب کمونیست شوروی، در کنگرهی بیستم حزب در مورد جنایتهای استالین داد و در کنگرهی بیست و دوم حزب دنبال شد، استالینیسم کژروی از موازین لنینی دانسته و محکوم شد و از آن پس مراجعه به آثار استالین به عنوان مرجع نظری از رواج افتاد و استالینیسم معنای زورگویی، رژیم پلیسی، فردپرستی و دیکتاتوری به خود گرفت.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی استالین و استالینیسم