رسته‌ها
چشم کاغذیها
امتیاز دهید
5 / 4.2
با 17 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.2
با 17 رای
✔از متن کتاب:
باران همه جا را خیس کرده بود. دو ردیف درخت در دو طرف جاده دنبال هم صف کشیده بودند و تا آخرین نقطه دید که انتهای یک سربالایی بود به چشم می خوردند.
برگهای زرد و سرخ پاییزی اینجا و آنجا پراکنده بودند و به زیبایی افسرده صبح می افزودند. آسمان پوشیده از ابرهای خاکستری تیره و روشن بود و به نظر می آمد که از میان آنان نسیمی شرق را به سوی غرب می پیماید.
بانو بند روبدوشامبرش را روی شکمش گره زد و در حالیکه با یک دست موی طرفین صورتش را به پشت گوشهایش می فرستاد یک وری بدن نسبتا سنگینش را از میان در اتاق خواب بیرون کشید و در را پشت سرش بست...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
136
آپلود شده توسط:
khar tu khar
khar tu khar
1397/02/18

کتاب‌های مرتبط

قلب سنگی
قلب سنگی
0 امتیاز
از 0 رای
چرم ساغری
چرم ساغری
4.5 امتیاز
از 167 رای
Paradise
Paradise
0 امتیاز
از 0 رای
محبوس باغ فردوس
محبوس باغ فردوس
4.6 امتیاز
از 22 رای
چرخ سنگی
چرخ سنگی
4 امتیاز
از 18 رای
دارالمجانین
دارالمجانین
4.7 امتیاز
از 97 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی چشم کاغذیها

تعداد دیدگاه‌ها:
1
چشم کاغذیها
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک