رسته‌ها
کوچیکه
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 4 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 4 رای
گزیده ای از متن کتاب:
سفینه ام آمده و باید یواش یواش بروم. می خواهد من را از اینجا دور کند. خیلی بالا ببرد من هم دوست دارم بروم. می خواهم یک کم از اینجا دور باشم تا نفسی تازه کنم. برای همین اسمش را می گذارم سفینه رهایی. سفینه من سفید رنگ است ولی نه صبر کن انگار من دارم همه جا را سفید می بینم. از وقتی حافظه ام پاک شده همه جا سفید به نظر می آید. هنوز یک نفر پیدا نشده تا قبل از رفتن با من حرف بزند و دلداریم بدهد. یعنی هنوز پیدایش نکرده ام چون می دانم منتظرم هست. وقتی در حال انتظار باشی یعنی هنوز حافظه ات کنتور می اندازد، بنابراین کاملاً ربات نشده ام. فعلاً در مرحله ای هستم که با چرخش چهل و چند درجه ای یک آدم می توانم به نیتش پی ببرم. می بینی، بدبختی بزرگی است اگر جای من بودی می گفتی سفینه ات زودتر بیاید. شاید هم از اول نباید می آمد. وقتی پا به زمین گذاشتم داشتم خفه می شدم ولی مقاومت کردم و زورکی زنده ماندم...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
202
آپلود شده توسط:
rooyawahmy
rooyawahmy
1400/06/27

کتاب‌های مرتبط

کوته فکران جامعه
کوته فکران جامعه
4.1 امتیاز
از 7 رای
گلدن آرک
گلدن آرک
3.8 امتیاز
از 12 رای
بحران
بحران
4.2 امتیاز
از 10 رای
سه تار
سه تار
4.3 امتیاز
از 163 رای
گل آقا
گل آقا
4.4 امتیاز
از 8 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی کوچیکه

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
کوچیکه
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک