رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.

پیرمرد و دریا

پیرمرد و دریا
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 1609 رای
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 1609 رای
ترجمه دیگر

✔️ کتاب پیرمرد و دریا، مهم‌ترین اثر ارنست همینگوی، داستان زندگی و تلاش‌های سانتیاگو است. سانتیاگو، ماهیگیر پیر کوبایی است. او در طول ۸۴ روز گذشته، نتوانسته است حتی یک ماهی صید کند. اما یک روز در دل دریا و برای به دام انداختن یک نیزه‌ماهی بزرگ، وارد جنگی بزرگ می‌شود. مبارزه‌ای که مانند مبارزه‌ی مرگ و زندگی است.
همینگوی با نوشتن رمان پیرمرد و دریا، به درجه‌ی تازه‌ای از آگاهی رسیده است. او پیش از این و در آثار دیگرش از زخم خوردن و ضعف و آسیب‌پذیری آدم‌های سرسخت سخن می‌گفت اما اکنون از سرسختی یک پیرمرد ضعیف سخن می‌گوید.

گزیده ای از کتاب:
او پیرمردی بود که تنها با قایقی در گلف‌استریم ماهی می‌گرفت و هشتاد و چهار روز می‌گذشت که هیچ ماهی‌ای نگرفته بود. در چهل روز اول پسرکی همراهش بود. اما پس از چهل روز ماهی نگرفتن، پدر و مادر پسرک گفته بودند که پیرمرد سالائو یعنی بدبیارترین آدم روی زمین است و پسرک به دستور آن‌ها به سراغ قایقی دیگر رفته بود و همان هفته اول سه ماهی خوب گرفته بود. پسرک از دیدن پیرمرد که هر روز با قایقی خالی برمی‌گشت، غمگین می‌شد و همیشه می‌رفت تا در بردن گلوله‌های طناب یا چنگک، و قلاب و بادبان که دور دکل پیچیده بود، کمکش کند. بادبان با گونی آرد وصله شده بود و آن‌طور که بسته بود، به پرچم شکستی ابدی می‌مانست.
پیرمرد لاغر و نحیف بود و پشت گردنش چروک‌های عمیق داشت. بر گونه‌هایش لکه‌های قهوه‌ای سرطان خوش‌خیم پوست بود که از تابش آفتاب بر دریای حاره عارض می‌شود. لکه‌ها از دو گونه‌اش به پایین راه گرفته بودند، و بر دستانش داغ زخم‌هایی عمیق بود که از کشیدنِ طنابِ ماهی‌های سنگین به‌وجود آمده بود. اما زخم‌ها همه کهنه بودند. به کهنگی شیارهای برهوت بی‌ماهی.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
Reza
Reza
1387/01/22

کتاب‌های مرتبط

مردی که رفیق عزرائیل شد
مردی که رفیق عزرائیل شد
3 امتیاز
از 1 رای
مقدس لاس وگاس
مقدس لاس وگاس
4.2 امتیاز
از 5 رای
ضد اعتراف
ضد اعتراف
3.9 امتیاز
از 254 رای
عروس نخجوان
عروس نخجوان
4.2 امتیاز
از 119 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی پیرمرد و دریا

تعداد دیدگاه‌ها:
139
لطفا لینک دانلودش را در اختیارم بگذلرید!!!! سپاسگزارم!!:-)
من خیلی دنبال این کتاب بودم....چرا لینک دانلود نداره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:((:((:((:((:((:((:((
یک انسان واقعی ممکن است نابود شود ولی هرگز شکست نخواهد خورد.
سانتیاگو به دلیل طمع خویش مجازات می‌گردد ولی هیچ چیز نخواهد توانست درخشش پیروزی او بر نیزه ماهی عظیم الجثه را زایل نماید.
«پیر مرد و دریا» داستان مبارزه حماسی ماهیگیری پیر و با تجربه‌است با یک نیزه ماهی غول پیکر برای بدام انداختن آن. صیدی که می‌تواند بزرگ‌ترین صید تمام عمر او باشد.
وقتی داستان آغاز می‌گردد سانتیاگو Santiago، پیرمرد ماهیگیر، ۸۴ روز است که حتی یک ماهی هم صید نکرده‌است. او آن قدر بد شانس بوده‌است که پدر و مادر شاگرد او، مانولین Manolin، او را از همراهی با پیرمرد منع کرده و به او گفته‌اند بهتر است با ماهیگیرهای خوش شانس تر به دریا برود. مانولین اما به پیر مرد علاقه مند است و در تمام مدتی که پیرمرد دست خالی از دریا برگشته‌است هر شب به کلبه او سر زده، وسائل ماهیگیری اش را ضبط و ربط کرده، برایش غذا برده و با او در باره مسابقات بیس بال آمریکا به گفتگو نشسته‌است. یک شب بالاخره پیرمرد به مانولین می‌گوید که مطمئن است که دوران بدشانسی‌های او به پایان رسیده‌است و بهمین دلیل خیال دارد روز بعد قایقش را بردارد و برای صید ماهی تا دل آبهای دور خلیج برود.
فردای آن شب در روز هشتاد و پنجم سانتیاگو به تنهایی قایقش را به آب می‌اندازد و راهی دریا می‌شود. وقتی از ساحل بسیار دور می‌شود طعمه خود را به دل آبهای عمیق خلیج می‌سپارد. ظهر روز بعد یک ماهی بزرگ، که پیرمرد مطمئن است یک نیزه ماهی است، طعمه را می‌بلعد. سانتیاگو قادر به گرفتن و بالا کشیدن آن ماهی عظیم الجثه نیست و متوجه می‌شود که در عوض ماهی دارد قایق را می‌کشد و با خود می‌برد. دو روز و دو شب بهمین صورت می‌گذرد و پیرمرد با جثه نحیف خود فشار سیم ماهیگیری که توسط ماهی کشیده می‌شود را تحمل می‌کند. سانتیاگو در اثر کشمکش و تقلا زخمی شده‌است و درد می‌کشد اما با اینحال ماهی را برادر خطاب می‌کند و تلاش و کوشش‌های او ارج می‌گذارد و آنرا را ستایش می‌کند.
در روز سوم ماهی از کشیدن قایق دست بر می‌دارد و شروع می‌کند به چرخیدن بدور آن. پیرمرد متوجه می‌شود که ماهی خسته شده‌است و با اینکه خود نیز رمقی در بدن ندارد هرطور شده ماهی را بکنار قایق می‌کشاند و با فرو کردن نیزه‌ای در بدنش آنرا می‌کشد و به مبارزه طولانی خود با آن ماهی سرسخت و سمج پایان می‌بخشد. سانتیاگو ماهی را به کنار قایق خود می‌بندد و پارو زنان به‌طرف ساحل حرکت می‌کند و به این می‌اندیشد که در بازار چنین ماهی بزرگی را از او به چه مبلغی خواهند خرید و ماهی با این جثه بزرگش شکم چند نفر گرسته را سیر خواهد کرد. پیرمرد اما پیش خود بر این عقیده است که هیچکس لیاقت آنرا ندارد که این ماهی با وقار و بزرگ منش را بخورد.
وقتی سانتیاگو در راه بازگشت به ساحل است کوسه‌ها که از بوی خون پی به وجود نیزه ماهی برده‌اند برای خوردنش به آن حمله می‌برند. پیرمرد چندتا از این کوسه‌ها را از پای در می‌آورد ولی در نهایت شب که فرا می‌رسد کوسه‌ها تمام ماهی را می‌خورند و فقط اسکلتی از او باقی می‌گذارند. سانتیاگو بخاطر قربانی کردن ماهی خود را سرزنش می‌کند. روز بعد پیش از طلوع آفتاب پیرمرد به ساحل می‌رسد و با خستگی دگل قایقش را بدوش می‌کشد و راهی کلبه‌اش می‌گردد. وقتی به کلبه می‌رسد خود را روی تختخواب می‌اندازد و به خوابی عمیق فرو می‌رود.
عده‌ای از ماهیگیران بی‌خبر از ماجراهای پیرمرد برای تماشا به دور قایق او و اسکلت نیزه‌ماهی جمع می‌شوند و گردشگرانی که در کافه‌ای در همان حوالی نشسته‌اند اسکلت را به اشتباه اسکلت یک کوسه‌ماهی می‌پندارند. شاگرد پیرمرد، مانولین، که نگران او بوده‌است با خوشحالی او را صحیح و سالم در کلبه‌اش می‌یابد و برایش روزنامه و قهوه می‌آورد. وقتی پیرمرد بیدار می‌شود، آن دو دوست به یکدیگر قول می‌دهند که بار دیگر به اتفاق برای ماهیگیری به دریا خواهند رفت. پیر مرد از فرط خستگی دوباره به خواب می‌رود و خواب شیرهای سواحل آفریقا را می‌بیند.
چرا گزینه دریافت نداره نمی تونم دانلودشون کنم
براستی که پیام کتاب همین بود که خود همینگوی گفته بود : انسان برای پیروزی آفریده شده است ، او را میتوان نابود کرد ولی نمی توان شکست داد.
می دونستین همینگوی صفحه اول این کتاب رو 58 بار نوشته؟!!!
سلام،ممنون،خیلی تعریفشو شنیدم
و یه خسته نباشید بابت زحماتتون
پیرمرد و دریا
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک