از لنین تا پوتین
نویسنده:
محمود طلوعی
امتیاز دهید
اين كتاب در مورد تاريخ روسيه ، چگونگي سر نگوني آخرين تزار، انقلاب 1905و حوادث انقلاب اكتبر1917 ، چگونگي شكل گيري انقلاب، ريشه هاي انقلاب و تاریخ 90 ساله ي روسيه است . نويسنده كتاب را در 14 فصل دسته بندي و بخشي را در انتها تحت عنوان تاريخ مختصر روابط ايران و روسيه گنجانده است .
كتاب برميگرددبه سالهاي 1812، يعني تقريبا"حدود صد سال قبل از انقلاب 1917 در آن سال ارتش فرانسه توسط ناپلئون به روسيه حمله ميكند نيروهاي فرانسه توسط روسيه شكست ميخورند ولي اين جنگ موجب نفوذ افكار آزاديخواهي و عدالت طلبي ناشي از انقلاب رنسانس فرانسه در ميان افسران جوان ميشود واين موج آزاديخواهي هر روز طبقات بيشتري را در برميگيرد .
روشنفكران، دانشجويان، نويسندگان،علي الخصوص كارگران ودهقانان كه ستونهاي اصلي اين انقلاب بودند رهبران اصلي جنبش كارگري را در تبعيد در زندانها وسرزمين سيبري با كار اجباري وادار ميكردند وعده اي ديگررا اعدام ودر زندان شكنجه ميكردند اطرافيان تزارهاي روسيه قوانين متحجر خود را به امضا تزارها ميرساندند واوضاع روسيه هررروز بدتر وكنترل اوضاع از دست آنها خارج ميشد دراين سالها تا انقلاب اكتبر شوروي ميليونها نفر جان خود را از دست دادند .
با قتل عام تزار نيكلاي دوم و خانواده اش كه ضعيف ترين تزار روسيه بود وهمسر آلماني او كه سهم زيادي در سقوط او داشت اوضاع به نحو جالبي به دست لنين وياران او ميافتد. لنين تا سال 1924با مشكلات زيادي روبرو است ولي بيماري به او امان نميدهد وميميرد و زمام امور به دست استالين مرد مخوف روسيه ميافتد استالين با قدرت تمام كنترل اوضاع رابه دست گرفته و تمام ياران لنين ورفقاي خود راكه سهم زيادي در انقلاب داشتند به نا حق اعدام كرده و يا گوشه گير مينمايد ، به مدت سي سال حكومت ميكند .
پس ازمرگ مشكوك او نيكيتا خروشچف به مدت حدودا" 11سال حكومت ميكند دوره حكومت او مردم از كمي آزادي برخوردار ميشوند واوضاع خفقان كمي كاسته ميشود خروشچف از مردم روسيه براي سي سال خفقان عذر خواهي ميكند واز استالين انتقاد ميكند ولي اين كار به مذاق بعضي از رهبران شوروي خوش نميايد پس از 11سال حكومت بوسيله اعضاي دفتر سياسي حزب كمونيست شوروي تبعيد شده وارتباطش را با دنياي خارج قطع ميكنند.
سپس لئونيد برژنف به رهبري شوروي انتخاب ميشود به مدت 18سال وبعداز مرگ او يوري آندرپف به مدت يك سال و اندي كه مرگ اوباعث انتخاب كنستانتين چرننكو واوهم به مدت يك سال واندي در اثر كهولت وبيماري ميميرد دراين موقع دفتر سياسي حزب كمونيست شوروي جوانترين عضو خود را بنام ميخائيل گور باچف را انتخاب ميكند دوران حكومت گورباچف را دوران اصلاحات ميدانند در سالهاي حكومت گورباچف كشورهاي اروپاي شرقي كه توسط دست نشاندگان شوروي اداره ميشد حركت هاي استقلال طلبانه را شروع ميكنند واز زير يوغ شوروي بيرون ميروند .
كشورهايي مثل لهستان ،چكسلواكي ،روماني، آلمان شرقي و......حركتهاي گورباچف موجب نگراني در ميان رهبران كمونيست شوروي ميشود وتدارك يك كودتا عليه اوراميكنند شرايط به نحوي در جهت انتخاب يلتسين پيش ميبرد. با به قدرت رسيدن يلتسين شرايط براي فرو پاشي شوروي آماده ميشود و عده اي معتقدند كه يلتسين كمونيست نبوده و اعتقادي به سيستم كمونيستي نداشته است . جمهوريهاي اتحاد جماهير شوروي اعلام استقلال ميكنند. و نظام كمونيستي 70ساله از بين ميرود.
باوجود فروپاشي شوروي جمهوري فدراسيون روسيه هنوز يكي از بزرگترين كشورهاي جهان است و قدرت نظامي شوروي كه اين اواخر ضعيف شده بود پس از بركناري يلتسين وانتخاب ولاديمير پوتين به جانشيني او به يكي از قدرتمندترين ارتش جهان بعد از امريكا تبديل شده است با به قدرت رسيدن پوتين كشور روسيه باز به اقتدار گذشته برميگردد. پوتين ارتباط خوبي با كشورهاي غربي برقرار كرده است و وضعيت اقتصاد روسيه را سروسامان داده است وروابط خوبي باكشورهاي جمهوري همجوار دارد.
بیشتر
كتاب برميگرددبه سالهاي 1812، يعني تقريبا"حدود صد سال قبل از انقلاب 1917 در آن سال ارتش فرانسه توسط ناپلئون به روسيه حمله ميكند نيروهاي فرانسه توسط روسيه شكست ميخورند ولي اين جنگ موجب نفوذ افكار آزاديخواهي و عدالت طلبي ناشي از انقلاب رنسانس فرانسه در ميان افسران جوان ميشود واين موج آزاديخواهي هر روز طبقات بيشتري را در برميگيرد .
روشنفكران، دانشجويان، نويسندگان،علي الخصوص كارگران ودهقانان كه ستونهاي اصلي اين انقلاب بودند رهبران اصلي جنبش كارگري را در تبعيد در زندانها وسرزمين سيبري با كار اجباري وادار ميكردند وعده اي ديگررا اعدام ودر زندان شكنجه ميكردند اطرافيان تزارهاي روسيه قوانين متحجر خود را به امضا تزارها ميرساندند واوضاع روسيه هررروز بدتر وكنترل اوضاع از دست آنها خارج ميشد دراين سالها تا انقلاب اكتبر شوروي ميليونها نفر جان خود را از دست دادند .
با قتل عام تزار نيكلاي دوم و خانواده اش كه ضعيف ترين تزار روسيه بود وهمسر آلماني او كه سهم زيادي در سقوط او داشت اوضاع به نحو جالبي به دست لنين وياران او ميافتد. لنين تا سال 1924با مشكلات زيادي روبرو است ولي بيماري به او امان نميدهد وميميرد و زمام امور به دست استالين مرد مخوف روسيه ميافتد استالين با قدرت تمام كنترل اوضاع رابه دست گرفته و تمام ياران لنين ورفقاي خود راكه سهم زيادي در انقلاب داشتند به نا حق اعدام كرده و يا گوشه گير مينمايد ، به مدت سي سال حكومت ميكند .
پس ازمرگ مشكوك او نيكيتا خروشچف به مدت حدودا" 11سال حكومت ميكند دوره حكومت او مردم از كمي آزادي برخوردار ميشوند واوضاع خفقان كمي كاسته ميشود خروشچف از مردم روسيه براي سي سال خفقان عذر خواهي ميكند واز استالين انتقاد ميكند ولي اين كار به مذاق بعضي از رهبران شوروي خوش نميايد پس از 11سال حكومت بوسيله اعضاي دفتر سياسي حزب كمونيست شوروي تبعيد شده وارتباطش را با دنياي خارج قطع ميكنند.
سپس لئونيد برژنف به رهبري شوروي انتخاب ميشود به مدت 18سال وبعداز مرگ او يوري آندرپف به مدت يك سال و اندي كه مرگ اوباعث انتخاب كنستانتين چرننكو واوهم به مدت يك سال واندي در اثر كهولت وبيماري ميميرد دراين موقع دفتر سياسي حزب كمونيست شوروي جوانترين عضو خود را بنام ميخائيل گور باچف را انتخاب ميكند دوران حكومت گورباچف را دوران اصلاحات ميدانند در سالهاي حكومت گورباچف كشورهاي اروپاي شرقي كه توسط دست نشاندگان شوروي اداره ميشد حركت هاي استقلال طلبانه را شروع ميكنند واز زير يوغ شوروي بيرون ميروند .
كشورهايي مثل لهستان ،چكسلواكي ،روماني، آلمان شرقي و......حركتهاي گورباچف موجب نگراني در ميان رهبران كمونيست شوروي ميشود وتدارك يك كودتا عليه اوراميكنند شرايط به نحوي در جهت انتخاب يلتسين پيش ميبرد. با به قدرت رسيدن يلتسين شرايط براي فرو پاشي شوروي آماده ميشود و عده اي معتقدند كه يلتسين كمونيست نبوده و اعتقادي به سيستم كمونيستي نداشته است . جمهوريهاي اتحاد جماهير شوروي اعلام استقلال ميكنند. و نظام كمونيستي 70ساله از بين ميرود.
باوجود فروپاشي شوروي جمهوري فدراسيون روسيه هنوز يكي از بزرگترين كشورهاي جهان است و قدرت نظامي شوروي كه اين اواخر ضعيف شده بود پس از بركناري يلتسين وانتخاب ولاديمير پوتين به جانشيني او به يكي از قدرتمندترين ارتش جهان بعد از امريكا تبديل شده است با به قدرت رسيدن پوتين كشور روسيه باز به اقتدار گذشته برميگردد. پوتين ارتباط خوبي با كشورهاي غربي برقرار كرده است و وضعيت اقتصاد روسيه را سروسامان داده است وروابط خوبي باكشورهاي جمهوري همجوار دارد.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی از لنین تا پوتین
همچنین شکست سنگین ارتش روسیه در یک منطقه استراتژیک
تجزیه و تحلیل تصاویر ماهوارهای و پهپادی نشان میدهد تلاش روسها برای محاصره اوکراینیها در لوهانسک به طرز چشمگیری شکست خورده است.
🔷 درحالیکه نرخ تورم ترکیه به ۷۰درصد رسیدهاست، آمارهای روسیه نشان از کاهش تورم هفتگی دارد. اقتصاد روسیه با تحریمها و شرایط جنگی مواجه است؛ درحالیکه اقتصاد ترکیه این شرایط را به خود نمیبیند. به نظر میرسد اتخاذ سیاست مناسب پولی دلیل روند نزولی نرخ تورم در روسیه باشد و در کشور ترکیه سیاستهای اشتباه پولی، تورم را داغ کرده است.
🔷 روسیه بهعنوان کشوری که در حال جنگ است و با تحریمهای گسترده نیز روبهرو شده، توانست با بهرهگیری از سیاست پولی مناسب، علاوهبر مهار شوک ارزی و بازگشت ثبات، نرخ تورم خود را نیز کاهش دهد. روسیه پس از بحران جنگ، نرخ بهره را از 9درصد به 20درصد افزایش داد؛ اما پس از مهار شوک نوسانات ارزی، نرخ بهره را ابتدا به 17درصد و پس از آن به 14درصد کاهش داد تا بتواند با بهرهگیری از سیاست پولی مناسب نرخ تورم را کنترل کند.
🔷 عکس این موضوع در ترکیه اتفاق افتاد و در واقع اصرار به کاهش نرخ بهره، در شرایطی که تورم روندی صعودی به خود گرفته، باعث شده است که نرخ تورم به سمت اعداد سهرقمی حرکت کند.
کانال رسمی روزنامه دنیای اقتصاد
البته باید دید در بلند مدت که تحریم ها شروع به اثرگذاری میکنند روسیه چه سیاستی در پیش میگیرد.
استالین میگفت: نمیتوانید بدون شکستن تخممرغها املت درست کنید و هر کشتار تازه به همین بهانه انجام میشد که در حال ساختن دنیایی نو و باشکوهی هستیم که در آن هیچ خشونتی وجود ندارد، اما گویی هیچ کس متوجه نبود که هدف، شروع به توجیه وسیله خود کرده است.
استالین با جنایتهای عظیمی که کرد جامعه مدنی روسیه را برای تقریبا همیشه نابود کرد و اگر اکنون گفته میشود که پوتین پا جای پای استالین گذاشته، این بخاطر همان فقدان جامعه مدنی قدرتمند در روسیه است. جامعه مدنی که استالین آن را ریشهکن کرد، کابوس ترسناکی که هنوز هم دست از سر مردم روسیه برنداشته است.
از کتاب دختر استالین
✒ رزماری سالیوان
کانال کتابهای ممنوعه
🆔 @ketab_mamnouee
روسیه هم پیداست از ایدۀ «جنگ جنگ تا اشغال اکراین» (و ترساندن اروپا) به ایدۀ «جنگ جنگ تا اشغال مناطق تعیینکننده» ــ یا به عبارتی جنگ جنگ تا «یک» پیروزی ــ رسیده تا در مذاکرات در موضع برتر باشد. به این ترتیب، روسیه خواهد کوشید با اشغال چند منطقۀ شرقی و جنوبی امتیازاتی از اکراین بگیرد و زودتر این بساط پرهزینه را با دستاوردی قابلذکر جمع کند.
اما آن هیمنه و هیبتی که همگان از توان نظامی روسیه داشتند، فرو ریخت. و پرسش بزرگتر این است که اصلاً آیا این جنگ ارزش این همه هزینه را داشت؟ آیا واقعاً روسیه توان جنگی بزرگتر را دارد؟ باختهای معنوی این جنگ چه میشود؟ روز اول جنگ نوشتم، صورتمسئله اصلاً «جنگ روسیه و ناتو نیست»، بلکه «رابطۀ روسیه با مردم اروپای شرقی است». آری! بزرگترین باخت روسیه وجههاش نزد این ملتها بود. روسیه برای اشغال هر شهری باید آن را ویران کند. چشمها میبیند و دلها برای همیشه از روسیه میرمد...
مهدی_تدینی
@JAAMEbaaz | فلسفهی اجتماعی
@mghlte | عصر روشنگری
پوتین وقتی نتوانست بوچا در کییف را اشغال کند، ۳۰۰ نفر از مردمش را با دستهای بسته و با گلوله اعدام کرده. بوچا به گورستانی دسته جمعی از مردم شهر تبدیل شده است.
طرفداران پوتین در ایران هم همین قدر وحشی و متعصب هستند.
پس لرزههای تهاجم ۲۴ فوریه همچنان اقتصاد روسیه را میلرزاند. با گذشت ۱۰ روز از آغاز جنگ در اوکراین، شواهد بیشتری از هزینههای اقتصادی این جنگ نمایان میشود. بر این اساس بانک جیپی مورگان در آخرین گزارش خود، وضعیت روسیه را تحلیل کرد. بر اساس گزارش منتشر شده در روز پنجشنبه، جی پی مورگان اعلام کرده است که انتظار دارد اقتصاد روسیه در پی تحریمهای وضع شده از سوی غرب شاهد رشد اقتصادی منفی باشد و به شدت منقبض شود. جی پی مورگان پیشبینی کرده است که در ۳ ماه دوم سالجاری اقتصاد روسیه شاهد رشد منفی ۳۵درصدی باشد. این کاهش تولید ناخالص داخلی را میتوان با بحران اقتصادی روسیه در سال ۱۹۹۸، بحران مالی ۲۰۰۸ و شوک اقتصادی پاندمی کرونا مقایسه کرد. پیشبینیها حاکی از آن است که رشد اقتصادی روسیه در سالجاری به منفی ۷درصد برسد. این رقم در حالت بدبینانه به منفی ۱۲درصد افزایش مییابد که در مقایسه با بحران ۱۹۹۸ با منفی ۱۰درصد، بحران ۲۰۰۸ با منفی ۱۱درصد و شوک ناشی از پاندمی کرونا با ۹درصد انقباض در اقتصاد روسیه، عدد بزرگتری است. کارشناسان معتقدند این انقباض قابلتوجه در پی تحریمهای اقتصادی همهجانبه و تصمیم کسب و کارهای خارجی برای کاهش یا توقف فعالیت در روسیه رخ داده و کاهش تجارت بینالمللی، کاهش تولید و اختلال در زنجیره تامین را در پی داشته است. تحلیلهای اقتصادی حاکی از آن است که در سالجاری میلادی، صادرات روسیه حدود ۱۳درصد کاهش را تجربه خواهد کرد. از طرفی تقاضا نیز با کاهش ۱۰درصدی مواجه میشود و در نهایت، واردات حدود ۳۰درصد کاهش خواهد یافت.
تنها نکته مثبتی که در این گزارش به چشم میخورد، بهبود انتظارات شهروندان روس نسبت به شبکه بانکی این کشور است. بر همین اساس پیشبینی میشود با گذشت زمان و موفقیت شبکه بانکی این کشور در تامین ارز موردنیاز شهروندان، این پیام به روسها مخابره شود که فارغ از شدت تحریمهای خارجی وضع شده بر علیه اقتصاد روسیه، شبکه بانکی در ایفای تعهدات خود مشکلی ندارد. همین موضوع باعث میشود تا فشار تقاضای شهروندان برای تحویل سپردههایشان کاهش یابد و سیستم بانکی روسیه شرایط باثباتتری را در پیش خواهد داشت. با این حال تنگنای اعتباری و مشکلات شبکه بانکی در تسهیلات دهی موجب میشود تا عملکرد شبکه بانکی روبه افول باشد.
*میلیاردرهای بازنده*
تهاجم ارتش روسیه به خاک اوکراین و وضع تحریمهای غرب علیه روسیه، بازندگان قابلتوجهی در پی داشت. در کمتر از ۲ هفته اخیر، میلیاردرهای روس بیش از یکسوم داراییهای خود را از دست دادهاند. بر اساس شاخص میلیاردرهای بلومبرگ، آشفتگی اقتصادی پیرامون حمله ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه به اوکراین، حدود ۸۰میلیارد دلار از ثروت ۲۰میلیاردر ثروتمند روسیه را در هفتههای اخیر از بین برده است. تحریمهای بینالمللی، مصادره اموال، کاهش ارزش روبل و سقوط بورس روسیه باعث شد تا طبقه الیگارش روسی با کاهش شدید داراییهای خود مواجه شوند. در عین حال وزرای بریتانیا خواستار مصادره اموال روسیه در این کشور هستند و یک کارگروه جهانی جدید برای تعقیب و مصادره داراییهای روسیه تحت تحریم ایجاد شده است. طبق گزارش فوربس، حداقل ۱۲ روس در هفتههای اخیر از لیستمیلیاردرها خارج شدهاند.
*اولین در نوع خود*
تحریم همهجانبه اقتصاد روسیه از سوی ۷کشور صنعتی جهان، در نوع خود بیسابقه است. اقتصاد روسیه در تامین مواد اولیه در جهان، وزن قابلتوجهی دارد و پیش از این اقتصادی با این ابعاد هیچگاه مورد تحریم واقع نشده است. در واقع اگر مدتهاست که جهان، جنگی نظامی با ابعاد جنگ اوکراین به خود ندیده است اما در عرصه اقتصادی، جنگ قدرتهای اقتصادی جهان علیه روسیه کاملا جدید به حساب میآید. گرچه روسیه در نبرد نظامی در حال نابود کردن اوکراین است اما در عرصه جنگ اقتصادی در حال نابودی توسط دولتهای غربی است. در چند روز گذشته، ایالات متحده و چند کشور بزرگ اروپایی مجموعهای از مجازاتها و تحریمهای مالی را علیه روسیه اعلام کردهاند که بدون سابقه مدرن برای یک اقتصاد بزرگ است. با اطمینان بالایی میتوان اذعان کرد این سیاستها باعث ایجاد یک فاجعه مالی در روسیه میشود. بانک مرکزی روسیه صدها میلیارد دلار در اختیار دارد که میتواند در زمان بحران از آن برای تقویت ارزش روبل استفاده کند. ایالات متحده و اروپا با مسدود کردن ذخایر موجود در بانکهای غربی، روسیه را از بهترین سلاح خود در صورت بروز بحران ارز، خلع سلاح میکنند و اساسا به روسیه میگویند: «داراییهای شما از همین لحظه دیگر ارزشی ندارند. شما ۳۰۰میلیارد دلار دارایی ندارید، شما صفر دلار دارید.» روسیه عضوی یکپارچه از اقتصاد جهانی است. تنها ۱۲ کشور در جهان کل صادرات بیشتری نسبت به روسیه دارند. روسیه نفت، گاز و زغالسنگ را به بیشتر اروپا و گندم را به خاورمیانه و آفریقا صادر میکند. تحریمهای اعمال شده تاکنون نوعی محاصره کشوری است که به دسترسی به بازارهای جهانی وابسته است. پیشبینی پیامدهای این محاصره اقتصادی دشوار است، اما عواقب متعددی در قالب کارکرد بانکها و صفهای طولانی خودپردازها خود را آشکار کرده است. در بازار سهام لندن، ارزش چند بانک روسی بیش از ۵۰درصد کاهش یافت. کاهش ارزش روبل موجب میشود قیمت برخی از اقلام وارداتی به شدت افزایش یابد. در همین راستا بیکاری افزایش خواهد یافت و به طور قطع وضعیت تورم بدتر خواهد شد.
*مشکلات اقتصاد جهانی*
در چند هفته آینده، جهان درسهای جدیدی از وابستگی متقابل اقتصادی خواهد گرفت. براساس گزارش والاستریت ژورنال، روسیه و اوکراین روی هم حدود ۲۰درصد از صادرات ذرت جهان و ۸۰درصد از صادرات روغن آفتابگردان را برعهده دارند. بیش از ۱۲ کشور در جهان بیش از ۱۰درصد از مصرف گندم خود را به اوکراین متکی هستند. شرکتهای خودروسازی برای سیستمهای الکتریکی به اوکراین وابستهاند و بیشتر کشورهای جهان نفت، آلومینیوم و پالادیوم از روسیه وارد میکنند که برای قطعات خودرو و جواهرات استفاده میشود. از آنجا که جنگ، اوکراین را در هم میشکند و تحریمها روسیه را فلج میکند، موجی از کمبود گندم، تورم مواد غذایی و افزایش قیمت نفت را در سراسر جهان به دنبال خواهد داشت. در نهایت به نظر میرسد در صورتی که پوتین به سرعت مسیر خود و اقتصاد روسیه را تغییر ندهد، بحران اقتصادی به مراتب سهمگینتری از بحران اقتصادی دهه ۱۹۹۰ در پیش خواهد داشت که موجب میشود کیفیت زندگی ساکنانش به سطوح نازلتری سقوط کند.
ولادمیر پوتین با علم به این موضوع، سال ۲۰۰۷ در ملاقات خود با مرکل در شهر سوچی، دستور داد سگ سیاه بزرگش که نژاد لابرادور داشت را وارد اتاق کنند.
با ورود سگ، مرکل که آشکارا ترسیده و رنگش پریده بود، خود را جمع کرد.
سگ به سمت مرکل رفت و او را بویید.
پوتین که احساس قدرت میکرد با لبخند خطاب به مرکل گفت: «مطمئنم سگ اذیتتان نمیکند»
مرکل هم با کنایه و به زبان روسی پاسخ داد: «به هر حال روزنامهنگاران را که نمیخورد.»
بعدها مرکل روایت جالبی از برخوردهای اینچنینی پوتین مطرح کرد
او در این خصوص گفت: «من میدانم چرا پوتین اینگونه رفتار میکند. میخواهد ثابت کند یک مَرد قوی است؛ او از ضعفهایش میترسد، روسیه هیچچیز ندارد، نه سیاست موفق و نه اقتصاد خاص»
به این ترتیب میتوان گفت نبرد اولیه بر سر شهر و استان کیف با پیروزی نیروهای مسلح اوکراین به پایان رسیده است.
تصاویر و ویدئوهای متعددی از بقایای تجهیزات منهدم شده ارتش روسیه که در شهرهای شمال و شمال غرب استان کیف به جای ماندهاند طی ساعات اخیر مخابره شده است.
این هم ارتش شماره دو جهان . ارتش شماره یک را هم در ویتنام و طبس و افغانستان و عراق دیدیم.