با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر شما صاحب حقوق مادی این کتاب هستید، میتوانید اجازه نشر رایگان نسخه الکترونیکی آن را به ما بدهید یا آن را از طریق کتابناک به فروش برسانید. برای اطلاعات بیشتر صفحه «شرایط و قوانین فروش» را مطالعه کنید.
قرآن حکیم از منظر امام رضا علیهالسلام
فقط همین را بگم هرچی را دارم مدیون پیامبر مهربانی ها حضرت محمد مصطفی (ص) و خاندان پاک و مطهرش مخصوصا امام رضا (ع) و امام علی (ع) و حضرت ابوالفضل (ع) هستم
شعری از زنده یاد مهدی اخوان ثالث ، شاعر بزرگ خراسان دیدم ، که نوشتنش خالی از لطف نیست....
۩ اى على موسى الرضا !
ای پاکمرد یثربى، در توس خوابیده !
من تو را بیدار مى دانم. زنده تر، روشن تر از خورشید عالم تاب از فروغ و فرّ و شور زندگى سرشار مى دانم
گر چه پندارند: دیرى هست، همچون قطره ها در خاک
رفته اى در ژرفناى خواب
لیکن اى پاکیزه باران بهشت! اى روح! اى روشناى آب!
من تو را بیدار ابرى پاک و رحمت بار مى دانم
اى (چو بختم) خفته در آن تنگناى زادگاهم توس!
ـ (در کنار دون تبهکارى که شیر پیر پاک آیین، پدرت
آن روح رحمان را به زندان کشت) ـ
من تو را بیدارتر از روح و راح صبح، با آن طرّه زرتار مى دانم
من تو را بى هیچ تردیدى (که دلها را کند تاریک) زنده تر، تابنده تر از هر چه خورشید است، در هر کهکشانى، دور یا نزدیک،
خواه پیدا، خواه پوشیده
در نهان تر پرده اسرار مى دانم با هزارى و دوصد، بل بیشتر، عمرت، اى جوانى و جوان جاودان، اى پور پاینده !
مهربان خورشید تابنده!
این غمین همشهرى پیرت، این غریبِ مُلکِ رى، دور از تو دلگیرت،
با تو دارد حاجتى، دَردى که بى شک از تو پنهان نیست،
وز تو جوید (در نهانى) راه و درمانى. جاودان جان جهان! خورشید عالم تاب !
این غمین همشهرى پیر غریبت را، دلش تاریک تر از خاک،
یا على موسى الرضا ! دریاب.
چون پدرت، این خسته دل زندانىِ دَردى روان کُش را،
یا على موسى الرضا! دریاب، درمان بخش. یا على موسى الرضا! دریاب. «مهدی اخوان ثالث»
.......................
میلاد علی بن موسی الرضا ، آن پاکمرد طوس را ؛ به دوستدارانش تبریک و شادباش عرض میکنم:x
گنبدت از هر کجای شهر سوسو می کند
دست هر آشفته ای را پیش تو رو می کند
در لباس خادمان مهربانت، آفتاب
صبح ها، صحن حرم را آب و جارو می کند
ماه هر شب کنج بست شیخ حر عاملی
یاد معصومیت آن بچه آهو می کند
یاد معصومیت آن بچه آهو ، یاد تو
کوچه های شهر را لبریز یا هو می کند
باد ، هم مثل نگهبان درت ، بدو ورود
غصه را از شانه های خسته ، پارو می کند
عطر نابی می وزد از کوچه باغ مرقدت
هر که می آید حرم ، این عطر را بو می کند
نوعا با آثار این بزرگوار آشنا هستم، و با شناختی که بنده دارم،
ایشان را از بی تعصب ترین،دانشمندترین،و با اخلاقترینِ علما در حوزه می دانم،
که باید بسیار قدرش را دانست. اگر برود برایش جایگزینی نیست...
هم فلسفه می داند،هم عرفان، هم مفسر است و هم فقیه،
و جدا از آنها کسی که ایشان را بشناسد، به اخلاق بزرگوارانه اش سر تعظیم فرود می آورد.
در علم و عمل از سرآمدان روزگار است،
هر کجا هست،خدایا،به سلامت دارش.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی قرآن حکیم از منظر امام رضا علیهالسلام
۩
اى على موسى الرضا !
ای پاکمرد یثربى، در توس خوابیده !
من تو را بیدار مى دانم.
زنده تر، روشن تر از خورشید عالم تاب
از فروغ و فرّ و شور زندگى سرشار مى دانم
گر چه پندارند: دیرى هست، همچون قطره ها در خاک
رفته اى در ژرفناى خواب
لیکن اى پاکیزه باران بهشت! اى روح! اى روشناى آب!
من تو را بیدار ابرى پاک و رحمت بار مى دانم
اى (چو بختم) خفته در آن تنگناى زادگاهم توس!
ـ (در کنار دون تبهکارى که شیر پیر پاک آیین، پدرت
آن روح رحمان را به زندان کشت) ـ
من تو را بیدارتر از روح و راح صبح، با آن طرّه زرتار مى دانم
من تو را بى هیچ تردیدى (که دلها را کند تاریک)
زنده تر، تابنده تر از هر چه خورشید است، در هر کهکشانى، دور یا نزدیک،
خواه پیدا، خواه پوشیده
در نهان تر پرده اسرار مى دانم
با هزارى و دوصد، بل بیشتر، عمرت،
اى جوانى و جوان جاودان، اى پور پاینده !
مهربان خورشید تابنده!
این غمین همشهرى پیرت،
این غریبِ مُلکِ رى، دور از تو دلگیرت،
با تو دارد حاجتى، دَردى که بى شک از تو پنهان نیست،
وز تو جوید (در نهانى) راه و درمانى.
جاودان جان جهان! خورشید عالم تاب !
این غمین همشهرى پیر غریبت را، دلش تاریک تر از خاک،
یا على موسى الرضا ! دریاب.
چون پدرت، این خسته دل زندانىِ دَردى روان کُش را،
یا على موسى الرضا! دریاب، درمان بخش.
یا على موسى الرضا! دریاب.
«مهدی اخوان ثالث»
.......................
میلاد علی بن موسی الرضا ، آن پاکمرد طوس را ؛ به دوستدارانش تبریک و شادباش عرض میکنم:x
ای کاش جاده هاش خراسانی ام کنند .
دست هر آشفته ای را پیش تو رو می کند
در لباس خادمان مهربانت، آفتاب
صبح ها، صحن حرم را آب و جارو می کند
ماه هر شب کنج بست شیخ حر عاملی
یاد معصومیت آن بچه آهو می کند
یاد معصومیت آن بچه آهو ، یاد تو
کوچه های شهر را لبریز یا هو می کند
باد ، هم مثل نگهبان درت ، بدو ورود
غصه را از شانه های خسته ، پارو می کند
عطر نابی می وزد از کوچه باغ مرقدت
هر که می آید حرم ، این عطر را بو می کند
ایشان را از بی تعصب ترین،دانشمندترین،و با اخلاقترینِ علما در حوزه می دانم،
که باید بسیار قدرش را دانست.
اگر برود برایش جایگزینی نیست...
هم فلسفه می داند،هم عرفان، هم مفسر است و هم فقیه،
و جدا از آنها کسی که ایشان را بشناسد، به اخلاق بزرگوارانه اش سر تعظیم فرود می آورد.
در علم و عمل از سرآمدان روزگار است،
هر کجا هست،خدایا،به سلامت دارش.
نمی دونم چی بنویسم نه در مورد کتاب بلکه نویسنده
اخه می ترسم نتونم حقی ادا کنم
. . . .