زندگی، روزگار و اندیشه پوریای ولی
نویسنده:
حسینقلی مستعان
امتیاز دهید
سخن از پهلوان پوریای ولی به عنوان چهره ای نامدار در ادبیات عرفانی و دلاوری عیار و فتی در تاریخ پهلوانی ایران در حقیقت سخن از چهره ای افسانه ای ست که نام و صفتش شهره اعصار و قرون است اما نشان و چند و چونی اش را هیچ جنبنده ای نه می شناسد و نه آشنایی از آن نشانه ای می دهد...
بیشتر
آپلود شده توسط:
.hanieh
1396/11/06
دیدگاههای کتاب الکترونیکی زندگی، روزگار و اندیشه پوریای ولی
*ور بر دگری خرد نگیری مردی*
*مردی نبود فتاده را پای زدن*
*گر دست فتادهای بگیری مردی*
از رباعیات پوریای ولی
کتاب قطوری نیست و اگر وقت گذاشته شود خواندنش کمتر از یک هفته زمان میبرد. خود بنده در عرض سه روز آن را مطالعه کردم. خوشبختانه نثر ساده و به دور از پیچیدگی دارد. هر چند ممکن فصل اندیشه و تعلق انتقادی پوریای ولی تا حدی بر خواننده تازه کار دشوار بیاد. بدلیل اصطلاحات فلسفی و عرفانی در آن که متاسفانه مولف در این بخش، به خوبی این اصطلاحات را برای خوانندگان نمیشکافد. اما روی هم رفته کتابی با نثر ساده و محتوای غنی است.
مولف در ابتدای سخن خود، به چرایی گمنامی پوریای ولی در منابع کهن تاریخی ایران میپردازد و آن را با قاطعیت به دلیل اندیشه های شیعی و مهدوی گرایی پوریای ولی به حساب میآورد که قابل درک است، مخصوصا از این جهت که پس از شیعه شدن ایرانیان، تعداد تذکره هایی که از پوریای ولی نام میبرند، افزایش میابد (مانند هفت اقلیم و روضات الجنان و آتشکده و الخ که همگی از قرون دهم به بعد نگاشته شده اند).
مولف در بخش بعدی منابع باقی مانده درباره پوریای ولی را مورد بررسی قرار میدهد که شرح به نسبت خوب و کاملی است و از کتب متعدد، که برخی از آنها در آن زمان حتی چاپ نشده بودند، نام میبرد و کیفیت آنان را معلوم میکند. سپس اشاراتی هم به تحقیقات پژوهشی عصر مولف درباره پوریای ولی میکند. این فصل در کل میتواند برای علاقه مندان به تحقیق بیشتر درباره پوریای ولی مفید باشد.
در بخش بعدی، زندگی او همراه با شرح تاریخ سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ایران بررسی میشود. هر چند بخش عظیمی از این فصل، تاریخ سیاسی ایران عصر پوریا و عارفان و دانشمندان و شاعران و ادیبان عصر او است، اما برای فهم دقیق تر اندیشه های پوریا و زندگی او بسیار لازم و مفید است. هر چند گاهی مولف در داوری به کج روی میرود. مخصوصا درباره غازان خان ایلخانی که تماما او را ستایش میکند و از او امیری پاک و منزه میسازد. در خصوص دوران سلطنت سلطان محمد خدابنده، هیچ اشارهای به شیعه شدن او و گسترش نفوذ شیعیان در دربار ایلخانان اشارهای نمیکند و تنها به رشد شیعه ستیزی در میان اهل سنت (که اکثریت ایران را تشکیل میدادند) اشاره میکند. متاسفانه مولف در بررسی تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران به پژوهش های خارجی متکی است و بنابراین در تحلیل شرایط ایران آن روز، به باور های آنان رجوع میکند. اما در کل بخش مفیدی است، فراموش نکنیم که موضوع کتاب تاریخ ایلخانان نیست. سپس شرحی هم از ادیبان و شاعران میدهد و از میان شاعران، آنانی که بسیار بر پوریا تاثیر گذاشتند را ذکر میکند. هر چند این ذکر به چند خط محدود است. از عارفان و روحانیون هم گذرا میگذرد تا در فصل اندیشه های پوریا، به آنان بیشتر بپردازد. یکی از نکات جالب این فصل، استفاده مولف از نوشته های خود پوریای ولی درباره تاریخ تولد و احوال پهلوان پوریا است. هر چند بنظرم مولف باید بیشتر به زندگی پوریا و قضیه لقب او (پوریا) و ریشه های آن میپرداخت.
فصل سوم آثار پهلوان پوریا معرفی میشود که فصل کوچکی است. نویسنده به شرح تعداد آثار و اشعار پراکنده پوریا نمیپردازد و سپس نسخه های اثر گرانقدر پهلوان، یعنی کنز الحقایق که به اشتباه جزء آثار شیخ محمود شبستری معرفی شده است، را معرفی میکند. در همین فصل نیز اشتغال پوریا به کشتی گیری و مربی گری آن را براساس کتاب ریاض الشعرای داغستانی تحلیل میکند و با آن نتیجه میگیرد که پوریا پیرو فلسفه ملامتیان، در حلقه افراد عامه درمیآید تا بتواند آنان را هدایت بکند.
بخش اندیشه های پوریای ولی، از بخش های مفید این کتاب است و میتواند برای علاقه مندان به عرفان اسلامی جذاب باشد. نویسنده ابتدا به پیوند میان اسلام شیعه و تصوف و فتوت اشاره میکند و دگرگونی های عرفان اسلامی و فرق آن را مورد بررسی قرار میدهد. سپس مولف بر اساس اشعار پوریای ولی و کتاب کنز الحقایق او، اندیشه های فلسفی و کلامی و تعلق فرقهای او را بررسی میکند و از ابیات ساده او، نتیجه گیری های خوبی میکند و با بخش های مختلف کتب پیچیده فیلسوفان و عارفان برجسته ایران و جهان مقایسه میکند و زیبایی و پرمغزی اندیشه های او در عین سادگی را گوشزد میکند. درست این بخش شاید سخت ترین بخش باشد، اما بلاشک ارزشمندترین این بخش هاست که با آن بهتر میتوانیم پوریای ولی را بشناسیم و به بزرگی او پی ببریم. در قسمت آخر این بخش نیز، به تاثیرات پوریای ولی در کشتی و ورزش های باستانی ایران میپردازد که برای من رضایت بخش نبود و میتوانست بیشتر و جامع تر باشد. زیرا پوریای ولی در کشتی ایرانی نقش بسیار ممتازی دارد و حق آن است که علت چرایی آن و تاثیرات پوریا بر کشتی ایرانی، مورد بررسی جامعه قرار گیرد.
نویسنده در بخش آخر کتاب، سخن خود را با حکایت هایی از زندگانی پوریای ولی تمام میکند که گرچه بنظرم حکایت های دیگری هم بود که نویسنده میتوانست در این بخش قرار دهد، بخش هایی هم از اشعار زیبای او را نقل میکند.
در کل این کتاب را به تمام کسانی که میخواهند از سرگذشت پوریای ولی و افکار او باخبر بشوند را بسیار توصیه میکنم. البته کتب دیگری نیز هستند که به درد علاقه مندان میخورند. از جمله مقاله دکتر قدراف ترکمنستانی درباره زندگی پوریای ولی که مطالب مفید و تازهای درباره زندگی و فعالیت های پوریا، بر اساس اسناد خطی خوارزم و تحلیل های دانشمندان شوروی، و تاثیرات او در ادبیات فارسی و ترکمنی میدهد. این مقاله هم میتواند در کنار کتاب آقای حمید، منبع مفیدی برای دوستداران پهلوان پوریا باشد.