پیشامدها: چرکنویس
نویسنده:
عباس پهلوان
امتیاز دهید
✔به عنوان مقدمه:
بهر تقدیر اینهم چیزهایی از مخلص است که پاش امضاء گذاشتهام منتهی خیلیهای آن مال ده دوازده سال پیش است که همان سالها چاپ شده در نشریات مختلف و بیشتر «بامشاد» و تک و توکی هم مال پارسال گذشته است که زیر هر کدام تاریخ دارد.
اول میخواستم این چیزها را بعنوان «چرکنویس» چاپ بزنم که دیدم از سال ها جلوتر هم چیزهایی هست ، سیاه مشقهائی که نوشتم و چاپ شده و مسیری که مرا تا به اینجا رسانده (بدون هیچ ادعایی).
بعضی از ناقدان فکسنی که هرگونه حرفی از مردم و زندگیشان را پای «گزارش» میگذارند، اینجور چیزها به طبعشان خوش نمیآید و چندین سال پیش که مجموعهٔ «نادرویش» در آمده بود، وقتی از «توطئهٔ سکوت» مثل باد یمان بیخ خرخرهاشان را گرفت و دیدند با استقبال مردم نمیدانند چه بگویند، افاضات بی بدیلشان بالاخره روی کاغذ آمد که « بعله . . . بد نیست، حیف که نثر ژورنالیستی دارد.... گزارش است و روایت». مثل اینکه نویسنده روزنامه بایستی به زبانی سوای زبان این آدمها حرف بزند و وقتی قرار است ماوقعی گفته شود حتماً باید با زبان «کتابی» - که معلوم نیست در کجا متداول است - اینجور چیزها را نوشت.
در هر حال، این چیزها بایستی زودتر منتشر میشد که میدانید (جوان نویسنده) را هنوز هم تحویل نمیگیرند چه برسد به ده- دوازده سال پیش و لاجرم اینها ماند و نوشتههای تازهتر زیر چاپ رفت ، یعنی کتاب میبخشید. قصد نبود که این دو سه کلمه را بنویسم و دیدم ممکن است بعضیها بعنوان « آثار الجدیده» پسله(؟) بنشینند و فتوی «که نثر فلانی پس رفته . . . .» و اینجور چیزها که اگر از ناقدش باشد البته پذیرفتنی است که اینها چسناله میکنند نه انتقاد!
عباس پهلوان - بهمن ۱۳۵۲
فهرست :
شفاعت
مثلث !
عفت عمومی
«شوک» آینده
شرارت
تشنه
شب وقیح
انزوا
چرا ؟!
چوببست
حادثه
امشب ای ماه ...
عذاب
روزنه
جن
رفیق دریا
هر که باشد زحال ما پرسان ...
زنگار آینه
حباب
آدم لاتی؟
تا جهنم راهی نیست!
بیشتر
بهر تقدیر اینهم چیزهایی از مخلص است که پاش امضاء گذاشتهام منتهی خیلیهای آن مال ده دوازده سال پیش است که همان سالها چاپ شده در نشریات مختلف و بیشتر «بامشاد» و تک و توکی هم مال پارسال گذشته است که زیر هر کدام تاریخ دارد.
اول میخواستم این چیزها را بعنوان «چرکنویس» چاپ بزنم که دیدم از سال ها جلوتر هم چیزهایی هست ، سیاه مشقهائی که نوشتم و چاپ شده و مسیری که مرا تا به اینجا رسانده (بدون هیچ ادعایی).
بعضی از ناقدان فکسنی که هرگونه حرفی از مردم و زندگیشان را پای «گزارش» میگذارند، اینجور چیزها به طبعشان خوش نمیآید و چندین سال پیش که مجموعهٔ «نادرویش» در آمده بود، وقتی از «توطئهٔ سکوت» مثل باد یمان بیخ خرخرهاشان را گرفت و دیدند با استقبال مردم نمیدانند چه بگویند، افاضات بی بدیلشان بالاخره روی کاغذ آمد که « بعله . . . بد نیست، حیف که نثر ژورنالیستی دارد.... گزارش است و روایت». مثل اینکه نویسنده روزنامه بایستی به زبانی سوای زبان این آدمها حرف بزند و وقتی قرار است ماوقعی گفته شود حتماً باید با زبان «کتابی» - که معلوم نیست در کجا متداول است - اینجور چیزها را نوشت.
در هر حال، این چیزها بایستی زودتر منتشر میشد که میدانید (جوان نویسنده) را هنوز هم تحویل نمیگیرند چه برسد به ده- دوازده سال پیش و لاجرم اینها ماند و نوشتههای تازهتر زیر چاپ رفت ، یعنی کتاب میبخشید. قصد نبود که این دو سه کلمه را بنویسم و دیدم ممکن است بعضیها بعنوان « آثار الجدیده» پسله(؟) بنشینند و فتوی «که نثر فلانی پس رفته . . . .» و اینجور چیزها که اگر از ناقدش باشد البته پذیرفتنی است که اینها چسناله میکنند نه انتقاد!
عباس پهلوان - بهمن ۱۳۵۲
فهرست :
شفاعت
مثلث !
عفت عمومی
«شوک» آینده
شرارت
تشنه
شب وقیح
انزوا
چرا ؟!
چوببست
حادثه
امشب ای ماه ...
عذاب
روزنه
جن
رفیق دریا
هر که باشد زحال ما پرسان ...
زنگار آینه
حباب
آدم لاتی؟
تا جهنم راهی نیست!
آپلود شده توسط:
mahjoob
1396/10/11
دیدگاههای کتاب الکترونیکی پیشامدها: چرکنویس