شرح کلیله و دمنه
نویسنده:
ابوالمعالی نصرالله منشی
امتیاز دهید
براساس نسخه: مجتبی مینوی
در کتاب کلیله و دمنه قوتی در بیان مقاصد و قدرتی در ادای معانی هست که در کتب دیگر نیست.
انواعی از صنایع لفظی و معنوی کلام در آن دیده می شود، ولیکن اهتمام نویسنده مصروف آوردن صنایع نشده است و بقاعده«سخن را چون بسیار آرایش می کنند مقصود فراموش می شود» بحداقل آرایش اکتفا کرده است، و صنایع چنان طبیعی افتاده است که خواننده غالبا متوجه آن نمی گردد، و اگر در انشای او الفاظی تازی دیده می شود که در زبان ما در زمان ما کمتر جاری است...
بیشتر
در کتاب کلیله و دمنه قوتی در بیان مقاصد و قدرتی در ادای معانی هست که در کتب دیگر نیست.
انواعی از صنایع لفظی و معنوی کلام در آن دیده می شود، ولیکن اهتمام نویسنده مصروف آوردن صنایع نشده است و بقاعده«سخن را چون بسیار آرایش می کنند مقصود فراموش می شود» بحداقل آرایش اکتفا کرده است، و صنایع چنان طبیعی افتاده است که خواننده غالبا متوجه آن نمی گردد، و اگر در انشای او الفاظی تازی دیده می شود که در زبان ما در زمان ما کمتر جاری است...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی شرح کلیله و دمنه
بَد کسی دان که دوست کَم دارد
زو بَتَر چون گرفت بگذارد
گرچه صد بار باز کَردَت یار
سوی او باز گرد چون طومار
البته شاید تیمار هم درست باشد، یکی از معانیِ تیمار؛ اندوهگین و غمخوار و کسی که نگرانی روانی دارد و طومار به معنای نامه و مکتـوبِ درهم پیچیده است، به هر حال در شعر " طومار " آمده است
نیزحاصل می شود,امَا نه هر کتاب و یا مقاله ای, زندگی کوتاه است,نباید آن را به عطالت و بطالت صرف کرد,کتاب هائی را باید بخوانیم که بر علمِ راهبرد زندگی ما بیفزایند و راه را از چاه به خوبی نشان
دهند,کلیله و دمنه از جمله کتاب های بی نظیری است که می تواند در همه ی زمینه های اخلاقی و اجتماعی راهنمای انسان باشد, کتاب کلیله و دمنه دانشی است که طریق دانش آموختن را نیز به
ما می آموزد, همچنین است؛ شـرح کتاب مستطاب کلیله و دمنه, از خواندن کتاب های ارزشمند و زندگی ساز نباید غافل بود و آنها را رها کرد و خود را به کارهای غیر ضروری و مبتذل سرگرم کرد, کتاب
ها؛ دوستانِ دانای ما هستند، در انتخاب کتاب نیز باید به مانند انتخاب دوست توجّه کامل داشت زیرا گاهی کتاب های غیر مفید و غیر ضروری موجبات درماندگی و سرخوردگی انسان را فراهم می آورند
بَد کسی دان که دوست کَم دارد
زو بَتَر چون گرفت بگذارد
گرچه صد بار باز کردت یار
سوی او باز گرد چون تیمار