کوزت: ادامه بینوایان - جلد ۲

✔️ این کتاب که در واقع ادامه رمان "بینوایان" ویکتور هوگو میباشد به زندگی پر فراز و نشیب "ماریوس" و "کوزت" قهرمانان داستان بینوایان، به شکل بسیار زیبایی می پردازد. این کتاب که خواننده پیش از این لحظه در کلیات و جزئیات از این سو به آن سو می‌رود… یک فرایند از شر به خیر، از بی عدالتی به عدالت، از بطلان به حقیقت، از شب به روز، از اشتها به وجدان، از فساد اداری به زندگی؛ از حیوانیت به وظیفه، از جهنم به بهشت، از هیچ به خدا. نقطه شروع: جسم، مقصد: روح. یک هیدر در آغاز، و یک فرشته در پایان.

از متن کتاب:
کوزت در برابر آینه اتاق نشیمن آخر دستی بر آبشار مواج گیسوان حلقه شده اش ،کشید ماریوس پشت سرش بود «حالا که به اجبار بایستی به این شب نشینی جهنمی بروم، خوشحالم که دست کم افتخار التزام رکاب زیباترین
زن پاریس را دارم.»
«به آن می ارزد؟»
ماریوس جبین درهم کشید و نگاهی به کارت دعوت روی سربخاری انداخت. دعوت پرنس رئیس جمهور این نیت از اصل مضحک، نفس محال و جمع اضداد بود. اما لوئی ناپلئون به محض انتخاب شدن برای ریاست جمهوری برای استفاده از این لقب نامتعارف پافشاری کرد. هرچند که روزنامه لومی‌یر بر نامزدی او برای ریاست جمهوری صحه گذاشته بود، اما نمی توانستند از پرنس رئیس جمهور حمایت کنند. ماریوس به همسرش درد دل کرد: ماههاست که به لژ مخصوص خودمان در تئاتر نرفته ایم. همیشه خدا مجبوریم در مجالس رقص و شام و مهمانیهای رسمی بی سر و ته حضور داشته باشیم، اصلاً سر در نمی آورم که حتی چرا ما را دعوت می کنند...