نبرد زندگی
نویسنده:
ژول ورن
مترجم:
قدیر گلکاریان
امتیاز دهید
✔️ از متن کتاب:
در کشور چین رود مروارید یکی از رودهای معروفی است که در ارتباط و انتقال کالا و مسافر نقش عمده ای را بازی می کند. امروزه این رودخانه سرتاسر ایالت کانگ-توتگ را در مسیر خود قرار داده و زمینهای زراعی آنجا را پربارتر ساخته همانطور که در حال حاضر اهمیت به سزائی در کشاورزی منطقه دارد، در صد سال اخیر نیز برای مردم چین و اهالی آن ایالت یکی از رودخانه های مهم و راه ارتباطی ارزشمندی به شمار می رفت.
بر طبق تقویم قمری مردم چین، متجاوز از صد سال پیش، در بیست و هفتمین روز از ماه چهارم، یکی از ثروتمندان چین به نام "کین فو" در سالن یکی از کشتیهای بزرگی که به روی رودخانه مروارید کار می کردند، ضیافتی برپاخاست. او این جشن و مهمانی را برای دوستش "فیلسوف وانگ" و چهار نفر از دوستان نزدیکش ترتیب داده بود. شش مرد جوان دور یک میز نسبتا بزرگ به رنگ خاکستری نشسته بودند. شعاع نور خورشید از میان پرده نارنجی و آبی رنگ پنجره کشتی نفوذ می کرد. در بیرون از سالن، گیاهان چهارفصل که در کنار پنجره قرار داشتند با وزش بادهای موسمی هنگام غروب به رقص درآمدند...
بیشتر
در کشور چین رود مروارید یکی از رودهای معروفی است که در ارتباط و انتقال کالا و مسافر نقش عمده ای را بازی می کند. امروزه این رودخانه سرتاسر ایالت کانگ-توتگ را در مسیر خود قرار داده و زمینهای زراعی آنجا را پربارتر ساخته همانطور که در حال حاضر اهمیت به سزائی در کشاورزی منطقه دارد، در صد سال اخیر نیز برای مردم چین و اهالی آن ایالت یکی از رودخانه های مهم و راه ارتباطی ارزشمندی به شمار می رفت.
بر طبق تقویم قمری مردم چین، متجاوز از صد سال پیش، در بیست و هفتمین روز از ماه چهارم، یکی از ثروتمندان چین به نام "کین فو" در سالن یکی از کشتیهای بزرگی که به روی رودخانه مروارید کار می کردند، ضیافتی برپاخاست. او این جشن و مهمانی را برای دوستش "فیلسوف وانگ" و چهار نفر از دوستان نزدیکش ترتیب داده بود. شش مرد جوان دور یک میز نسبتا بزرگ به رنگ خاکستری نشسته بودند. شعاع نور خورشید از میان پرده نارنجی و آبی رنگ پنجره کشتی نفوذ می کرد. در بیرون از سالن، گیاهان چهارفصل که در کنار پنجره قرار داشتند با وزش بادهای موسمی هنگام غروب به رقص درآمدند...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی نبرد زندگی
«سرزمینی که در آن شمشیرها زنگ بزند و داسها براق و تیز باشند و آستانهی پرستشگاههایشان از قدوم انسانهای والا ساییده شود و درهای محکمه هایشان از علفها پوشیده بماند ، زندانهایش خالی شده و انبار غلات آنها پر باشد و دکترهایشان پیاده و برعکس نانواهایشان سواره باشند، مطمئناً سرزمینی است که به سوی خوشبختی حرکت می کند!»
📚 نبرد زندگی
✍🏼 ژول ورن
@ketab7777