خاطرات سردار اسعد بختیاری
امتیاز دهید
به کوشش: ایرج افشار
12 ثور ، قاتل ارمنی گرفتار شد . پنج نفر بودند. رییس آن ها ماشاءالله نوکر بانک بود . نوچه ها عبارت بودند از : اکبر ، اصغر ، میرزا محمد . اقرار کردند . ماشاءالله در حضور خود من و جمعی از محترمین اقرار کرد که کار من ، رفتن سر ِ زن های زردشتی و ارمنی ست ، چون دشمن دیرین هستند . در موقعی که خواستم با دختر ِ دوازده ساله ی ارمنی جمع شوم ، برادرهایش از خواب بیدار شدند و به ما پنج نفر حمله کردند . کاملا به دختر نتوانستیم موفقیت حاصل نماییم . لکن برادر ِ هجده ساله ی او را اول با تفنگ ، بعد ، با قدّاره ، پاره پاره کردم .
در این قرن بیستم ، این است اخلاق ِ جمعی از ایرانی های بدبخت ! خیال می کنند ما بین جان و ناموس بشر ، فرقی هست . می ترسم تا به راه راست برسیم ، از میان رفته باشیم .
از : خاطرات سردار اسعد بختیاری
بیشتر
12 ثور ، قاتل ارمنی گرفتار شد . پنج نفر بودند. رییس آن ها ماشاءالله نوکر بانک بود . نوچه ها عبارت بودند از : اکبر ، اصغر ، میرزا محمد . اقرار کردند . ماشاءالله در حضور خود من و جمعی از محترمین اقرار کرد که کار من ، رفتن سر ِ زن های زردشتی و ارمنی ست ، چون دشمن دیرین هستند . در موقعی که خواستم با دختر ِ دوازده ساله ی ارمنی جمع شوم ، برادرهایش از خواب بیدار شدند و به ما پنج نفر حمله کردند . کاملا به دختر نتوانستیم موفقیت حاصل نماییم . لکن برادر ِ هجده ساله ی او را اول با تفنگ ، بعد ، با قدّاره ، پاره پاره کردم .
در این قرن بیستم ، این است اخلاق ِ جمعی از ایرانی های بدبخت ! خیال می کنند ما بین جان و ناموس بشر ، فرقی هست . می ترسم تا به راه راست برسیم ، از میان رفته باشیم .
از : خاطرات سردار اسعد بختیاری
دیدگاههای کتاب الکترونیکی خاطرات سردار اسعد بختیاری