رسته‌ها
حکیم رازی
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 171 رای
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 171 رای
حکیم رازی گذشته از جنبه پزشکی‌اش که آوازه جهانی گسترده‌ای یافته است، به لحاظ حکمت طبیعی، علم اثباتی و روش تجربی با فرانسیس بیکن قابل قیاس است و بر او فضل تقدم دارد. در این کتاب به حکمت طبیعی و نظام فلسفی رازی پرداخته شده و هدف از تألیف آن است که فلسفه به طور کلی و به معنای اخص کلمه یعنی حکمت طبیعی مادی و اینکه با درک فیزیک رازی دیگر جایی برای متافیزیک در فلسفه ایران نمی‌ماند، مگر برای ذهنی‌گرایان چاره‌ناپذیر و ایده‌آلیست‌های لفاظ و لغت‌باز.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
864
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
ماهتاب
ماهتاب
1388/11/15

کتاب‌های مرتبط

اراده‌ای به نام گاندی
اراده‌ای به نام گاندی
4.7 امتیاز
از 7 رای
ریحانه الادب - جلد ۳ و ۴
ریحانه الادب - جلد ۳ و ۴
4.3 امتیاز
از 8 رای
ابن سینا
ابن سینا
4.2 امتیاز
از 11 رای
ابونصر محمد فارابی
ابونصر محمد فارابی
4.3 امتیاز
از 8 رای
ریحانه الادب - جلد ۱ و ۲
ریحانه الادب - جلد ۱ و ۲
4.3 امتیاز
از 9 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی حکیم رازی

تعداد دیدگاه‌ها:
20
3
پاسخ: در این بخش، نویسنده خیلی خوب نوشته تاریخی را دستکاری کرده. اما اصل نوشته: ابن جلجل آندلسی (متوفی 384 هجری) می گوید: وعمی فِی آخر زمانه بماء نزل عَلَى عینیه فقیل لَهُ لو قدحت فقال لا، قَد نظرت إلی الدنیا حَتَّى مللت، لَمْ یسمح لعینیه بالقدح
در پایان زندگانی چشمش آب آورد و نابینا شد، به او گفته شد: [چشمانت را] میل بزن! گفت: نه، چندان به این جهان نگاه کرده ‌ام که خسته شده ‌ام و هرگز چشمانش را میل نزد. (1. طبقات الأطباء والحکماء لابن جلجل، ترجمه: محمد کاظم امام، برگ 153، تهران: دانشگاه تهران، 1349 – 2. أخبار العلماء بأخیار الحکماء، القفطی، ص207 - 3. عیون الأنباء فی طبقات الأطباء، ابن أبی أصیبعة، ص 420 - 4. تاریخ مختصر الدول، ابن العبری، ص 158)
ابن ندیم (درگذشته 438 هجری) و دیگر مؤرخان می‌گویند: «چون زیاد باقلا می‌ خورد، رطوبتی در دیدگانش پیدا شد که منجر به کوری او در اواخر عمر گردید. (1. فهرست ابن ندیم، مترجم: محمدرضا تجدد، برگ531، تهران: بانک بازرگانی ایران، 1346 – 2. عیون الأنباء فی طبقات الأطباء، ابن أبی أصیبعة، ص 416 – 3. سیر أعلام النبلاء، الذهبی، ج 14، ص 354)
ابن خلکان (درگذشته 681 هجری) در کتاب وفیات الأعیان (ج 5، ص 160) از قول ابن جلجل خلکان اندلسی چنین سخنی آورده بود که منصور بن نوح السامانی او را زده تا کور شد.
نخست این که در نسخه ی کنونی تاریخ ابن جلجل چنین داستان بانمکی دیده نمی شود و هیچ یک از نویسندگانی که از او روایت کرده اند، نیز آن را بازگفت ننموده اند. ابن خلکان دچار اشتباه شده است. زیرا رازی در سال 313 هجری دیده از جهان بربسته و منصور بن نوح سامانی از سال 350 تا 360 یا 365 هجری فرمانروایی کرده است، یعنی نیم سده پس از وفات رازی، پس نمی‌ توان رازی را هم دورۀ منصور دانست. ابن جلجل نام کتاب «صنعت کیمیا» که در کتاب ابن خلکان آمده را در فهرست کتاب ‌ها و مؤلفات رازی ذکر نکرده است.
به گفتۀ آشنا، کافر همه را به کیش خود پندارد. این هم ارمغان رازی به ملحدین که به این شبهات دامن می زنند و مردم ساده دل هم باورشان شده. رازی جستار مهمی نوشته که در تضاد با دیدگاه آتئیست ها است:
ان للعالم خالقا حکیماَ همانا جهان آفریننده‌ی حکیمی دارد (1. فهرست ابن ندیم، ترگمان محمد رضا تجدد، ص534 - 2. هدیة العارفین، البابانی، ج 2، ص 27) و همچنین این نسک را تذکره نویسان و مؤرخان با نام إن للعبد خالقاً همانا انسان دارای آفریننده‌ای است (سیر أعلام النبلاء، الذهبی، ج 14، ص 355) و أن للإنسان خالقا متقنا حکیماً همانا انسان دارای آفریننده ‌ای استوار و حکیمی است (1. فهرست ابن ندیم، محمد رضا تجدد، ص532 – 2. عیون الأنباء فی طبقات الأطباء، ابن أبی أصیبعة، ص421) ثبت کرده ‌اند.
2
حمیدالدین کرمانی تلاش می کند تا این تهمت را درباره رازی در الأقوال الذهبیة اثبات کند. به سخنی، می کوشد تا آن چه که استادش ابوحاتم رازی در رد ابوبکر رازی ناقص برجای گذاشت و نتوانست تکمیل کند را کامل کند. از سویی دیگر، کتاب الطب الروحانی از رازی این ادعاهای اسماعیلیه را رد می کند و در آن نه انکاری بر نبوت و نه چیز از ضروریات دینی وجود دارد؛ همان گونه که در نسک های چاپ شده و خطی دیگر که بر آنها آگاه شدیم وجود ندارد ... این اتهامات بدون دلیل و مدرک هستند. (نفس المصدر السابق، برگ 4-5)
[quote='محمد بیگ']من به این که در زادگاه او میزیم افتخار میکنم>[/quote]
هنوز هم-شهری خود را آن گونه که شایسته است، نشناختی.
و اما یک شبهه که روی تارکده (Internt) پخش شده و افراد بی آگاه که بدون سند و مدرک و بی چون و چرا آن را باور می کنند: «زکریای رازی در اواخر عمر به خاطر اعتقاداتش در دادگاه‌ های مذهبی بارها محاکمه شد. اما نارحت کننده است که بدانید در این محاکمه‌ ها آنقدر کتاب هایش بر سرش کوبیده شد که بینایی خود را از دست داد و نابینا از دنیا رفت!»
پاسخ: ابوریحان بیرونی (درگذشته 440هـ) در «فهرست کتب رازی» درباره‌ ی علت نابینایی ابوبکر رازی می‌گوید: «آنچه از احوال او بر من (بیرونی) معلوم شده این است که چون به کیمیا اشتغال ورزیده چشمان خود در معرض آفات آن گذاشت. [ممارست با آتش و شدت بوی‌های تند، چشم او را به بیماری دچار ساخت، که او را ناچار به درمان گردانید و همین حال او را به اشتغال به پزشکی کشانید...] اشتغال او به پزشکی و سپس فراسوی آن دیگر دانش ‌ها، سخت او را به مطالعه ‌ی پیوسته و پیگیر کشاند؛ چنانکه مثلاً چراغ خود را در چراغ‌ دانی بر روی دیور می ‌نهاد، کتاب خود را بر آن دیوار تکیه میداد و به خواندن می‌ پرداخت تا اگر خواب او دریابد کتاب از دستش بیفتد و بیدار شود و به مطالعه‌ ی خود ادامه دهد؛ همین امر چشم او را نیز معیوب ساخت، و نیز چون به خوردن باقلی حریص بود، چشم خود را بدان زیان می ‌رسانید، سرانجام کار او به کوری کشیده شد، در پایان عمر چشمانش آب آورد.» (حکیم رازی، پرویز اذکایی، برگ های 117 و 759)
و بخش دیگر شبهه: میگویند شاگردانش به او گفتند حکیم شما بدتر از این را معالجه نمودی پس چرا خود را معالجه نمی کنید. در جواب حکیم گفت: بینا شوم که چه چیز را ببینم سیاهی جهل، قدرت فاسد و روزگار بد و سخت مردمان. گمان کنم همان کور باشم کمتر زجر میکشم.
1
[quote='محمد بیگ']آرامش دوستدار در تز معروفش" امتناع تفکر در فرهنگ دینی " ... نه افیون زدگی توسط عرفان و دین ![/quote]
از واژه های بسیاری که در قرآن برای خردورزی و تفکر آمده می گذرم.
دکتر عبد اللطیف العبد در حین تحقیق بر کتاب «الطب الروحانی» می گوید: رازی به انکار نبوت و پیامبران متهم شده است و این اتهام در آغاز از سوی اسماعیلیه ساخته شد که درست نیست؛ زیرا رازی فیلسوفی خرد گرا است و همه ی امور را با خردش بررسی می کند، اما در کتاب هایی که از وی به ما رسیده به هیچ یک از این انکارها تصریح نکرده، بلکه عکس این موضوع صادق است. در کتاب «الطب الروحانی» و کتاب های دیگرش دیده ایم که او احترام به آموزه های دین را واجب دانسته و انسان را به تمسک به آن تشویق می کند تا در آخرت به وسیله ی بهشت مورد نعمت قرار گرفته و با خشنودی خدا رستگار شود، همان گونه که احترام به شخصیت بزرگوار و سیره ی پاک پیامبران را واجب دانسته و به شدت بر کسانی که عشق را از مناقب آنان دانسته اند، انکار می کند. (الطبّ الروحانی لأبی بکر الرازی، و الأقوال الذهبیة للکرمانی و معهما المناظرات لأبی حاتم الرازی، عبد اللطیف العبد، ص 13، مکتبة النهضة المصریة)
دلیل این دشمنی و تهمت های دروغین الحادی که به وی می زنند، از سوی اسماعیلیه و غلات بوده که رازی به باورهای آنان هجوم می برده و آنها را به تندی نقد می کرد. در The Oxford Handbook of Medieval Philosophy از John Marenbon درباره نقد امام فخرالدین رازی بر ابوبکر رازی درباره برخی از مسائل فقهی، سخن رفته. رازی برای اثبات دیدگاه های خود به قرآن و سنت استدلال می کند. چگونه منکر دین به قرآن و سنت استدلال می کند؟
رازی درباره فقه طهارت و نجات می گوید: و الله متعال از هیچکس بیش از توانش نمی خواهد، چنان که می گوید: «بنابراین خداوند به این صورت پاکیزهسازی را بر بندگان قرار نداده، مگر آنکه در حد وسع و قدرتشان باشد» (الطبّ الروحانی، الفصل السادس عشر، ص 64 ظ- 65) این سخن رازی به آیه 62 مومنون و آیه 6 مائده اشاره می کند.
آیا ممکن است که منکر نبوت پیامبر بر احکام طهارتی که الله متعال بر بندگان فرض کرده است، اشراف داشته باشد؟
همه آن چیزی که در باب انکار نبوت به رازی نسبت داده می شود، در هیچ یک از کتاب های خود او موجود نیست، بلکه همه آنها برگرفته از نوشته های دشمنان سیاسی و دینی او می باشند و کتاب های منسوب به او مانند «مخاریق الأنبیاء» همگی کتاب هایی دروغین بوده که نه در کتابخانه ی رازی و نه کتابخانه ی شاگردانش که در محضر او درس خوانده اند یافت نمی شود، و تنها در نوشته های دشمنانش وجود دارد. این نسک وجود خارجی نداشته و ندارد.
Pdfـی که از این کتاب موجوده قسمتِ اعظمِ منابع و فهرستِ اَعلامِ کتاب که نزدیک به ۱۰۰صفحه‌ست رو نداره!! نسخه‌ای از کتاب به تازگی به دستم رسیده که تلاش میکنم در یک ماهِ آینده بخشِ ناقص رو اسکن و همراهِ بقیه‌ی کتاب دوباره آپلودکنم. از عزیزانِ کتابناک هم خواهشمندم در صفحه‌ی خودِ محمّد زکریای رازی هم این کتاب رو قراربدن. ;-)
آرامش دوستدار در تز معروفش" امتناع تفکر در فرهنگ دینی " رازی را تنها متفکری می داند که واقعا تفکر کرده است نه تقلید از دست ارسطو و نه افیون زدگی توسط عرفان و دین !
پس فکر کنم خواندن این کتاب بسیار مفید است تا با این فیلسوف بزرگ ( به معنای واقعی کلمه) که قدرش نشناختیم بیشتر آشنا شویم! من به این که در زادگاه او میزیم افتخار میکنم>:x:x:x:x
حکیم محمد بن زکریای رازی را به کشف الکل می شناسند. باید منتظر بمانیم ملتی از گوشه ای دعوی همشهری بودن کند با این فرزانه آنگاه درباره اش داد سخن خواهیم داد
لطفا کتابای بسیاری درمورد رازی وابوعلی سینا وابو ریحان بزارین
خییییییلی ممنون:inlove::inlove::inlove::inlove::inlove::inlove::inlove::inlove::inlove:
باتشکرازماهتاب زندگی نامه اندیشمند بزرگی مثل رازی البته جالب و آموزنده هست(خصوصا نظریات فلسفیش ) ولی در مورد این کتاب نعداز مطالعه دقیق میتونم نظر بدم
حکیم رازی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک