مأموریت در تهران: خاطرات ژنرال هایزر
نویسنده:
ژنرال رابرت هایزر
مترجم:
علی اکبر عبدالرشیدی
امتیاز دهید
تعداد صفحات 321
"رابرت هایزر" ژنرال چهار ستاره نیروی هوایی آمریکاست که در جریان انقلاب ایران با مأموریتی ویژه از سوی "جیمی کارتر"، رییس جمهور وقت آمریکا، در ماه های آخر پیش از سقوط رژیم پهلوی وارد ایران میشود. وی مأموریت خود را چنین توصیف میکند که از جانب شخص "کارتر" دستور داشته است تا مقدمات حفظ انسجام ارتش را پس از رفتن شاه از ایران، فراهم سازد و ارتش را به ترک انقیاد به شاه و سپردن حمایت و تعهد نسبت به یک دولت غیرنظامی وفادار به آمریکا، به رهبری شاهپور بختیار وادار کند. اما در روز اول مأموریتش که به دیدار سفیر آمریکا در ایران میرود، با دستوری حدید مواجه می شود. " سولیوان" پیامی را که از " سایروس ونس "وزیر خارجه آمریکا دریافت کرده بود به دستش میدهد.
" در پیام دستور داده شده بود تا تمام دستورات قبلی را نادیده بگیرم. به نظر میرسید که دیگر نباید طبق دستور مقرر با رهبران نظامی ایران تماس بگیرم. قرار شد تا اطلاع بعدی از واشنگتن کاری نکنم. مقدمهی خوبی نبود. دریافتم که در واشنگتن وحدت نظر وجود ندارد. بدیهی بود که وزارت خارجه در مورد ایران نقطه نظر خاصی داشت و وزارت دفاع نقطه نظر دیگری " .
طبق گفتهی "هایزر"، سفیر در مورد تغییر ناگهانی برنامه اظهار نظری نکرد اما ناراحت هم به نظر نمیرسید اما خود "هایزر" از شنیدن این خبر " برزخ " شده بود. " هایزر" و " سولیوان " با هم گفتگو کردند اما این گفتگو نتیجهای در بر نداشت. " سولیوان " معتقد بود ارتش ایران توان انجام کاری را ندارد و کار شاه تمام است و باید هر چه زودتر ایران را ترک میکرد و بختیارهم نمیتوانست دولت تشکیل دهد.
هایزر میگوید: " برای من عجیب بود که با دستور رییس جمهوری وارد ایران شدم که همه را وادار به حمایت از بختیار کنم، اما از نمایندهی رییس جمهوری شنیدم که بختیار قبل از آغاز بازی شکست خورده است. در حقیقت سفیر معتقد بود که باید بختیار را حذف کنیم و مسقیماٌ به سراغ بازرگان برویم ".
بیشتر
"رابرت هایزر" ژنرال چهار ستاره نیروی هوایی آمریکاست که در جریان انقلاب ایران با مأموریتی ویژه از سوی "جیمی کارتر"، رییس جمهور وقت آمریکا، در ماه های آخر پیش از سقوط رژیم پهلوی وارد ایران میشود. وی مأموریت خود را چنین توصیف میکند که از جانب شخص "کارتر" دستور داشته است تا مقدمات حفظ انسجام ارتش را پس از رفتن شاه از ایران، فراهم سازد و ارتش را به ترک انقیاد به شاه و سپردن حمایت و تعهد نسبت به یک دولت غیرنظامی وفادار به آمریکا، به رهبری شاهپور بختیار وادار کند. اما در روز اول مأموریتش که به دیدار سفیر آمریکا در ایران میرود، با دستوری حدید مواجه می شود. " سولیوان" پیامی را که از " سایروس ونس "وزیر خارجه آمریکا دریافت کرده بود به دستش میدهد.
" در پیام دستور داده شده بود تا تمام دستورات قبلی را نادیده بگیرم. به نظر میرسید که دیگر نباید طبق دستور مقرر با رهبران نظامی ایران تماس بگیرم. قرار شد تا اطلاع بعدی از واشنگتن کاری نکنم. مقدمهی خوبی نبود. دریافتم که در واشنگتن وحدت نظر وجود ندارد. بدیهی بود که وزارت خارجه در مورد ایران نقطه نظر خاصی داشت و وزارت دفاع نقطه نظر دیگری " .
طبق گفتهی "هایزر"، سفیر در مورد تغییر ناگهانی برنامه اظهار نظری نکرد اما ناراحت هم به نظر نمیرسید اما خود "هایزر" از شنیدن این خبر " برزخ " شده بود. " هایزر" و " سولیوان " با هم گفتگو کردند اما این گفتگو نتیجهای در بر نداشت. " سولیوان " معتقد بود ارتش ایران توان انجام کاری را ندارد و کار شاه تمام است و باید هر چه زودتر ایران را ترک میکرد و بختیارهم نمیتوانست دولت تشکیل دهد.
هایزر میگوید: " برای من عجیب بود که با دستور رییس جمهوری وارد ایران شدم که همه را وادار به حمایت از بختیار کنم، اما از نمایندهی رییس جمهوری شنیدم که بختیار قبل از آغاز بازی شکست خورده است. در حقیقت سفیر معتقد بود که باید بختیار را حذف کنیم و مسقیماٌ به سراغ بازرگان برویم ".
دیدگاههای کتاب الکترونیکی مأموریت در تهران: خاطرات ژنرال هایزر
بله دوست گرامی بنده نیز همین ذهنیت را دارم، البته چون ترجمه کتاب به سالهای اول انقلاب باز می گردد احتمال میدهم که ترجمه کتاب تاحدودی میتوانسته تحت تاثیر عقاید و آن تعصب انقلابی مترجم قرار گرفته شده باشد. ولی از آنجا که خاطرات ژنرال هایزر برای درک از چگوتگی وقایع انقلاب بسیار حیاتی می باشد بنده نیز بهتر دیدم با وجود کم و کاستی های احتمالی در ترجمه این کتاب آن را اسکن نموده و در اختیار دوستان علاقمند و عزیزانی که مایل به تحقیق در این زمینه هستند قرار دهم.
برای درک از وقایع آن دوران مطالعه خاطرات دو سیاستمدار دیگر آمریکایی نیز بسیار الزامیست. پارسونز و سولیوان. خاطرات این دو شخصیت سیاسی در یک کتاب توسط زنده یاد محمود طلوعی ترجمه گردیده. از آنجا که جناب طلوعی تاحدود زیادی در تالیفات خود متعهد و وفادار به منبع اصلی بوده و از سویی نیز یک مورخ(نه تنها مترجم) محسوب میشوند، به همین دلیل بهتر دیدم این کتاب را نیز جهت دوستداران این بخش از تاریخ معاصر اسکن نمایم که در آینده نزدیک در اختیار دوستان قرار خواهم داد.
البته پارسونز امریکایی نبود بلکه اخرین سفیر انگلستان در ایران بود[/quote]
بله دوست گرامی بنده نیز همین ذهنیت را دارم، البته چون ترجمه کتاب به سالهای اول انقلاب باز می گردد احتمال میدهم که ترجمه کتاب تاحدودی میتوانسته تحت تاثیر عقاید و آن تعصب انقلابی مترجم قرار گرفته شده باشد. ولی از آنجا که خاطرات ژنرال هایزر برای درک از چگوتگی وقایع انقلاب بسیار حیاتی می باشد بنده نیز بهتر دیدم با وجود کم و کاستی های احتمالی در ترجمه این کتاب آن را اسکن نموده و در اختیار دوستان علاقمند و عزیزانی که مایل به تحقیق در این زمینه هستند قرار دهم.
برای درک از وقایع آن دوران مطالعه خاطرات دو سیاستمدار دیگر آمریکایی نیز بسیار الزامیست. پارسونز و سولیوان. خاطرات این دو شخصیت سیاسی در یک کتاب توسط زنده یاد محمود طلوعی ترجمه گردیده. از آنجا که جناب طلوعی تاحدود زیادی در تالیفات خود متعهد و وفادار به منبع اصلی بوده و از سویی نیز یک مورخ(نه تنها مترجم) محسوب میشوند، به همین دلیل بهتر دیدم این کتاب را نیز جهت دوستداران این بخش از تاریخ معاصر اسکن نمایم که در آینده نزدیک در اختیار دوستان قرار خواهم داد.