رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.
روایت پهلوی
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 29 رای
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 29 رای
متنی به زبان فارسی میانه (پهلوی ساسانی)
مولف کتاب در پیشگفتار به زمان گردآوری، دستنویس ها و کارهای انجام شده پرداخته است و نیز مختصری درباره مطالب کتاب توضیح داده‏اند.
متن پهلوی به فارسی ترجمه شده و آوانویسی ندارد. گزارنده یادداشتهای بسیار مفیدی بر متن نوشته‏ اند و کتاب دارای چهار فهرست است.
فراخ‌کرت دریایی اسطوره‌ای است که در کنار کوه البرز قرار دارد. دریای فراخکرت یک سوم زمین است. در اساطیر ایران تیشتر (یا تیر) ۱۰ روز و ۱۰ شب باران فرو ریخت که هر قطره از باران به درشتی پیاله‌ای بود. آب در روی سطح زمین به ارتفاع قد یک انسان بالا آمد و آفریدگان اهریمن(دیوان) پس از اینکه توسط باران به هلاکت رسیدند به اعماق زمین رانده شدند.
سپس باد وزیدن گرفت و آب‌ها را دور کرد و به سوی ساحل برد و دریای فراخکرت از آن پدید آمد که بعضی آن را دریای تتیس (مربوط به هزاره‌های قبل از میلاد) می‌دانند و عموما آن را برابر دریای خزر کنونی می‌شناسند...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
Khwanirath
Khwanirath
1396/01/04

کتاب‌های مرتبط

اساطیر ایرانی
اساطیر ایرانی
4.5 امتیاز
از 15 رای
هفت نوشتار
هفت نوشتار
4 امتیاز
از 6 رای
ارداویرافنامه
ارداویرافنامه
4.6 امتیاز
از 56 رای
ستوت یسن
ستوت یسن
4 امتیاز
از 5 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی روایت پهلوی

تعداد دیدگاه‌ها:
4
به Khwanirath عزیز؛
به نکات جالبی اشـاره فرمودید، امّا فقط موضوعاتی به مانندِ " خویددو ده" تنها نیسـت که بدون تردید به غلط معنا و تعبیر شده اند، بلکه نقاضت و دشـمنی ی آشکار بعضی نویسـندگان متعصّب و به اصلاح دُگم در
گذشته های دور است که امروزه هم به تبعیت از آنان، این برداشتهای کور و نادرست، بهانه و دست آویزی برای دشمنان ملت و کشور ما شده است، بدترین صفت غیرِ اخلاقی و خطای نابخشـودنی, بزرگ نمائیِ
دیانت و مرام و کارهای خود، از طریق سنگ اندازی و تخریب ناجوانمردانه و ناحقِ وجهه ی گذشتگان ما است که اتّفاقاً ریشه در وجودِ همان ها دارد، بدون هیچ جانبداری عرض می کنم؛ جهانی شدنِ اسلام توسّطِ
ایرانیان صورت پذیرفته و اسـلام بدون ایرانیان هرگز پا نمی گرفت کما این که بازهم بدون اغراق باید اذعان داشـت معرفت و خُلق و خوی نیکو و بی نظیر ایرانیان ریشـه در آئین کُهنِشان دارد که خوب می اندیشند،
خوش می گویند و درست رفتار می کنند، فرو ریختنِ پایه های حکومت ایرانیان در صدر اسلام به دلیل مشکلاتِ اخلاقی نبوده است چرا که مردم ایران همیشه یگانه پرست بوده اند و به روابط درست انسانی فوق
العاده اهمیت می داده اند، در کتاب " اخلاق عالم آرا " آمده است؛ « از بعضی از آل ساسان پرسیده اند که سَبَبِ زَوالِ دولتِ چهار هزار ساله از خاندان شما چه بود؟ جواب داده اند که کارهای عمده ای که مناسبِ
اهل عقل و کیاسـت بود به مردمِ اراذل و اَسـافل باز گذاشتیم و اصلاً باک نداشـتیم »، بنابراین مطالب کتاب " روایت پهلوی " به سبب بَد جلوه دادن فرهنگ و تمدّن ایرانیان، مغرضانه نوشته شده است، البته مطالب
درست و زیبائی برای نقض آشکار غرض، در این کتاب نوشته شده، ولی باید دید گردآورنده مطالب این کتاب به دنبال چه هدفی بوده که قطعاً چیزی جز تقبیح آئین زرتشت و تحقیر نیاکان بزرگوار ما نبوده است. بنده
هم هرکجا می خوانم برای تجلیلِ از اسلام که هیچ نیازی به سفیهان ابله ندارد،عظمت پیشینیانِ پاک نهادِ ما را تکذیب و تخریب می کنند افسوس می خورم و بی اختیار دُرشتی می کنم و از این بابت عذر خواهی
می کنم، متٱسفانه بین بعضی به اصطلاح سخنرانان هم پیدا شده و می شود که احمقانه به منظور کوچک شمردن بزرگان تاریخ ایران عوام فریبی می کنند. لعنت بر آنها
[quote='Behruz67']Khwanirath گرامی، آیا این کتاب منبع مستند و موثفی در این زمینه هست یا از خیر مطالعه‌اش بگذریم؟[/quote]
باز می گردد به اینکه منظورمان از مستند و موثق چه باشد. روایت پهلوی شرح و تفسیری ست بر دین زرتشت توسط یکی از موبدان در دوره ی اسلامی. نه بیشتر و نه کمتر. اتفاقاً پس از اینکه مشاهده کردم مورد استناد کریستین سن قرار گرفت، به یافتنش شتافتم.
Khwanirath گرامی، آیا این کتاب منبع مستند و موثفی در این زمینه هست یا از خیر مطالعه‌اش بگذریم؟
چند نکته در ارتباط با فرمایش های جناب نیکدوست و همینطور توضیحات کتاب قابل ذکر است.
1-ارتباط فراخکرت به دریای تتیس که میلیون ها سال پیش وجود داشته به نظر غیر معقول می رسد و آگاه دانستن انسان پیشین -ولو ایرانی اهورایی آریایی- از چنان دریایی، بیشتر به برداشتی سطحی و ذوقی شباهت دارد.
2-این که چنین کتابی "سر تا پا دروغ و اصل آن مغشوش و غیر مستند" است، یعنی برداشت ما نسبت به متون پهلوی خطاست. متون پهلوی از جمله داتستان دینیگ، چهرداد نسک، بندهشن، دینکرد، کارنامک ارتخشیر پاپکان، یادگار زریران و قس علی هذا، اوستا نیست بلکه زند اوستاست. به معنی تفسیری بر دین مزدیسنا. حال برداشت دوستان ما با موبدان زرتشتی سده های گذشته متفاوت است، سخن دیگری ست که نیازمند استدلال و شواهد از متن است.
3-صرف نگارش کتاب به زبان پهلوی ساسانی، کتابی را مبتنی بر "شگرد و حقه و نیرنگ خاص" نمی کند. امروز هم مطالب مرتبط به دین اسلام را زعمای این دیانت فخیم به عربی می نویسند و کسی مطالب ایشان را به قرون ماضی ارتباط نمی دهد.
4-احتمال اینکه نویسنده ی "عفریته و گستاخ" این کتاب را جناب نیکدوست "بدون تردید" "دشمن اصالت وجود ایرانیان پاک نهاد" قلمداد کرده و "تبعه کشور بیگانه" بودن ایشان را نکته ای منفی در نظر گرفته اند، یحتمل به این باز می گردد که در کتاب به "خویدودس" و ازدواج با محارم اشاره شده است. این یکی از مباحث اختلافی است که چرا در صورتی که از زرتشت رحمه الله، سخنی در این ارتباط نیست، مفسران دین مزدیسنا آن را گرامی می داشته اند. این مساله چند پاسخ احتمالی دارد:
الف-اینکه حضرت زرتشت خویدودس را حرام فرموده ولی همانند دیوپرستی و طبیعت پرستی مجدداً به دیانت مزدیسنا راه یافت.
ب-اینکه حضرت زرتشت در ارتباط با خویدودس سخنی نفرموده ولی همچون یک فرهنگ عرفی وارد این مذهب شده، همچنان که برخی از مسائل مرتبط با عرفان اسکندرانی و فلسفه یونانی وارد تفسیر قرآن کریم شده است و یا چنانکه در مکتب بهایی ازدواج با مادر حرام شده ولی در ارتباط با سایر محارم سخنی نرفته است و تفاوت دین مزدیسنا با مکتبی چون بهایی در این است که در این میان موبدان زرتشتی آنرا پسندیدند و مکتب گرایان بهایی نه!-البته قصد مقایسه این دو نیست و تنها جهت نمونه عرض کردم.
ج-اینکه حضرت زرتشت خویدودس را جایز دانسته و آثار آن امروز از میان رفته و در این میان، موبدان کهن در تفاسیر خود بدان اشاره فرمودند و دانش ایشان به آن دیانت فخیم طبعاً از امروز ما در کلیات بیشتر بوده است.
د-اینکه حضرت زرتشت خویدودس را مستحب دانستند که در این صورت باز هم به فقدان آثار بر می خوریم. مشابه چنین رویکردی در زمان عدم نزول حکم حرمت مساله ای، در ادیان ابراهیمی هم مثل بحث حرمت شراب است.
در نهایت امر اینکه هر چه که بوده است، ازدواج محارم بین فرزندان مشی و مشیانه در اوستا امری بدیهی است. بماند که برخی مفسرین اسلامی هم چنین نسبتی را به فرزندان آدم علیه السلام می دهند.
5-اینکه "ترجمه ای هم در کار نیست و از روی کتاب روایت پهلوی بطور گزینشی" رونویسی شده و "سرقت ادبی" شده و مترجم آن را "به نام خود" ثبت نموده شده است، قاعدتاً به این معناست که یا جناب نیکدوست متون پهلوی ساسانی را تا حد زیادی شبیه فارسی می دانند یا نسخه ی دیگری را رویت نمودند و یا به متن "غیر گزینشی" پهلوی دسترسی دارند که قرار دادن آن در همین تارنگار، مزید امتنان خواهد بود.
روایت پهلوی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک