رسته‌ها
مردی که در غبار گم شد
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 21 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 21 رای
مهم ترین و مشهورترین اثر منثور رحمانی رمان «مردی که در غبار گم شد» می باشد. این رمان که ابتدا به صورت پاورقی چاپ می شد سرانجام در سال ۱۳۳۶ به شکل کتاب منتشر و کمی بعد به زبان انگلیسی ترجمه شد.

-از متن کتاب-
آه! که مرا کشته‌اند تازه برایم جشن تولد گرفته‌اند تازه می‌گویند خوب شعر می‌گوید.
من مردی هستم که خنجری در سینه‌ام فرو کرده‌ام تا مردم خون را ببینند و بدانند رنگ سرخ یعنی چه. ولی مردم از هم می‌پرسند آیا این مایعی که از زخم سینه‌ی این مرد برون می‌ریزد خون است؟
ای کاش آن‌ها می‌دانستند که آری این چکه‌ها خون است و خون سرخ است. من به همین راضی بودم.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
222
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
morad850
morad850
1395/10/24

کتاب‌های مرتبط

نویدنامه
نویدنامه
5 امتیاز
از 1 رای
شاید یک روز: برگزیده اشعار
شاید یک روز: برگزیده اشعار
4.8 امتیاز
از 12 رای
صداهای ریخته
صداهای ریخته
4.3 امتیاز
از 8 رای
باید دوباره زاده شوم ...
باید دوباره زاده شوم ...
4.4 امتیاز
از 30 رای
ذرات گرم حس
ذرات گرم حس
4 امتیاز
از 76 رای
از اوج های آبی... : گزینه شعر
از اوج های آبی... : گزینه شعر
4.3 امتیاز
از 3 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی مردی که در غبار گم شد

تعداد دیدگاه‌ها:
2
سالها دنبال این کتاب بودم.خوشحالم اینجا هست
"نصرت چه میکنی سر این پرتگاه ژرف
با پای خویش تن به دل خاک میکشی
گم گشته ای به پهنه تاریک زندگی
نصرت شنیده ام که تو تریاک میکشی"
مردی که در غبار گم شد
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک