رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر شما صاحب حقوق مادی این کتاب هستید، می‌توانید اجازه نشر رایگان نسخه الکترونیکی آن را به ما بدهید یا آن را از طریق کتابناک به فروش برسانید.
برای اطلاعات بیشتر صفحه «شرایط و قوانین فروش» را مطالعه کنید.
ساعت 10 صبح بود
امتیاز دهید
5 / 4
با 134 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4
با 134 رای
برخی عناوین این مجموعه شعر عبارتند از:
دیگر نمی خواهم
برای تو
بر شاخه ها
این حوادث
صبح می شود
چهره
چشمان ما
گلهای مریم
یک روز
دانه ها برف زمستان
چهار فصل سال
به کجا رفته اند
و....

در شعر "یک روز" می خوانیم:
«یک روز/ یک روز سرانجام با تو/ وداعی آبی می‌کنم/ می‌دانم/ روزی از من خواهی پرسید/ مگر وداع هم رنگ دارد/ آن هم به رنگ آبی/ من در جواب تو/ فقط چشمانم را می‌بندم/ سالی که بر من و تو گذشت/ فقط 365 روز نبود/ جمعه‌ها را باید دو روز حساب کرد/ باید تقویم‌ها را در آفتاب نهاد/ تا رنگ ببازد/ آسمان آویخته به من و تو است/ باد می‌آمد/ تو بطری‌ها را/ از آب پر کرده بودی/ ما تا غروب خیال می‌کردیم/ درون بطری‌ها شراب است/ سفره را پهن کردی/ من دلواپس باران بودم که نبارد/ باران نبارید/ تو زود به خواب رفتی/ هنگام خواب تو/ باران بارید/ صفحات پاییز را از تقویم کندم/ به جوی آب انداختم/ در ازدحام برگ‌های پاییز/ گُم شد/ تو از خواب/ بیدار شدی/ صبحانه آماده بود»
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
hanieh
hanieh
1397/10/10

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی ساعت 10 صبح بود

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
ساعت 10 صبح بود
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک